مصائب راس الحسین علیه السلام: روضه ها و مصیبت های سر مطهر حضرت امام حسین علیه السلام صفحه 74

صفحه 74

دانم از چیست که مژگان تو ریزد خوناب

یاد از تیرِ گلویِ علی اصغر داری

تا تو (صامت) شده ای نوحه سرای شه دین

جهل محض است اگر بیم ز محشر داری

زبانحال حضرت زینب علیهاالسلام با سر برادر

چرا از همرهان دوش ای سر خونین جدا بودی؟

چرا پر خاک و پرخاکستری دیشب کجا بودی؟

که بر روی جراحات سرت پاشیده خاکستر

مگر درد تو را این گونه داروئی دوا بودی

به مهمانی چرا در خانه بیگانگان رفتی؟

بریدی از چه با ما روزی آخر آشنا بودی

گرفتار جفای شمر ما بودیم دیشب را

تو در دست که ای سر تا سحرگه مبتلا بودی؟

یکی گوید: ترا جا بود در کنج تنور ای سر

یکی گوید به زیر طشت پنهان از جفا بودی

نبد جای تو ای گنج شهان در کنج مطبخها

تو آخر روزی ای سر، زینت عرش خدا بودی

پس از کشتن سری در ماسوا، کی شد بدین گونه؟

همانا از ازل ای سر، سوا از ما سوا بودی

خولی می گوید:

سر ببریده آوردم به کوفه

به خون غلطیده آوردم به کوفه

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه