نامه ها و ملاقاتهای امام حسین ( ع ) صفحه 133

صفحه 133

( ( اب_و ح_م_زه ثمالی ) ) می گوید : ( ( خدمت امام باقر ( ع ) نشسته بودیم که ( ( سعد الخیر ) ) وارد شد ومانند زن بچه مرده شروع کرد به گریه کردن ) ) . حضرت فرمود : ( ( چرا گریه می کنی ؟

) ) . عرض کرد : ( ( چطور گریه نکنم در حالی که من از شجره ملعونه هستم ) ) . امام باقر ( ع ) فرمود : ( ( لست منهم , انت منا اهل البیت ) ) . ( ( تو از آنان نیستی , بلکه از ما خاندان هستی ) ) , مگر کلام الهی را نشنیدی که فرموده : ( فمن تبعنی فانه منی ) . ( ( هر کس از من پیروی کند از من خواهد بود ) ) ( ( 522 ) ) . روضه . ی_کی از شهدای کربلا ( ( عبداللّه بن حسن بن علی بن ابیطالب ( ع ) ) ) است وی هنوز به بلوغ نرسیده ب_ود ک_ه چ_ون ت_نهائی عموی بزرگوارش را مشاهده کرد,از خیمه خارج وبه طرف میدان جنگ شتافت ( ( فلحقته زینب لتحبسه فابی , فقال لها الحسین احبسیه یا اخیه ) ) زینب ( س ) بدنبالش آمد ک_ه م_ان_ع رف_ت_ن

او ب_ه میدان شود, ولی نوجوان حاضر به مراجعت نمی شد, امام ( ع ) هم صدا زد خواهرم ! دست اورا بگیر ونگذار به میدان بیاید, اما عبداللّه مصمم بود از عموی بزرگوارش حمایت کند تا خودرابه عمورساند . ( ( ب_ح_ر ب_ن ک_عب ) ) خواست با شمشیر به حسین ( ع ) حمله کند اما ( ( عبداللّه ) ) دست خودرا سپر ق_رارداد وگ_فت : ( ( ویلک یابن الخبیثه اتقتل عمی ) ) ؟

لذا شمشیر به دست جوان خورد ودست به پ_وست آویزان شد, اینجا بود که عبداللّه مادرش را صدا زد, ( ( فاخذه الحسین ( ع ) وضمه الیه وقال : ی_اب_ن اخ_ی اص_ب_ر علی مانزل بک واحتسب فی ذلک الخیر, فان اللّه یلحقک بابائک الصالحین ) ) , حضرت اورا در کنار خود گرفت وفرمود : ای پسر برادر ! بر این مصائب صبر کن واینهارا خیر بدان , همانا خداوند تورا به اجدادطاهرینت ملحق می کند ( ( 523 ) ) . *** . یکی طفلی برون آمد زخرگاه _____ سوی شه شد روان چون قطعه ماه . درآن دم , خواهران را گفت آن شاه _____ که این کودک برون ناید زخرگاه . گریزان از حرم گردید آن ماه _____ دوان تارفت در آغوش آن شاه . شهش بگرفت همچو جان شیرین _____ بگفت ای یادگار یار دیرین . چرا بیرون شدی از خرگه ای جان _____ نمی بینی مگر پیکان بران . بناگه کافری زان قوم گمراه _____ حوالت کرد تیغی بر سر شاه . زبهر حفظ شه , کودک حذر کرد _____ بر

آن تیغ , دست خود سپر کرد . جدا گردید دست کودک از بن _____ بشه گفتا به بین چون کردبام . چه دیدش حرمله آن کفر بدبخت _____ بزد بر سینه اش تیری چنان سخت . که کودک جان بداد وبی مهابا _____ پرید از دست شه تا نزد بابا ( ( 524 ) ) .

مجلس پنجاه وششم

در خواست موعظه از امام حسین ( ع ) .

( ( کتب رجل الی الحسین ( ع ) عظنی بحرفین , فکتب الیه : من حاول امرابمعصیه اللّه کان افوت ل ما یرجو واسرع لمجی ما یحذر ) ) ( ( 525 ) ) . ( ( امام صادق ( ع ) می فرماید : ( ( شخصی به امام حسین ( ع ) نامه نوشت وازحضرت تقاضا کرد که مرا با دو جمله موعظه فرمایید . ام_ام ( ع ) در پ_اس_خ م_رقوم فرمودند : آنکه از راه معصیت خداوند بخواهد به کاری برسد, آنچه را از دست می دهد بیشتراست از آنچه به آن دل بسته بود واگر از راه معصیت بخواهد چیزی را از خود دفع کند, آن چیز زودتر به سراغ او می آید که خودرااز آن بر حذر می داشت ) ) . نکات قابل توجه در این مکاتبه : . 1 _ هر انسانی احتیاج به موعظه دارد, منتها گاهی این نیازرا در خود احساس می کند ومانند بیمار به دنبال طبیب می رود ونسخه می گیرد وعمل می کند وگاهی چنین احساسی را ندارد البته در م_وع_ظ_ه لازم نیست که آن را نداند, چه بسا مواعظی رامی داند منتها وقتی آن

را از شخصی الهی وصاحب نفس می شنود, اثر خاصی دروجودش می گذارد واورا منقلب می کند . پیامبر ( ص ) با اینکه اشرف مخلوقات است وهمه باید از فیض او بهره ببرند,مع الوصف از جبرئیل ( ع ) در خواست موعظه می کند, جبرئیل هم در پاسخ می فرماید : . ( ( ی_ا م_ح_م_د, عش ما شئت , فانک میت , واحبب ما شئت فانک مفارقه , واعمل ما شئت ,فانک ملا قیه ) ) ( ( 526 ) ) . ( ( ای پیامبر ! هر قدر زندگی کنی , عاقبت خواهی مرد وبه هر چه علاقه داشته باشی , عاقبت از آن جدا خواهی شد, وهر کاری که انجام بدهی , ثمره ونتیجه آن راخواهی دید ) ) . 2 _ مواعظ نباید طولانی باشد, گفتار ومواعظ پیامبر ( ص ) همیشه کوتاه بوده است . ( ( ع_ن ج_اب_ر ب_ن س_م_ره , ک_ان رس_ول اللّه ( ص ) لا ی_ط_یل الموعظه یوم الجمعه انماهن کلمات یسیر ) ) ( ( 527 ) ) . ( ( رس_ول خ_دا ( ص ) در روز ج_م_ع_ه , م_واعظرا طولانی نمی کرد وفقط به چندجمله کوتاه اکتفا می کرد ) ) . ( ( عمار یاسر می گوید : ( ( امرنا رسول اللّه ( ص ) باقصار الخطب ) ) ( ( 528 ) ) . ( ( پیامبر ( ص ) به ما دستور می داد که خطبه هارا کوتاه بخوانیم ) ) . چون وقتی روح پذیرش واستعداد قبول در آنان باشد, فورا قبول می کنند واثرمی گذارد .

( ( صعصعه بن ناجیه ( جد فرزدق شاعر ) ) ) وقتی دو آیه آخر سوره زلزال را شنید,گفت : . ( ( حسبی ما ابالی ان لا اسمع من القران شیئا ) ) ( ( 529 ) ) . ( ( همین دو آیه برایم کافی است هر چند سایر آیات قرآن را نشنوم ) ) . گ_اه_ی ه_م م_ت_قابلا مثل ( ( ابوجهل ) ) وقتی سوره ( ( الرحمن ) ) را از زبان ( ( عبداللّه بن مسعود ) ) می شنود, سیلی محکمی به او می زند که خون جاری می شود ( ( 530 ) ) . ی_ا م_ان_ن_د م_ردم زم_ان ن_وح ( ع ) ک_ه ه_ر چ_ه ب_رای مردم موعظه می خواند, انگشتان خودرا در گوشهایشان می گذاشتند که نشنوند : . ( کلما دعوتهم لتغفر لهم جعلوا اصابعهم فی اذانهم ) ( ( 531 ) ) . ب_عد از این دو مقدمه , به بیان سیدالشهدا ( ع ) می رسیم که انسان از راه معصیت به جایی نمی رسد ( ( زل_ی_خ_ا ) ) م_ی خ_واس_ت از راه گناه به مقصود خود برسد ودامن پیامبرالهی را آلوده کند, ولی ی_وس_ف , زندان را می پذیرد اما حاضر به معصیت نمی شود,عاقبت گناه این می شود که عزیز مصر, ذل_ی_ل وی_وس_ف , ب_زرگ مصر می گردد روزی زلیخا صدای همهمه جمعیت را شنید, گفت : چه خبراست ؟

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه