- مقدمه کتاب 1
- مقدمه ناشر 1
- مجلس اول 2
- مجلس دوم 5
- مجلس سوم 7
- مجلس چهارم 8
- مجلس پنجم 10
- مجلس ششم 13
- مجلس هفتم 15
- مجلس هشتم 17
- مجلس نهم 20
- مجلس دهم 23
- مجلس یازدهم 24
- مجلس دوازدهم 27
- مجلس سیزده 30
- مجلس چهاردهم 33
- مجلس پانزدهم 34
- مجلس شانزدهم 37
- مجلس هفدهم 38
- مجلس هجدهم 40
- مجلس نوزدهم 43
- مجلس بیستم 44
- مجلس بیست ویکم 46
- مجلس بیست ودوم 50
- مجلس بیست وسوم 52
- مجلس بیست وچهارم 54
- مجلس بیست وپنجم 56
- مجلس بیست وششم 59
- مجلس بیست وهفتم 62
- مجلس بیست وهشتم 64
- مجلس بیست ونهم 66
- مجلس سی ام 68
- مجلس سی ویکم 71
- مجلس سی ودوم 73
- مجلس سی وسوم 75
- مجلس سی وچهارم 77
- مجلس سی وپنجم 78
- مجلس سی وششم 82
- مجلس سی وهفتم 83
- مجلس سی وهشتم 86
- مجلس سی ونهم 88
- مجلس چهلم 89
- مجلس چهل ویکم 92
- مجلس چهل ودوم 94
- مجلس چهل وسوم 97
- مجلس چهل وچهارم 99
- مجلس چهل وپنجم 101
- مجلس چهل وششم 103
- مجلس چهل وهفتم 106
- قسمت اول 107
- مجلس چهل وهشتم 107
- قسمت دوم 110
- مجلس چهل ونهم 113
- مجلس پنجاهم 116
- مجلس پنجاه ویکم 118
- مجلس پنجاه و دوم 120
- مجلس پنجاه وسوم 124
- مجلس پنجاه وچهارم 127
- مجلس پنجاه وپنجم 129
- مجلس پنجاه وششم 133
- 1 تا 100 136
- پی نوشت ها 136
- 101 تا 203 147
- 204 تا 312 157
- 313 تا 401 169
- 402 تا 474 178
- 475 تا 573 187
منزله ( ( سلمان ) ) برای پیامبر ( ص ) بود ( ( 53 ) ) . 4 _ م_خالفت با حدیث نبوی ( ص ) : پیامبر ( ص ) در حدیثی فرموده : ( ( فرزند برای صاحب بستراست وسزای زناکار, سنگ می باشد ) ) وقتی ( ( زیاد ) ) متولد شد, هفت نفر ازجمله ( ( ابو سفیان ) ) , ادعای پ_دری اورا داشتند با اینکه در خانه ای متولد شد که مادرش سمیه وپدرش غلامی به نام ( ( عبید ) ) بود . 5 _ معاویه , قاتل طایفه حضرمیین است . 6 _ امارت معاویه بر مردم , بزرگترین بلیه می باشد وبزرگترین فضلیت , جهادبا معاویه است منتها شرایط زمانی ومکانی , اجازه این کاررا نمی دهد . 7 _ بدتر از معاویه , ولایت عهدی یزیدبن معاویه است , جوانی که شرب خمرمی کند . یزید در دوران خلافتش مرتکب سه جنایت بزرگ شد : . الف : شهادت حسین ( ع ) ویارانش در کربلا . ب : حمله به مدینه ومباح شمردن جان ومال وناموس مسلمین وکشتن بالغ برده هزار نفر از جمله هشتاد نفر از صحابه پیامبر ( ص ) وهفتصد نفر از قریش وانصار . ج : حمله به مکه معظمه ونصب منجنیق برای سرنگونی ( ( عبداللّه بن زبیر ) ) ( ( 54 ) ) .
روضه .
سخنان امیرالمؤمنین ( ع ) با قبر پیامبر ( ص ) هنگام دفن صدیقه کبری ( ع ) .
