مصائب راس الحسین علیه السلام: روضه ها و مصیبت های سر مطهر حضرت امام حسین علیه السلام صفحه 52

صفحه 52

او می نشست و من می نشستم

او روی سینه من در مقابل

او می برید و من می بریدم

او از حسین سر من از حسین دل

زبانحال امام حسین علیه السلام در قتلگاه

ای شمر بی مروت از خواهرم حیا کن

پای کثیف خود را از سینه ام جدا کن

این سینه خسته ام، تاب و توان ندارد

جسم ضعیفم ای شمر بنگر که جان ندارد

بر جسم پاره پاره لگد زدن ندارد

کنار من به زینب کتک زدن ندارد

به حنجر خشکِ من خنجر زدن ندارد

با چکمه ات پیاپی پیکر زدن ندارد

گرد و غبار سیاه و باد سرخ هنگام جدا شدن سر امام حسین علیه السلام

راوی گوید: درآن گاه که سر مقدس حسین علیه السلام را جدا کردند، گرد و غبار سخت و سیاه و تاریکی در فضا برخاست و باد سرخی وزید که چشم، چشم را نمی دید و لشکرگمان بردند عذاب نازل شد و پس از ساعتی بر طرف شد؛ هلال بن نافع گوید:من با یاران عمر بن سعد ایستاده بودم که یکی فریاد کشید: ای امیر، مژده گیر که شمر، حسین را کشت، گوید: من به قتلگاه رفتم و بالین او ایستادم، او جان می داد، بخدا هرگز کشته خون آلودی را بهتر و چهره

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه