اندیشه های اقتصادی در نهج البلاغه صفحه 30

صفحه 30

مالکیت

درباره مالکیت و دیدگاه اسلام نسبت به آن سخن بسیار گفته شده است و تا زمانی که به این اصل اعتقاد داشته باشیم که مالک خداست و انسان تنهإ؛

گِ امانتدار است و فقط در محدوده اختیاراتی که خداوند برای او معین نموده

می تواند در این اموال دخل و تصرف کند نیازی به تکرار آن گفته و بحثهای غیر ضروری نیست.

هر کس که در بحثها و تحلیل های نظریه پردازان مالکیت تامل کند در می یابد که اشکال اساسی آنان این است که می خواهند اقتصاد اسلامی را از لابه لای اندیشه های سرمایه داری و مارکیستی بفهمند بهتر است آنان از ارزش و اعتباری که برای مالکیت قائلند بکاهند تا از این ورطه ای که در آن فرو غلتیده اند نجات یابند بهتر است که مسئله مالکیت را از نگاهی که اسلام به تملک و مالکیت دارد و آن را برای انسان مالکیت می داند مورد نقد و بررسی قرار دهند پذیرش این اصل ما را از در افتادن به گرداب بحثهای بی ثمر نجات می دهد پس باید در دیدگاهشان نسبت به مالکیت و نهایتا نسبت به مکتب اقتصادی اسلام تجدید نظر کنند.

اقتصاددانان اسلامی بر این اصل اتفاق نظر دارند که مالکیت بر منابعی از جمله کار استوار است کار ثروت می آورد و این ثروت ممکن است کالا یا ابزار و وسیله یا پولی باشد که بتوان با آن ملکی را خریداری کرد وقتی مالکیت اعتباری باشد صاحب ثروت نمی تواند هر طور که می خواهد در آن دخل و تصرف کند بلکه مالکیت او حدود و اندازه ای دارد که نباید از آن تجاوز کند و اگر تجاوز کرد کار خلاف دین مرتکب شده و در زمره گناهکاران قرار می گیرد همچنین بر او لازم است که مقداری از مال خود را در صورتی که از نیاز سالیانه اش بیشتر باشد بپردازد و دولت حق دارد او را مجبور کند که از سود سالیانه اش مالیات قانونی را پرداخت

کند.در اینجا راه اسلام از راه کسانی که اعتقاد دارند مالکیت برای صاحبش حق قانونی ایجاد می کند جدا می شود از این اعتقاد بر می آید که مالک می تواند - هر گونه که بخواهد - در مالش تصرف کند و در هر راهی که بخواهند آن را هزینه کند خواه در کارهای ضروری و واقعی خواه در کارهای غیر ضروری همچنین می تواند تبذیر یا بخل ورزد؛ یعنی اگر خواست مالش را در صندوقی بگذارد والی الا بد کاری به آن نداشته باشد یا ربا خواری کند یعنی به دیگران وام دهد و در مقابل سودهای کلانی بگیرد. نگاه اعتباری به سرمایه به حاکم اسلامی اختیار می دهد تا بر سرمایه ها و ثروت ها تسلط داشته باشد و به صاحب سرمایه بگوید تو می توانی در چهار چوبی که برای تو معین می کنم در مالت تصرف کنی یا اصلا حق تصرف در سرمایه ات را نداری و این طرز تفکر اساس برنامه تربیت اقتصادی قرار می گیرد برنامه ای که می گوید مال از آن تو نیست بلکه تو امانتداری مشکلی که امروز وجود دارد عقیده اشتباه انسان است که اعتقاد دارد مال از آن اوست و هر گونه که بخواهد می تواند در آن دست ببرد مثلا می تواند آن را بسوزاند یا میکده بسازد و نظایر آن رابطه ای که اسلام بین فرد و سرمایه اش ایجاد می کند رابطه ای پویا است زیرا مال در اصل از آن انسان نیست ولی خداوند که این مال را در اختیار او قرار داده به او حق تصرف آنهم به اندازه داده است و برای خودش - خداوند - حقی از سودهای این سرمایه در نظر گرفته است و این طرز

تفکر از ثروت ماده ای متحرک و پویا در جامعه ساخته است در حالی که می توانست ماده ای بلا استفاده باقی بماند یا به هدر رود اگر به صاحب سرمایه حق تصرف کامل می داد.

امام علیه السلام در تبیین این اندیشه می فرماید:

فمن اتاه الله مالا فلیصل به القربه و لیحسن منه الضیافه و لیفک به الاسیر و العانی و لیطعمنه الفقیر و الغارم و لیصبر نفسه علی الحقوق والنوائب ابتغاء الثواب فان فوزا بهذه الخصائل شرف مکارم الدنیا و درک فضائل الاخره ان شاءالله

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه