مصائب راس الحسین علیه السلام: روضه ها و مصیبت های سر مطهر حضرت امام حسین علیه السلام صفحه 27

صفحه 27

«پدرم فرمود: ای شیعیان من، هر زمان آب گوارا نوشیدید، مرا یاد کنید و هر زمان از غریب یا شهیدی سخنی شنیدید، به یاد من اشک بریزید»... از جمله گفت: «ای اهل مدینه! ای کاش در شام بودید و می دیدید که چگونه اهل شام، سنگ به سوی ما پرتاب می کردند و سنگ و چوب به ما می زدند، و مشاهده می کردید که چگونه یزید، چوب بر لب و دندان پدرم می زد.

اشاره به سر بریده امام حسین علیه السلام در اشعار بشیر در مدینه، هنگام برگشتن اهل بیت علیهم السلام از کربلا به مدینه

هنگامی که امام سجاد علیه السلام با همراهان به نزدیک مدینه رسیدند، امام سجاد علیه السلام فرود آمد و بارها را باز کرد و خیمه ای بر پا ساخت و زنان را پیاده نمود و به «بشیر بن جذلم» فرمود: خدا پدرت را رحمت کند اوشاعر بود، آیا تو هم شعر می دانی؟ بشیر عرض کرد: آری ای پسر رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم، من هم شاعرم. حضرت به او فرمود: جلوتر برو و وارد شهر مدینه شو، و جریان شهادت اباعبداللّه الحسین علیه السلام را اعلام کن.

بشیر گفت: سوار بر اسبم شدم و به سوی مدینه تاختم، هنگامی که به مسجد پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم رسیدم، صدا به گریه بلند کردم و شعری به این مضمون سرودم و خواندم.

یا اَهْلَ یَثْرِبَ لا مُقامَ لَکُمْ بِها

قُتِلَ الْحُسَیْنُ فَأَدْمُعی مِدْرارُ

اَلْجِسْمُ مِنْهُ بِکَرْبَلاءِ مُضَرَّجٌ

وَ الرَّأْسُ مِنْهُ عَلَی الْقَناهِ یُدارُ

«ای مردم مدینه! دیگر مدینه جای سکونت نیست و رخت از این دیار بربندید، زیرا حسین کشته شده، از این رو سیلاب اشک از چشم من روان است، جسد شریفش در کربلا در میان خاک و خون افتاده و سر مقدسش را بر

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه