کربلا: مبارزه با پوچی ها صفحه 58

صفحه 58

این است که«اِنّی لا اَرَی الْمَوْتَ اِلاَّالسَّعَادَه»؛ «ما مرگ را جز سعادت نمی بینیم»؛ پس، از مرگ با ما حرف نزنید، از انجام وظیفه باید سخن گفت.

یکی از شاعران در مورد اصحاب کربلا می فرماید:

قَدْغَیَّرَالطَّعْنُ مِنْهُمْ کُلَّ جارِحَهٍ

اِلاَّالْمَکارِمُ فی اَمْنٍ مِنَ الْغِیَرِ»(1)

«نیزه های دشمن همه اعضایشان را تکه تکه کرد مگر همّت بلند و مکارم اخلاقشان را که هیچ نیزه ای نمی توانست تغییر دهد».

باید به کربلا از زوایای مختلف نگاه شود تا فرهنگ کربلا برای ما روشن شود. یکی از نکاتی که باید بررسی شود این است که: چرا امام حسین علیه السلام از یک طرف وقتی خبر شهادت مسلم بن عقیل رامی شنوند بدون آن که خودشان تغییر مسیر دهند به همراهانشان می گویند: برگردید، چون راه ما، راه کشته شدن است و لذا در آن زمان عدّه ای از افراد برگشتند. از طرف دیگر امام حسین علیه السلام سایه به سایه زهیر بن قین می روند و او را به همراهی خود دعوت می کنند. و یا پیشنهاد حبیب بن مظاهر را در مورد دعوت طایفه بنی اسد جهت پیوستن آنها به قافله اباعبدالله می پذیرند.

جرأت آزاد شدن

دعوت امام از حرّ و زهیربن قین و امثال اینها، نه برای آن است که شمشیرزنانی بیشتر به جمع لشکر افزوده شود، بلکه نهضتِ سر باز زدن از سایه سیاه فرهنگ دنیاگرایی اموی - رومی حرکتی است که حضور چنین افرادی جرأت آزادشدن همه مردم را از این فرهنگ درآینده می افزاید، تا انسانیّت گمان نبرد راه آزادشدن از «فرهنگ پوچ گرایی» وجود ندارد و از حیات شیرین معنا افزای علوی به بهانه های واهی دور شود، و سیاه روزگار و سیاه روی بماند.

گاهی دوستان می گویند: همه این عیب هایی که شما می گویید، غربیان دارند، درست است، ولی کاری نمی توان کرد. بله؛ تا حسین علیه السلام نداریم، هیچ کاری نمی توانیم بکنیم. اباعبدالله علیه السلام، همین سایه یأس و جوّ سیاه را بر سر جامعه می دید: قبول داریم معاویه بد است، ولی کاری نمی توان کرد. بسیاری از صحابه آمدند و این جمله را به امام حسین علیه السلام گفتند:

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه