- مقدمه کتاب 1
- مقدمه ناشر 1
- مجلس اول 2
- مجلس دوم 5
- مجلس سوم 7
- مجلس چهارم 8
- مجلس پنجم 10
- مجلس ششم 13
- مجلس هفتم 15
- مجلس هشتم 17
- مجلس نهم 20
- مجلس دهم 23
- مجلس یازدهم 24
- مجلس دوازدهم 27
- مجلس سیزده 30
- مجلس چهاردهم 33
- مجلس پانزدهم 34
- مجلس شانزدهم 37
- مجلس هفدهم 38
- مجلس هجدهم 40
- مجلس نوزدهم 43
- مجلس بیستم 44
- مجلس بیست ویکم 46
- مجلس بیست ودوم 50
- مجلس بیست وسوم 52
- مجلس بیست وچهارم 54
- مجلس بیست وپنجم 56
- مجلس بیست وششم 59
- مجلس بیست وهفتم 62
- مجلس بیست وهشتم 64
- مجلس بیست ونهم 66
- مجلس سی ام 68
- مجلس سی ویکم 71
- مجلس سی ودوم 73
- مجلس سی وسوم 75
- مجلس سی وچهارم 77
- مجلس سی وپنجم 78
- مجلس سی وششم 82
- مجلس سی وهفتم 83
- مجلس سی وهشتم 86
- مجلس سی ونهم 88
- مجلس چهلم 89
- مجلس چهل ویکم 92
- مجلس چهل ودوم 94
- مجلس چهل وسوم 97
- مجلس چهل وچهارم 99
- مجلس چهل وپنجم 101
- مجلس چهل وششم 103
- مجلس چهل وهفتم 106
- مجلس چهل وهشتم 107
- قسمت اول 107
- قسمت دوم 110
- مجلس چهل ونهم 113
- مجلس پنجاهم 116
- مجلس پنجاه ویکم 118
- مجلس پنجاه و دوم 120
- مجلس پنجاه وسوم 124
- مجلس پنجاه وچهارم 127
- مجلس پنجاه وپنجم 129
- مجلس پنجاه وششم 133
- پی نوشت ها 136
- 1 تا 100 136
- 101 تا 203 147
- 204 تا 312 157
- 313 تا 401 169
- 402 تا 474 178
- 475 تا 573 187
( ( مالک ! ذبحک اللّه علی فراشک , ولا غفر لک یوم حشرک , فواللّه انی لارجوا ان لاتاکل من بر العراق الا یسیرا ) ) . ی_کی از ملاقاتهای سیدالشهدا ( ع ) در کربلا با ( ( عمر بن سعد ) ) است که بدون نتیجه , پایان پذیرفت ای_ن جلسه به در خواست امام ( ع ) وبا حضور حضرت ابو الفضل وحضرت علی اکبر ( ع ) از یک طرف واز جانب دیگر ( ( عمر سعد ) ) همراه پسرش ( ( حفص ) ) وغلامش ( ( لاحق ) ) تشکیل شد ودیگران نیز ب_یرون خیمه ایستادند اما اینکه دراین جلسه چه گفته وچه شنیده شد, تاریخ مطالب زیادی نقل نکرده است . ( ( ابن کثیر ) ) این جلسه را چنین توصیف
می کند : . ( ( ح_ت_ی ذه_ب ه_زیع من اللیل ولم یدر احد ما قالا, قسمتی از شب ( ثلث یا ربع ) گذشت وکسی ندانست که آن دو باهم چه گفتند ) ) . ولی آنچه در کتب آمده است این که حضرت به ( ( عمر سعد ) ) فرمود : ( ( ازخدابترس ! توکه می دانی من فرزند چه کسی هستم پس چرا مرا یاری نمی کنی ؟
. ( ( عمر سعد ) ) بهانه آورد که : ( ( اخاف ان تهدم داری , می ترسم خانه ام را ویران کنند ) ) . حضرت فرمود : ( ( من آن را از نو برای تو می سازم ) ) . باز به بهانه دیگر متوسل گردید که : ( ( اخاف ان تؤخذ ضیعتی , می ترسم باغ وزراعتم را بگیرند ) ) . حضرت ( ع ) فرمود, ( ( من بهتر از آن را در حجاز به تو می دهم ) ) . ب_از ( ( ع_مر سعد ) ) به بهانه دیگری متمسک شد که : ( ( ان لی بالکوفه عیالا, می ترسم زن وبچه ام را ابن زیاد در کوفه بکشد ) ) . ای_ن_ج_ا ب_ود ک_ه ح_ض_رت , ع_ص_ب_انی شد وفرمود : ویرانی خانه ومزرعه , موجب جواز قتل فرزند پ_ی_امبر ( ص ) نمی شود, لذا اورا نفرین کرد وفرمود : ( ( خداوند تورا دررختخوابت ذبح کند ودر روز قیامت تورا مورد بخشش قرار ندهد وامیدوارم که ازگندم عراق نخوری مگر مقدار کم ) ) . ( ( عمر سعد
) ) با استهزا گفت : ( ( اگر گندم نخوردیم از جو خواهیم خورد ) ) ( ( 436 ) ) . ( ( اب_ن ح_ج_ر ) ) ن_ق_ل می کند که روزی عمر سعد به امام حسین ( ع ) گفت : ( ( ان قوما من السفها یزعمون انی اقتلک ) ) . ( ( جمعی از نادانان می گویند که من قاتل شما هستم ) ) . حضرت فرمود : ( ( اینان سفیه نیستند ودرست می گویند ) ) ( ( 437 ) ) .