ال_س_لام ع_لیک یا رسول اللّه عنی وعن ابنتک النازله فی جوارک والسریعه اللحاق
بک قل یا رسول اللّه ! ع_ن ص_ف_ی_تک صبری ورق عنها تجلدی وستنبئک ابنتک بتضافر امتک علی هضمها فاحفها السؤال واستخبرها الحال ) ) ( ( 55 ) ) . ( ( س_لام م_ن ودخترت را بپذیر که زود در جوار تو آرمید وبه شما ملحق شد بارفتن فاطمه , صبرم ان_دک وپ_وس_ت بدنم نازک گردیده است ای رسول خدا ! به زودی دخترت از مصیبتهایی که امت ش_م_ا ب_ر او وارد ک_ردند, به شما خبر می دهد ( اما اگر زهرا_ علیها السلام _ دم فروبست وچیزی نگفت ) شما در پرسیدن , اصرار ورزید واز حال او جویا شوید ) ) . رفتی ولی از غصه دل با پدر مگو _____ گفتی کنار تربت پاکش دگر مگو . یا فاطمه ! رسول امین را غمین مخواه _____ با او زجور امت بیدادگر مگو . از ماجرای غصب فدک ایها البتول _____ زآن سیلی وگرفتن قرص قمر مگو . از آستان خانه به وقت هجوم خصم _____ زآن ماجرا وقصه قتل پسر مگو . زین غم که گشت مکتب توحید منحرف _____ با او به قلب خسته وچشمان تر مگو . ز آن ضرب تازیانه واین بازوی کبود _____ کز من نهفته ماند برای پدر مگو . زآن اشکها کز غم هجران روی باب _____ از دیده ریختی همه شب تا سحر مگو . و زحال زار شیعه واز شاهد غمین _____ کاینسان نهفته قبر تو شد از نظر مگو . ( شعر از : حسین آستانه پرست ) .
مجلس ششم
وصیتنامه امام حسین ( ع ) .
بسم اللّه الرحمن الرحیم : هذا ما اوصی
به الحسین بن علی الی اخیه محمد بن الحنفیه . ی_ش_ه_د ان لا اله الا اللّه وحده لا شریک له وان محمدا عبده ورسوله , جا بالحق من عن د الحق وان ال_ج_نه والنار حق وان الساعه اتیه لا ریب فیها وان اللّه یبعث من فی القبور, وانی لم اخرج اشرا ولا ب_ط_را ولا مفسدا ولا ظالما وانما خرجت لطلب الاصلا ح فی امه جدی ( ص ) ارید ان امر بالمعروف وان_ه_ی ع_ن المنکر واسیر بسیره جدی وابی علی ابن ا بی طالب ( ع ) فمن قبلنی بقبول الحق فاللّه اول_ی ب_ال_ح_ق ومن رد علی هذا اصبرحتی یقضی اللّه بینی وبین القوم بالحق وهو خیر الحاکمین وهذه وصیتی یا اخی الیک وما توفیقی الا باللّه علیه توکلت والیه انیب ) ) ( ( 56 ) ) . بعد از آنکه ( ( محمدبن حنفیه ) ) خدمت برادر بزرگوارش سیدالشهدا ( ع ) شرفیاب شد وحضرت را از رف_تن به سمت عراق بر حذر داشت ) ) وحضرت امتناع کرد, آنگاه کاغذ وقلم طلب کرد ووصیتنامه فوق را مرقوم فرمود وبه دست برادر سپرد : . ( ( ب_ع_د از ح_مد وثنای الهی , این چیزی است که حسین بر برادرش محمد حنفیه وصیت می کند : شهادت می دهم به توحید ویگانگی خداوند واینکه محمد بنده وفرستاده بحق اوست واینکه بهشت وج_ه_ن_م ح_ق است وقیامت بدون هیچ شکی واقع می شود وخداوند انسانهارا زنده می کند خروج وق_ی_ام من از روی سرکشی وخوشگذرانی وفساد وظلم در روی زمین نیست , بلکه قیام من برای اص_لاح در ام_ت پ_ی_ام_ب_ر ( ص ) وام_ر
ب_ه م_ع_روف ون_ه_ی از م_ن_ک_راست , ومی خواهم به سیره پ_ی_ام_ب_ر ( ص ) وپ_درم ع_ل_ی ب_ن اب_ی_ط_ال_ب ع_م_ل ک_ن_م پ_س ه_ر ک_س قبول کند, در واقع خ_داون_دراپ_ذی_رف_ته است ( چون راه من از راه خدا جدا نیست ) وهر که تخلف کند, صبر می کنم ت_اخداوند بین من ومردم ستمکار, حکم کند برادرم ! این وصیت وسفارش من به تواست وتوفیق از خداونداست وتوکل به او می کنم وبازگشت هم به سوی اوست ) ) . ه_م_چنان که از متن وصیتنامه آشکاراست , این از قبیل وصیتنامه های معمولی وعرفی نیست که اشخاص درباره اموال ودارایی خود می نویسند, بلکه اهداف وخطمشی وانگیزه امام حسین ( ع ) را در ح_رک_ت خ_ود ب_ازگ_و م_ی ک_ند هر چند دروصیتنامه های شرعی گفته شده که سزاوار نیست مسلمانی شب بخوابد مگر آنکه وصیتنامه اش در زیر سرش باشد ( ( 57 ) ) .