- مقدمه کتاب 1
- مقدمه ناشر 1
- مجلس اول 2
- مجلس دوم 5
- مجلس سوم 7
- مجلس چهارم 8
- مجلس پنجم 10
- مجلس ششم 13
- مجلس هفتم 15
- مجلس هشتم 17
- مجلس نهم 20
- مجلس دهم 23
- مجلس یازدهم 24
- مجلس دوازدهم 27
- مجلس سیزده 30
- مجلس چهاردهم 33
- مجلس پانزدهم 34
- مجلس شانزدهم 37
- مجلس هفدهم 38
- مجلس هجدهم 40
- مجلس نوزدهم 43
- مجلس بیستم 44
- مجلس بیست ویکم 46
- مجلس بیست ودوم 50
- مجلس بیست وسوم 52
- مجلس بیست وچهارم 54
- مجلس بیست وپنجم 56
- مجلس بیست وششم 59
- مجلس بیست وهفتم 62
- مجلس بیست وهشتم 64
- مجلس بیست ونهم 66
- مجلس سی ام 68
- مجلس سی ویکم 71
- مجلس سی ودوم 73
- مجلس سی وسوم 75
- مجلس سی وچهارم 77
- مجلس سی وپنجم 78
- مجلس سی وششم 82
- مجلس سی وهفتم 83
- مجلس سی وهشتم 86
- مجلس سی ونهم 88
- مجلس چهلم 89
- مجلس چهل ویکم 92
- مجلس چهل ودوم 94
- مجلس چهل وسوم 97
- مجلس چهل وچهارم 99
- مجلس چهل وپنجم 101
- مجلس چهل وششم 103
- مجلس چهل وهفتم 106
- مجلس چهل وهشتم 107
- قسمت اول 107
- قسمت دوم 110
- مجلس چهل ونهم 113
- مجلس پنجاهم 116
- مجلس پنجاه ویکم 118
- مجلس پنجاه و دوم 120
- مجلس پنجاه وسوم 124
- مجلس پنجاه وچهارم 127
- مجلس پنجاه وپنجم 129
- مجلس پنجاه وششم 133
- 1 تا 100 136
- پی نوشت ها 136
- 101 تا 203 147
- 204 تا 312 157
- 313 تا 401 169
- 402 تا 474 178
- 475 تا 573 187
اطلاع ام سلمه از شهادت امام حسین ( ع ) .
( ( اب_ن عباس ) ) می گوید در خانه خوابیده بودم که صدای گریه بلندی از خانه ام سلمه مرا بیدار ک_رد ب_ه ط_رف م_ن_زل او حرکت کردم وچون وارد شدم گفتم : ( ( یاام المؤمنین ! مالک تصرخین وتغوثین ؟
! ) ) . ام سلمه , متوجه هاشمیات شد وگفت : ( ( همراه من گریه کنید, زیرا حسین ( ع ) کشته شده است ) ) . ابن عباس گوید : ( ( گفتم از کجا خبردار شدی ؟
) ) . ام س_ل_م_ه گفت : الان پیامبر ( ص )
را در عالم رؤیا محزون وخاک آلود دیدم , ازعلت آن جویا شدم فرمود : . ( ( قتل ابنی الحسین ( ع ) واهل بیته الیوم فدفنتهم والساعه فرغت من دفنهم ) ) . ( ( ف_رزن_دم ح_س_ی_ن واهل بیتش را امروز کشتند وآنان را دفن کردم وهم اکنون ازدفن آنان فارغ شده ام ) ) ( ( 217 ) ) . آن_گ_اه ب_ه طرف آن شیشه خاکی رفت که قبلا از سیدالشهدا ( ع ) گرفته بود, دیدکه از آن شیشه خون جاری شده است .
روضه .
روز عاشورا, مردم مدینه از طریق ( ( ام سلمه ) ) از شهادت حسین ( ع ) مطلع شدند, روز دیگری هم ب_ا آم_دن ( ( ب_ش_ی_ر ) ) وکاروان اسرا به تسلیت داغدیدگان رفتندحضرت سجاد ( ع ) به ( ( بشیر بن جذلم ) ) فرمود : . ( ( ادخل المدینه وانعی ابا عبداللّه ( ع ) ) ) . ( ( وارد مدینه شو وخبر شهادت حسین ( ع ) را به اطلاع مردم برسان ) ) . ( ( بشیر ) ) چون وارد مسجد پیامبر ( ص ) شد, صدای گریه اش بلند شد وگفت : . یا اهل یثرب ! لا مقام لکم _____ قتل الحسین فادمعی مدرارا . الجسم منه بکربلا مضرج _____ والراس منه علی القناه یدار ( ( 218 ) ) . *** . حسین را در غریبی سربریدند _____ تن پاکش به خاک وخون کشیدند . تنش در کربلا عریان فتاده _____ سرش بر نیزه های کین نهاده . *** . ف_ری_اد ب_ش_یر, گویا نفخه
صور بود که در مدینه قیامتی بپا کرد, زنان ومردان وبچه ها, سراسیمه وآش_ف_ت_ه ب_ه طرف دروازه مدینه با فریاد ( ( وا محمداه , وا حسیناه ) ) به سرعت حرکت کردند وبه تسلیت داغدیدگان شتافتند, حضرت سجاد ( ع ) را, بر روی کرسی دیدند, در حالیکه نمی توانست از گریه خودداری کند آنگاه فرمودند : . ( ( ان اللّه وله الحمد ابتلا نا بمصائب جلیله فی الاسلام عظیمه , قتل ابو عبداللّه الحسین ( ع ) وعترته وسبی نسائه وصبیته وداروا براسه فی البلدان من فوق عالی السنان وهذه الرزیه التی لا مثلها رزیه , واللّه لو ان النبی ( ص ) تقدم الیهم فی الوصایه بنا لما زادوا علی ما فعلوا بنا فانا للّه وانا الیه راجعون ) ) .
مجلس بیست وچهارم
ملاقات امام حسین ( ع ) با هاشمیات .