سعد بن ابی وقاص کیست ؟
.( ( س_ع_د ب_ن اب_ی وق_اص ) ) پ_در ( ( عمر سعد ) ) از کبار صحابه پیامبر ( ص ) ودارای موقعیت ممتاز اج_تماعی بود ویکی از شش نفری بود که ( ( عمر بن خطاب ) ) برای خلافت , کاندید کرده بود, وی در ن_ق_ل فضایل امیرالمؤمنین ( ع ) کوتاهی نمی کرد درسفر حج برای دو همسفر عراقی خود, پنج ح_دی_ث م_ه_م از ف_ض_ای_ل آن ح_ض_رت را نقل کرد : ( ( حدیث برائت , ابواب , رایت , منزلت , غدیر ) ) وه_ن_گ_ام_ی که در مکه دید اطرافیان معاویه مشغول دشنام دادن به علی ( ع ) هستند, گریه کرد وگ_ف_ت : ( ( در آن ح_ضرت ,فضائلی است که اگر یکی از آنها در من بود, از دنیا وآنچه در آن است برایم بهتر بود ) ) . ع_ام_ه , اورا از ( ( ع_شره مبشره ) ) می دانند, در سن هفده سالگی ایمان آورده ودرسال 50 یا 55 به وس_ی_ل_ه م_ع_اویه
مسموم گردید وصیت کرد مرا در آن لباسی که در جنگ بدر به تن داشتم وبا م_ش_رک_ی_ن م_ی ج_ن_گ_یدم , دفن کنید ( ( 438 ) ) منتها چرا با اعتراف به مقام امیرالمؤمنین ( ع ) با آن ح_ض_رت بیعت نکرد, پاسخ این است که او خودش داعیه حکومت داشت ورمز آن را باید در جمله ام_یرالمؤمنین ( ع ) در خطبه 43 از نهج البلاغه جستجو کرد که فرمود : ( ( ان اخوف ما اخاف علیکم اثنان : اتباع الهوی وطول الامل ) ) , ولی مع الوصف دسته مقابل را هم کمک نکرد, ( ( هم الذین خذلوا ال_ح_ق ول_م ی_ن_ص_رواال_ب_اطل ) ) وی در موقع مرگ , 36 فرزند از یازده زن داشت که یکی از آنان ( ( عمرسعد ) ) است .
عمر بن سعد .
ولادت ( ( عمر سعد ) ) در سال 23 در روز مرگ عمر بن خطاب است ودر واقعه کربلا 37 سال داشته ودر سن 43 سالگی به دستور مختار کشته شد . م_ط_ل_ب م_ش_ه_وری ول_ی غ_ل_ط ب_ه ( ( س_ع_د ب_ن اب_ی وق_اص ) ) نسبت داده می شود که وقتی ام_ی_رالمؤمنین ( ع ) جمله : ( ( سلونی قبل ان تفقدونی ) ) را فرمود : ( ( سعد ) ) برخاست وگفت : ( ( در سروریش من چند تار موی هست ؟
) ) . حضرت فرمود : ( ( در خانه تو بزغاله ای هست که فرزندم حسین را شهیدمی کند ) ) . اولا : چنین سؤال جاهلانه ای از شخصیتی مانند ( ( سعد بن ابی وقاص