شفا و حاجات در پرتو کرامات: کراماتی از سیدالشهداء و باب الحوائج ابوالفضل علیه السلام و ... صفحه 111

صفحه 111

راننده تاکسی از آن خانم ها سؤال کرد که این خانم را چه شده است؟ و شما الآن کجا می روید؟ گفتند: این خانم پسر جوانش گم شده است و در حرم ابی الفضل(علیه السّلام)خیلی گریه وناله کردتا از حال رفت وبیهوش شد، ما می خواهیم او را به دکتر برسانیم که درمان شود.

راننده پرسید شما اهل کجا هستید؟ گفتند: ما اهل دزفول هستیم، پرسید از کدام محله؟ پاسخ دادند: از محله ی مسجد، سؤال کرد اسم این خانم چیست؟ گفتند: فلان، پرسید نام پسر گمشده اش چیست؟ گفتند:«عنبر» ناگهان اشک های راننده جاری شد و فورا در کنار خیابان ماشین را خاموش کرد و با صدای لرزان و اشک ریزان گفت: من «عنبر» هستم و این خانم هم مادر من است. هر دو با عجله از ماشین پیاده شدند و همدیگر را به آغوش کشیدند و گریه و زاری زیاد کردند که حاضران را به گریه وا داشتند، سپس «عنبر» مادرش را با آن دو خانم همسفر او به منزلش برد.(1)

حرم ابی الفضل و گواهی طفلی از شکم مادر

حضرت آیت الله «مرحوم فاطمی قمی» از پدر بزرگوارش «سید اسحاق فاطمی»(ره) که ایشان کرارا می فرمود:این کرامت حضرت ابی الفضل(علیه السّلام) را اگر به دو چشم خود ندیده باشم کور شوم و اگر به دو گوشم نشنیده باشم کر شوم و آن کرامت این گونه بود: روزی در حرم حضرت ابی الفضل(علیه السّلام) مشرف شده بودم ناگهان دیدم جمعیتی زیادی از اعراب به دنبال دختری سراسیمه وارد حرم مطهر شدند و حرم مملو از جمعیت شد آن دختر به ضریح منور چسپید


1- گلستان معارف: ج 2 ، ص 176 و چهره درخشان: ج 2 ، ص 505.
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه