- نظرگاه اميرالمؤمنين نسبت به معاويه 1
- معاويه كيست؟ 1
- مقدمه 1
- سياست معاويه در زمان امام علي 1
- افشاي سياستها و اثبات عدم مشروعيت او 2
- تعامل امام حسين با معاويه 2
- امام حسن و معاويه 2
- عدم اطاعت 2
- امام حسين كيست؟ 2
- اثبات حقانيت اهل بيت و پدرش 3
- بيان مسئوليت خواص و بزرگان جامعه 3
- برخورد تند و صريح با جانشيني يزيد 3
- بيان فلسفه و اهداف حكومت اسلامي 3
- دلائل عدم قيام عليه معاويه چه ميباشد؟ 4
- پاورقي 4
- عدم مصلحت و صلاحيت قيام 4
مقدمه
همزماني 10 سال از امامت امام حسين (ع) با حكومت معاويه و عدم قيام آن حضرت در اين برهه، از مقاطع حساس حركت حضرت است كه تحليل و بررسي آن به شناخت بهتر نهضت عاشورا و هدف از آن كمك خواهد كرد. اين پرسش همواره مطرح بوده است كه با توجه به عدم مشروعيت حكومت معاويه، برخورد امام حسين (ع) با معاويه چه توجيهي دارد و تفاوت اين دوره با زمان يزيد در چيست؟ نويسنده در تحليل موضع سياسي امام حسين (ع) در مقابل معاويه بر اين عقيده است كه به خاطر فضايي كه با تزويرهاي فرزند ابوسفيان در جامعه حاكم بود قيام عليه او نه ممكن بود و نه به مصلحت. اما سيد الشهداء موضع منفي خود در مقابل معاويه را در حركتي ريشهاي از طريق بيان حقانيت اهل بيت (ع)، تبيين فلسفه و اهداف حكومت اسلامي و مسئوليت خواص سامان بخشيد. يكي از مقاطع حساس و تعيين كننده زندگي سياسي امام حسين (ع) همزماني با معاوية بن ابي اسفيان ميباشد. تحليل اين مقطع به شناخت حركت حسيني كمك ميكند و ريشههاي نهضت كربلا را تبيين مينمايد. اين مقاله به غرض بررسي تحليلي موضعگيري حسين بن علي (ع) در قبال معاويه تنظيم ميشود و در 4 بخش به انجام ميرسد، شناخت معاويه، شناخت حسين بن علي (ع) و تعامل اين دو با هم و سرانجام شمارش راهبردهايي كه از اين تعامل استخراج ميگردد.
معاويه كيست؟
اشاره
معاويه فرزند ابوسفيان و هند ميباشد. او در زمان بعثت رسول خدا (ص) چهار ساله بوده است. پدر و مادرش صاحب نفوذ و نقش مؤثر در حجاز عموماً و مكه معظمه خصوصاً، بودهاند و در طبقه رهبري جامعه خود قرار داشتند و صاحب منزلت و جاه بودهاند. وقتي رسول خدا (ص) مكه را فتح ميكند او بيست و پنج ساله بوده است، سني كه قضايا را خوب ميفهميد و درك ميكرد وقتي پدر و مادرش تسليم ميشوند معاويه هم تبعيت ميكند - و مسلمان ميشود او در حالت مسلماني به مدّت 2 سال در خدمت رسول خدا (ص) بود. آن حضرت از باب تأليف قلوب به اين خانواده نيز توجه داشت و سوابق تعارض آنها با اسلام را ناديده گرفته بود، لذا همان طوري كه به ابوسفيان مأموريت سياسي نظامي محوّل ميكرد از معاويه نيز به عنوان يكي از كاتبان خويش استفاده كرد. معاويه از همان آغاز هواي پادشاهي و رياست داشته است و حتي ابائي از اظهار آن نمينمود. لذا به نقل سيوطي خليفه دوم به او كسراي عرب لقب داده بود، [1] و در فرهنگ سياست شناسان آن روزگار او خصلت پادشاهي و ملوكي داشته و از خلافت اسلامي و استانداردهاي آن چيزي نشان نميداده است. ارتباطات قوي، حيلهگري و مهارت در اقناع سياستبازان از همان جواني از معاويه فردي با نفوذ و سلطهجويي ساخته بود. و خلفاي سهگانه به او اعتنا داشتهاند. ابوبكر به او فرماندهي نظامي داد [2] و عمر و عثمان هم با توجه به همين خصوصيات موقعيت او را تقويت كردهاند. او در نيمه دوم از خلافت ده ساله عمر براي امارت و استانداري شام منصوب ميشود و عثمان هم اين امارت را تمديد ميكند. انتخاب شام و دمشق از روي حساب و تدبيري بوده است كه بنياميه به آن رسيده بودند قبلاً يزيد بن ابي سفيان به آن منطقه رفته بود. و خود ابوسفيان هم براي تجارت به آنجا سفر ميكرد. درك سياسي ابوسفيان و خانوادهاش، سرزمين شام را موقعيتي مناسب براي يك فعاليت طولاني سياسي و منطقهاي امن و پرفايده براي اهداف سياسي خود تشخيص دادند ابنكواب كه يك مردمشناس مسلّطي بوده است [3] به معاويه ميگويد كه مردم شام به امام و رهبر خويش وفادارترند». اين مشاوره در گزينش شام بي تأثير نبوده است. معروف است كه مردم شام با تزوير و مردم عراق با زور و يا زر رام ميشوند، [4] .معاويه مثل يك درخت در اين منطقه مساعد رشد ميكند و ريشه ميدواند و به مدت 40 سال (از سال 20 تا 60 هجري) رياست ميكند. به نقل سيوطي پيش گوئي كعب الاحبار درست در ميآيد كه معاويه امارت و حكومت طولاني خواهد يافت. [5] 20 سال استانداري و 20 سال خلافت، امري است كه در هيچ قدرتمند ديگري از بنياميه و بني عباس و حتي خلفاي بعديرخ نداد. معاويه در ميان معاويه شناسان اهل سنت به دو صفت تحمّل و سياستمداري (دهاء) موصوف و معروف بوده است. [6] .آنان گفتهاند در تحمل او همين بس كه مخالفان سياسي او در حضور و غير حضورش نظرات خويش را به صراحت ابراز ميكردند و او تحمّل ميكرد. حسين بن علي (ع) هم در حضور معاويه و غياب او مسائلي را كه تشخيص ميداد بيان ميفرمود. اميرالمؤمنين (ع) طي نامهاي به ابن زياد، معاويه را شيطاني مينامد كه از هر سو ميآيد و سفارش ميكند كه فريب معاويه را نخور [7] در جامعه معروف شده بود كه معاويه از علي سياستمدارتر است و آن حضرت مجبور شد بگويد او از من سياستمدارتر نيست لكن اهل فريب و خدعه و فجور است. [8] او مثل ماكياوليستها از هر وسيلهاي ولو نامشروع براي رسيدن به قدرت و حفظ آن استفاده ميكرد و مشروع ميشمرد در حالي كه اميرالمؤمنين ميفرمود من پيروزي و قدرت را با جور و ستم دنبال نميكنم. معاويه قدرت اقناع خوبي داشت؛ وقتي خليفه دوم براي نظارت بر امارت او به دمشق ميآيد و از وضعيت اشرافي گري او انتقاد ميكند فوراً مي گويد: اي اميرالمؤمنين، ما در كنار روميان هستيم، آنها جاسوساني در ما دارند و اگر ما را طور ديگري ببينند طمع ميكنند در حالي كه با اين كيفيت با شكوه آنها از ما ميترسند! [9] طبق نقل عقدالفريد پدر و مادر معاويه به او آموخته بودند كه براي حفظ رياست از خلفاي سه گانه تبعيت كند و مخالفتي بروز ندهد [10] و او اين آموخته را خوب پياده ميكرد. اشرافيگري و شوكت ظاهري او در عثمان هم بي تأثير نبود و باعث شد كه او بر خلاف سيره خلفاي قبلي به اين حالت روي آورد.
