شفا و حاجات در پرتو کرامات: کراماتی از سیدالشهداء و باب الحوائج ابوالفضل علیه السلام و ... صفحه 96

صفحه 96

دکتر حافظ الصحه را به بالینش آوردیم پس از معاینه نسخه ی نوشت و حرکت کرد، بیرون اتاق به من گفت: حال این بچه بسیار بد است

امید بهبودی او نیست، من نخواستم جلو خانم شما این حرف را بزنم. همسرم از اتاق دیگر این حرف دکتر را شنید، فورا چادرش را به سرش کرد و گفت: اکنون می روم و کار را درست می کنم! خانم رفت بعد از لحظاتی دیدم آن طفل بیمار سر از بستر برداشته است و می گوید: آقا جان مرا به آغوش بگیر! تعجب کردم که کودک بی هوش چه گونه ناگهان به هوش آمد؟! او را در برگرفتم آب خواست برایش آب دادم. یک نگاه کرد گفت: بی بی خانم(منظورش همسرمن بود) کجاست؟ گفتم: الآن می آید. هنوز در حال تعجب بودم که خانم وارد شد و کودک را در آغوش من دید و با خوشحالی گفت: دیدی که کار را به سامان

رساندم و برای بیماری که در شُرُف مرگ بود شِفا گرفتم؟!

گفتم: چه کردی و کجا رفتی؟ گفت: به حرم مولانا العباس(علیه السّلام) رفتم و گفتم: یا ابالفضل(علیه السّلام)! من زوار شما هستم، اگر باب الحوائج نبودید من به این آستان روی نمی آوردم اینک بچه ام در خطر مرگ است ، شِفای او را از شما می خواهم و گر نه من جواب پدر او را چه بدهم؟! همین سخن را گفتم و از حرم بیرون آمدم. اینک فهمیدم که در اثر توجه و عنایت خاص مولانا العباس(علیه السّلام) نوه ی بیمارم را خدا شِفا عنایت فرموده است.(1)

روضه خوان حسین و کرامت پس از دفن

حضرت حجه الاسلام و المسلمین«آقای سید محمد تقی حسینی لعلی»


1- الوقایع و الحوادث: ج 3 ، ص 40 ؛ چهره درخشان: ج 1 ، ص 316 به نقل از قیام حق ؛ کرامات العباسیه: ص 99.
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه