مصائب حضرت زینب علیهاالسلام صفحه 50

صفحه 50

از خانه بیرون آمد و با گریه و ناله به طرف قبر رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلمرهسپار شد؟ دامنش بر زمین کشیده می شد و چادرش بر پاهایش می پیچید، از شدت گریه و ریزش اشک چشمهایش چیزی را نمی دید، تا کنار قبر آمد، همین که چشمش به قبر پدر افتاد از حال رفت و خود را به روی قبر افکند، زنهای مدینه به سوی او شتافتند، آب به صورتش باشیدند تا اینکه به هوش آمد، آنگاه صدا به گریه بلند کرد و خطاب به پدر گفت: قوتم رفت، صبرم تمام شد و بی تاب شدم، دشمنم شاد گردید، اندوه جانکاه مرا می کشد، ای پدر بزرگوار تنها و حیران و بی کس باقی ماندم، صدایم گرفت، کمرم شکست، زندگیم دگرگون و تیره شد، بعد از تو ای پدر، انیسی در وحشت ندارم و کسی نیست که مرا آرام کند، سپس با ناله جانسوز اشعاری را به زبان آورد. آیا حضرت زینب علیهاالسلامدر آن سن و سال کودکی چطور طاقت آورد که مادر را بی هوش روی قبر جدش صلی الله علیه و آله وسلم ببیند.(1)

گریه های شبانه روزی مادر

یا زینب علیهاالسلام، آیا تو هم همراه با مادر و شریکِ غم مادر، شب و روز گریه می کردی؟ آیا می توانستی ببینی که مادر مظلومه ات شب و روز گریه می کند؟

آری، جمعی از بزرگان مدینه به حضور امیرمؤمنان علی

علیه السلامآمدند وگفتند: به فاطمه علیهاالسلام بگو: یا شب گریه کند و روز را آرام باشد و یا روز گریه کند و شب را آرام باشد. ولی فاطمه علیهاالسلام فرمود: ای ابوالحسن! زندگی من در میان این مردم، بسیار اندک است و به زودی از میان آنها می روم، سوگند به خدا شب و روز به گریه ام ادامه می دهم تا به پدرم رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم ملحق شوم.


1- . رنجها و فریادهای فاطمه علیهاالسلام، ص222.
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه