شفا و حاجات در پرتو کرامات: کراماتی از سیدالشهداء و باب الحوائج ابوالفضل علیه السلام و ... صفحه 116

صفحه 116

ابی الفضل(علیه السّلام) رفتم. در حرم آن حضرت زائری را دیدم که پسر معلول خود را به شبکه ی ضریح مقدس باب الحوائج(علیه السّلام) ارتباط داده و با توسل و تضرع شِفای او را می خواهد، یک مرتبه دیدم پسر او از جای خود بلند شد،«یَصِیحُ وَ یَقُولُ:شَا فَانِیَ العَبّاسُ» فریاد می زد و می گفت: عباس مرا شِفا داد!

زائران سرازیر شدند و لباس های او را پاره پاره کرده به عنوان تبرک بر می داشتند خادمان حرم آن فرزند را از بین جمعیت بیرون بردند.

شیخ شوشتری [که حاجت هایی داشت] می گوید: وقتی این کرامت را به چشم خود دیدم، به ضریح مطهر چسپیدم و با عصبانیت عرض کردم: ای ابالفضل! عرب جاهلی را شِفا می دهید و خوشحال می سازید و من که با تحمل زحمات علم و معرفت را تحصیل کرده ام و با آداب از محضر شما تمنا می کنم حاجت را نمی دهید و محرومم بر می گردانید؟!!! اگر نیازمندی مرا بر آورده نکنید، ابدا به زیارت تان نخواهم آمد.!!! وقتی که از حال عصبانیت آرامش یافتم از سوء ادب خودم، به ساحت مقدس پروردگار استغفار کردم و از محضر حضرت ابی الفضل(علیه السّلام) یقین و هدایت خواستم (یعنی مرا به درجه یقین و هدایت بر ساند).

پس از انجام زیارت به نجف اشرف برگشتم. شیخ مرتضی انصاری (قدس سره) به ملاقات افتخارم بخشید و دو کیسه پول به من داد و گفت: این آن چیزی است که از حضرت ابی الفضل(علیه السّلام) مسئلت کردی (منزلی برای خود خریداری کن و به حج بیت الله مشرف شو!) البته توسل من به آن حضرت برای همین دو چیز بود.(1)


1- سحاب رحمت: ص 515 ؛ دارالسلام عراقی: ص 549 ؛ زندگانی و شخصیت شیخ انصاری: ص 92 ؛ خصائص العباسیه کلباسی: ص 215 ؛ کرامات الحسینیه: ج 1 ، ص 243.
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه