- مقدمه 1
- مقدمه مؤلف 1
- شیوه بحث 3
- مقدمه مترجم 4
- مفهوم اقتصاد 5
- فصل اول مفهوم کلی اقتصاد 5
- اقتصاد و عقیده 8
- رکن اول:مسئولیت 12
- رکن دوم: کار 15
- انواع کار 19
- کشاورزی 21
- دامداری 24
- صنعت 25
- تجارت 26
- حمایت از تاجران 28
- زن و کار 29
- مالکیت 30
- ثروت 33
- طبیعت 36
- مالکیت ثروتهای طبیعی 39
- معدن 43
- آبها 44
- تولید 46
- سرمایه گذاری 47
- توزیع 52
- عدالت 54
- عدالت 54
- اول:دریافت مالیات 56
- دوم:مساوات و ایجاد فرصتهای یکسان 58
- سوم:تأمین اجتماعی 60
- مشکل اقتصادی 61
- فصل دوم: سیاستهای اقتصادی 67
- دخالت دولت 68
- سیاستهای اقتصادی 68
- وظایف دولت 69
- اهداف سیاست اقتصادی 73
- اول:سیاست مالی 73
- دوم:سیاست تولید 83
- سوم:سیاست نظارت و بازرسی 85
- فصل سوم فقر غنا 88
- علل،پیشگیری،فقرزدایی 88
- خطر پدیده فقر 90
- دیدگاه امام علی علیه السلام 92
- اگر دیدگاه سرمایه داری 92
- پس با تکیه بر این رهنمودهای حضرت بر والی است که 97
- صفات بخیل 103
- فقرزدایی 109
- اول:وظایف فرد 119
- 1- طلب علم و دانش 119
- 2- کسب تجربه 121
- 3- کار 122
- 4- تدبیر و چاره اندیشی 125
- 5- هدایت درست هزینه ها 126
- 6- تولید و سرمایه گذاری 127
- 7- غنیمت شمردن فرصتها 128
- 8- بخشش مستمر 129
- 9- پرداخت زکات 130
- 10- تنظیم خانواده 131
- وظایف جامعه 132
- وظایف جامعه 132
- اول:همیاری اجتماعی 133
- دوم:ایجاد روحیه تعاون و همکاری 135
- سوم:نظارت بر کار دولت 136
- وظایف دولت 137
- وظایف دولت 137
- 1- تأمین اجتماعی 138
- 2- نظارت بر بازار 141
- 3- نظارت بر مالکیت 143
- راههای پیشگیری از فقر 145
- راههای پیشگیری از فقر 145
- 1- صدقه 146
- 3- پرهیز گاری و استغفار 148
- 2- امانتداری 148
- 4- فروتنی و اخلاق پسندیده 150
- 5- درستکاری 152
- 6- مهاجرت و سفر 153
- نمونه نیکو 155
- مفهوم توسعه 156
- فصل چهارم توسعه اقتصادی 156
- استراتژی توسعه 158
- توسعه در اسلام 160
- اهداف توسعه 160
- مفهوم توسعه از دیدگاه امام علی علیه السلام 161
- مفهوم توسعه از دیدگاه امام علی علیه السلام 161
- اول:رسیدن به درجه بی نیازی 163
- دوم:پی ریزی جامعه ای سالم 164
- سوم:پی ریزی جامعه ای پرهیزگار 166
- انسان و توسعه 168
- ویژگیهای انسان توسعه گرا 168
- اول:علاقه به علم و یاد گیری 170
- دوم:نیروی کار 172
- سوم: علاقه به کار خیر 176
- چهارم: هدایت درست هزینه ها 181
- پنجم: عوامل پیشرفت 184
- ششم: احساس مسئولیت جمعی 186
- توسعه منابع انسانی 190
- اول: انسان توسعه گرا 190
- دوم: منابع طبیعی 193
- مانع اول:بیکاری 197
- موانع توسعه منابع طبیعی 197
- موانع توسعه منابع طبیعی 197
- مانع دوم: بیکاری پنهان 201
- مانع سوم: عدم آگاهی از منابع طبیعی 203
- مانع چهارم: عدم بهره برداری درست از منابع 204
- عوامل موثر در توسعه 206
- اول: تشکیل سرمایه 206
- دوم: مدیریت خوب موسسات عمومی و خصوصی 212
- سوم: استفاده از روشهای نوین در پیشرفت فنی 217
- عوامل جانبی در توسعه 218
- اول: فکر و اندیشه 218
- دوم: تعاون و همکاری 220
- سوم: سیاست و امنیت 222
- چهارم: وضع قانون 226
- پنجم: نوآوری و ابتکار 227
- مفاهیمی که باید تصحیح گردد 229
- فرهنگ اقتصادی نهج البلاغه 232
در سایه اندیشه های مسیحیت تحریف شده مارکس حق دارد که بگوید دین افیون توده هاست.زیرا چنین دینی اراده فقیر را سست می کند و نمی گذارد آنان وضع خود را بهتر کنند اما نباید کلامش را متوجه ادیان دیگر کند جامعه سرمایه داری جامعه ای است که ثروتمندان در اقلیت اند و فقیران در اکثریت نظام سرمایه داری با گرفتن مالیات از ثروتمندان و پرداخت آن به نیازمندان خواسته است که فقر را از بین ببرد اما این درآمدها دوباره به جیب ثروتمندان سرازیر می گردد؛ یعنی برای پرداخت سود وامهایی که آنان در اختیار دولت گذاشته اند دوباره به خودشان باز می گردد و فقیران از آن سهمی ندارند.- همان 1/138 ?
در جامعه کمونیستی همه فقیر و نیازمند دولت اند و بعنوان کارمند دولت حقوق می گیرند.
از میان همه مذاهب و مکتبهای فکری و سیاسی این اسلام است که سرافراز و سربلند ایستاده است و فقرا را با اغنیا در ثروت و بی نیازی برابر می داند و شعار اسلام همین گفتار امام است که می فرماید:
أفضل علی من
شئت تکن أمیره و استغن عمن شئت تکن نظیره
به هر کس که ببخشی امیرش گردی از هر کس که بی نیاز شوی همتای او گردی.- بحارالانوار:ج 77/423. ?
مسلمانان اسلام را برای دیگر ملتها به ارمغان بردند زیرا آنان پیش از آنکه در مال و ثروت بی نیاز باشند دارای نفسهای غنی و توانگر بودند و اسلام هیچ کشوری را به طمع ثروت چنانکه امروز حکومتهای استعماری انجام می دهند نگشوده است فرق بین اسلام و استعمار آن است که اسلام پیش از آنکه کشورها را فتح کند قلبها را فتح می کند.
در حالی که ملتها برای حفظ کرامت و ذخایر خود همیشه با استعمارگران در ستیزند.
مسلمانان بر اساس این اصل که فرمود به هر کس که ببخشی امیرش گردی دیگر ملتها را یاری می کردند و آنان وقتی در میان مسلمانان جامعه ای ایده آل یافتند که هدفی جز تبلیغ رسالت نداشت به دین اسلام گرویدند دینی که نه طمع مادی او را به رویایی با مشکلات واداشت و نه طمع سلطه جویی بلکه تنها و بزرگترین هدفش این بود که مردم با گرویدن به اسلام سعادتمند شوند همانطور که اسلام خود سعادتمند بود.