سياست معاويه در زمان امام علي
بي ترديد سختترين دوران براي معاويه، مقطع 5 ساله خلافت علي (ع) بود. خلفاي سهگانه در طول 25 سال نه تنها مزاحم او نبودند بلكه او را تقويت كردند امّا اميرالمؤمنين به محض قدرت يافتن به مغيره بن شعبه كه به او سفارش كرده بود كه عمّال عثمان را عزل نكن مخصوصاً معاويه را باقي بدار، فرمود هرگز او را باقي نخواهم داشت و با او همكاري نخواهم كرد [11] و طبق نقل به آيه اي از قرآن تمسك كرد كه «ما كنت متخذ المضلّين عضداً»، من گمراه گران را يار خود انتخاب نخواهم كرد. و با اين ترتيب او را «مضلّ» خواند كه حاكي از مزور بودن او است. معاويه خود را خونخواه عثمان و علي (ع) را در اين خون شريك ميداند و اين را مجوّزي بر عدم بيعت با اميرالمؤمنين (ع) بلكه شورش عليه او ميشمارد. در چند نامه كه بين آن حضرت و معاويه مبادله شد، امام خود را از اين امر بري ميداند و بلكه خود معاويه را محكوم به اين امر ميكند. [12] .معاويه نه تنها بيعت نكرد بلكه تعرّضات نظامي و سياسي به عراق مركز حكومت علي (ع) داشت كه داستان شبيخون به شهر انبار معروف است. و اوج سياستبازي معاويه در جنگ صفين بروز ميكند كه با كمك عمروعاص و قرآن بر نيزه كردن، بخشي از ياران ساده علي (ع) را فريب ميدهد و اميرالمؤمنين را وادار به پذيرش دانسته و در نهايت شهيد ميسازند و تمامي اين نقشهها از شام هدايت ميشد. [13] .
نظرگاه اميرالمؤمنين نسبت به معاويه
براي آگاهي بر ديدگاه آن حضرت كافي است به عباراتي از نهج البلاغه اشاره شود.«آگاه باشيد پس از من مردي با گلوي گشاد و شكمي بزرگ بر شما مسلّط خواهد شد. هر چه بيابد ميخورد و در پي آن است كه آنچه نداريد به دست آورد. او را بكشيد ولي هرگز نميتوانيد او را به قتل برسانيد. آگاه باشيد او بزودي شما را به بيزاري و بدگويي به من وادار ميكند. بدگويي را در هنگام ظلم دشمن به شما اجازه ميدهم كه اين بر درجات و بلندي مقام من ميافزايد و موجب نجات شما است اما هرگز بيزاري و برائت از من مجوئيد كه من بر فطرت توحيد تولّد يافتهام و در ايمان و مهاجرت از همه شما پيش قدمتر بودهام.» [14] .«شگفتا از روزگاري كه مرا همسنگ كسي قرارداده كه چون من خدمت به اسلام ننموده و سابقهاي در دين چون سابقه من كه هيچ كس به مثل آن دسترسي ندارد پيدا نكرده است. من سراغ ندارم كسي چنين ادعائي كند». [15] .«اي معاويه، از حكومت كنارهگير و آماده حساب شو، كي شما رهبر رعيت و رئيس ملت هستيد، بدون سبقت در اسلام و شرافت والاي معنوي؟ پناه به خدا از اين شقاوت ريشه دار، ترا بر حذر ميدارم از اينكه به غرور و آمال و آرزوها ادامه دهي و آشكار و نهانت يكسان نباشد (ظاهراً دم از اسلام ميزني و باطناً در راه شرك گام بر ميداري) من ابوالحسن هستم، درهم كوبنده جد و برادر و دائي تو در روز بدر؛ همان شمشير با من است با همان قلب پرتوان با دشمن رو به رو ميشوم». [16] . «گروه بسياري از مردم را به هلاكت افكندي، با گمراهي و ضلالت خويش آنان را فريفتي و در امواج فتنه و فساد انداختي، همان فتنه و فسادي كه تاريكيهايش فرا گيراست و امواج شبهاتش همه آنها را در كام خود فرو برده و اين سبب شد كه آنها از حق باز گردند و به جاهليت و دوران گذشته رو آورند، به قهقرا برگشته و به حسب و نسب و تفاخرات قومي اعتماد كنند، جز گروهي از روشن ضميران و اهل بصيرت كه از اين راه بازگشته و پس از آنكه تو را شناختند از تو جدا شدند از همكاري و معاونت تو به سوي خدا فرار كردند و اين به آن خاطر بود كه تو آنها را به كاري صعب و پر مشقت (نبرد بر ضد حق) واداشتي و از راه راست منحرفشان ساختي، اي معاويه در برابر كارهايت از خدا بترس و زمامت را از دست شيطان بگير كه دنيا از تو بريده و آخرت به تو نزديك است والسلام. [17] .