نامه ها و ملاقاتهای امام حسین ( ع ) صفحه 108

صفحه 108

( ( مالک ! ذبحک اللّه علی فراشک , ولا غفر لک یوم حشرک , فواللّه انی لارجوا ان لاتاکل من بر العراق الا یسیرا ) ) . ی_کی از ملاقاتهای سیدالشهدا ( ع ) در کربلا با ( ( عمر بن سعد ) ) است که بدون نتیجه , پایان پذیرفت ای_ن جلسه به در خواست امام ( ع ) وبا حضور حضرت ابو الفضل وحضرت علی اکبر ( ع ) از یک طرف واز جانب دیگر ( ( عمر سعد ) ) همراه پسرش ( ( حفص ) ) وغلامش ( ( لاحق ) ) تشکیل شد ودیگران نیز ب_یرون خیمه ایستادند اما اینکه دراین جلسه چه گفته وچه شنیده شد, تاریخ مطالب زیادی نقل نکرده است . ( ( ابن کثیر ) ) این جلسه را چنین توصیف

می کند : . ( ( ح_ت_ی ذه_ب ه_زیع من اللیل ولم یدر احد ما قالا, قسمتی از شب ( ثلث یا ربع ) گذشت وکسی ندانست که آن دو باهم چه گفتند ) ) . ولی آنچه در کتب آمده است این که حضرت به ( ( عمر سعد ) ) فرمود : ( ( ازخدابترس ! توکه می دانی من فرزند چه کسی هستم پس چرا مرا یاری نمی کنی ؟

. ( ( عمر سعد ) ) بهانه آورد که : ( ( اخاف ان تهدم داری , می ترسم خانه ام را ویران کنند ) ) . حضرت فرمود : ( ( من آن را از نو برای تو می سازم ) ) . باز به بهانه دیگر متوسل گردید که : ( ( اخاف ان تؤخذ ضیعتی , می ترسم باغ وزراعتم را بگیرند ) ) . حضرت ( ع ) فرمود, ( ( من بهتر از آن را در حجاز به تو می دهم ) ) . ب_از ( ( ع_مر سعد ) ) به بهانه دیگری متمسک شد که : ( ( ان لی بالکوفه عیالا, می ترسم زن وبچه ام را ابن زیاد در کوفه بکشد ) ) . ای_ن_ج_ا ب_ود ک_ه ح_ض_رت , ع_ص_ب_انی شد وفرمود : ویرانی خانه ومزرعه , موجب جواز قتل فرزند پ_ی_امبر ( ص ) نمی شود, لذا اورا نفرین کرد وفرمود : ( ( خداوند تورا دررختخوابت ذبح کند ودر روز قیامت تورا مورد بخشش قرار ندهد وامیدوارم که ازگندم عراق نخوری مگر مقدار کم ) ) . ( ( عمر سعد

) ) با استهزا گفت : ( ( اگر گندم نخوردیم از جو خواهیم خورد ) ) ( ( 436 ) ) . ( ( اب_ن ح_ج_ر ) ) ن_ق_ل می کند که روزی عمر سعد به امام حسین ( ع ) گفت : ( ( ان قوما من السفها یزعمون انی اقتلک ) ) . ( ( جمعی از نادانان می گویند که من قاتل شما هستم ) ) . حضرت فرمود : ( ( اینان سفیه نیستند ودرست می گویند ) ) ( ( 437 ) ) .

سعد بن ابی وقاص کیست ؟

.( ( س_ع_د ب_ن اب_ی وق_اص ) ) پ_در ( ( عمر سعد ) ) از کبار صحابه پیامبر ( ص ) ودارای موقعیت ممتاز اج_تماعی بود ویکی از شش نفری بود که ( ( عمر بن خطاب ) ) برای خلافت , کاندید کرده بود, وی در ن_ق_ل فضایل امیرالمؤمنین ( ع ) کوتاهی نمی کرد درسفر حج برای دو همسفر عراقی خود, پنج ح_دی_ث م_ه_م از ف_ض_ای_ل آن ح_ض_رت را نقل کرد : ( ( حدیث برائت , ابواب , رایت , منزلت , غدیر ) ) وه_ن_گ_ام_ی که در مکه دید اطرافیان معاویه مشغول دشنام دادن به علی ( ع ) هستند, گریه کرد وگ_ف_ت : ( ( در آن ح_ضرت ,فضائلی است که اگر یکی از آنها در من بود, از دنیا وآنچه در آن است برایم بهتر بود ) ) . ع_ام_ه , اورا از ( ( ع_شره مبشره ) ) می دانند, در سن هفده سالگی ایمان آورده ودرسال 50 یا 55 به وس_ی_ل_ه م_ع_اویه

مسموم گردید وصیت کرد مرا در آن لباسی که در جنگ بدر به تن داشتم وبا م_ش_رک_ی_ن م_ی ج_ن_گ_یدم , دفن کنید ( ( 438 ) ) منتها چرا با اعتراف به مقام امیرالمؤمنین ( ع ) با آن ح_ض_رت بیعت نکرد, پاسخ این است که او خودش داعیه حکومت داشت ورمز آن را باید در جمله ام_یرالمؤمنین ( ع ) در خطبه 43 از نهج البلاغه جستجو کرد که فرمود : ( ( ان اخوف ما اخاف علیکم اثنان : اتباع الهوی وطول الامل ) ) , ولی مع الوصف دسته مقابل را هم کمک نکرد, ( ( هم الذین خذلوا ال_ح_ق ول_م ی_ن_ص_رواال_ب_اطل ) ) وی در موقع مرگ , 36 فرزند از یازده زن داشت که یکی از آنان ( ( عمرسعد ) ) است .

عمر بن سعد .

ولادت ( ( عمر سعد ) ) در سال 23 در روز مرگ عمر بن خطاب است ودر واقعه کربلا 37 سال داشته ودر سن 43 سالگی به دستور مختار کشته شد . م_ط_ل_ب م_ش_ه_وری ول_ی غ_ل_ط ب_ه ( ( س_ع_د ب_ن اب_ی وق_اص ) ) نسبت داده می شود که وقتی ام_ی_رالمؤمنین ( ع ) جمله : ( ( سلونی قبل ان تفقدونی ) ) را فرمود : ( ( سعد ) ) برخاست وگفت : ( ( در سروریش من چند تار موی هست ؟

) ) . حضرت فرمود : ( ( در خانه تو بزغاله ای هست که فرزندم حسین را شهیدمی کند ) ) . اولا : چنین سؤال جاهلانه ای از شخصیتی مانند ( ( سعد بن ابی وقاص

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه