- مقدمه 1
- مسلم سفیر امام حسین 1
- بازتاب شهادت مسلم 1
- دلاوریها و کظم غیظ مسلم 1
- وصیتنامه مسلم 1
- جلوههایی از حقیقت اسلام 2
- وصیتنامه ابا عبدالله الحسین 2
- شب عاشورا 2
- روز عاشورا 2
- خطبههای امام حسین 2
- ارزشهای اخلاقی در حادثه کربلا 3
- مروت 3
- مساوات 3
- ایثار 3
- پاورقی 4
- رسالت امام سجاد 4
- انتخاب انقلابی حر 4
- روحیه اصحاب حسین 4
- بانوی کربلا زینب کبری 4
مقدمه
ایرانیان همچون دیگر ملتها دین اسلام را به این دلیل پذیرفتند که دینی آسمانی است و فرامین آن خدایی و پیام آن با پیام فطرت سازگار است. در این مکتب است که ارزشهایی نظیر شهادت و جهاد معنی میدهد و شهید قداست و ظلمت خاصی مییابد و شهادت به کام مجاهد شیرینتر از عسل میگردد. و به کوشش کنندگان راه حق مژده هدایت داده میشود: «الذین جاهدوا فینا لنهدینهم سبلنا» (بقره /132) و مظاهر این مکتب ارج مییابند و شایستهترین خویهای آسمانی: ایثار، بیداردلی، ثبات بر طریق حق، فداکاری، مروت، وظیفهشناسی تجلی مینماید. نظر به این که در این مقال سخن از اسوههای تربیتی و اخلاقی است. نخست تربیت و اخلاق را به اجمال تعریف میکنیم سپس به معرفی مظاهر و نمونههای تربیت و اخلاق در نهضت حسینی میپردازیم:تربیت عبارت است از پرورش و تقویت استعدادهای مثبت و کاهش استعدادهای منفی و ایجاد هماهنگی لازم بین آنها.«اخلاق جایگزینی عادتهای شایسته به جای ناشایسته است عادتهایی که شرع مقدس اسلام جزئیات آن را مشخص کرده است [1] اخلاق بخشی از حکمت عملی است که در حوزه فرهنگ اسلامی عبارت از این است که امور مربوط به خود و خانواده و جامعه و سیاست برنامهریزی شود و چنین اخلاقی را کتاب و سنت میسازد. و در رفتار بزرگان تبلور پیدا میکند.» [2] .در زندگی امامان شواهد بسیاری داریم که آنان در عین حال که تعالیم انسان دوستانه را یاد میدادند «خود نیز در مقاطع مختلف: در گرمای ظهر و سرمای سخت نیمه شب، دست به عمل زده در هر مقیاس که ممکن بوده است خوراک و وسیله زندگی برای بینوایان حمل میکردهاند.» [3] و پیروان خود را عملا تعلیم میدادهاند. خاندان ولایت و یاران باوفای حسینعلیهالسلام در قضیه کربلا نیز همانطور که در رعایت آداب و دستورات اخلاقی و انجام امور شایسته مظاهر اخلاق بودند و در تدبیر و سیاست و اجرای احکام عبادی و تربیتی نیز بهترین سرمشق به شمار میآمدند. آنان به جهانیان آموختند که فرامین قرآنی تنها برای گفتن و نوشتن و شنیدن نیست بلکه برای اجرا و عمل است.» [4] آنان در صحنه پیکار حضور یافتند و با آفریدن حماسهای عظیم تعهد خود را به انجام رسانیدند.نهضت عاشورا هنگامی آغاز شد که مردم کوفه از نارواییها، نامردمیها و خودسریهای دستگاه بنیامیه به ستوه آمده بودند و حمایت خود را با هزاران نامه اعلام داشتند. امام با این که بیوفایی و سست عنصری مردم عصر خلافت پدر و امامت برادر خود را تجربه کرده بود، اما «وی برای تعلیم امت جدش رسول الله و اتمام حجت و حاکمیت فرمان الهی امر به معروف و نهی از منکر، دعوت آنان را پذیرفت و مسلم بن عقیل را با نامهای روانه کوفه کرد.» [5] .
مسلم سفیر امام حسین
مسلم مؤمنی است که در قبال مولایش برای خود تعهداتی قایل است و ماموریت خود را یک تکلیف شرعی تلقی میکند و آن را با عشق میپذیرد و روانه کوفه میشود به محض ورود، شیعیان دسته دسته با وی بیعت کردند. مسلم، مسلمانی پرهیزکار و پاکدل بود که به حقیقت برای این نام برازندگی داشت؛ آن چنان معتقد بود که رعایت مقررات دین و سیره پیغمبر را از هر چیز مهمتر میشمرد و در دینداری او همین بس که چون پیغمبر ترور ناگهانی را نهی کرده بود، وی بهترین فرصت را برای قتل ابنزیاد از دست داد و از نهانخانه شریک بن اعور بیرون نیامد تا حرمت این حکم را زیر پا ننهاده باشد و «نخواست که به خاطر سلامت خود و پیروزی در ماموریتی که به عهده داشت حکمی از احکام دین را نقض کند.» وی با این حرکت ثبات بر طریق حق و پایبند بودن به سنت پیغمبر و احکام دین و مردود بودن ترور را به پیروان حسین علیهالسلام تعلیم داد.مسلم پس از مرگ «شریک به خانه «هانی رفت. هانی مردی سرشناس، محترم و معتقد به حقانیت راه و رسم حسینعلیهالسلام بود وقتی ابن زیاد از ورود مسلم به خانه «هانی آگاهی یافت، «هانی را احضار کرد و به او گفت تا مسلم را تسلیم نکنی رها نخواهی شد. تسلیم کردن مسلم برای شیخی سرشناس و محترم غیرممکن بود. وی هرگز نمیتوانست مهمان خود را به دشمن تسلیم کند. «پس از گفتگوهای بسیار... ابن زیاد عصبانی شد و با عصا چهره هانی را زخمی کرد. خبر به قبیله مذحج رسید آنان قصر را محاصره کردند. ابن زیاد بسیار ترسید به شریح قاضی گفت برو «هانی را ببین که زنده است و به مردم بگو. شریح او را خونآلوده دید و برگشت و گفت وی زنده است. با شهادت ناقض قاضی دین به دنیا فروخته فرصتی دیگر از دست هواداران مسلم و هانی رفت.» [6] هانی یک مؤمن واقعی بود و به هیچ قیمتی حاضر نبود تغییر جهت دهد، و ابن زیاد پس از نجات از مهلکه برای دستگیری مسلم نیرو فرستاد.
دلاوریها و کظم غیظ مسلم
«مسلم در خانه «طوعه بود وی در چنین شرایطی وظیفه داشت که نخست صاحب خانه را از گزند مهاجمان برهاند لذا با شمشیر کشیده تاخت و آنان را از خانه «طوعه بیرون ریخت و پس از دلاوریهای زیاد... ]با تامین دادن محمد اشعث[ دست از مقاومت برداشت. «مسلم را به قصر آوردند... ابنزیاد برای این که احساسات حاضران را بر ضد مسلم برانگیزد گفت: مسلم، مگر تو نبودی که در مدینه شراب خوردی؟ جناب مسلم با خونسردی گفت: پسر زیاد، من شراب بخورم؟! سزاوارتر از من به شرابخواری کسی است که از نوشیدن خون مسلمانان و کشتن بیگناهان و دستگیری و شکنجه آزاد مردان به صرف تهمت و گمان باکی ندارد... وی پس از این که در برابر هر تهمتی و بیشرمیی پاسخی مستدل میشنود و شکست میخورد همچون جاهلان سفاهت آغاز میکند...» [7] و دستور قتل وی را میدهد. مسلم در آن لحظه به اجرای سنت وصیت میپردازد و عملا آن را به پیروان حسینعلیهالسلام تعلیم میدهد.
وصیتنامه مسلم
وصیت در اسلام امری مستحب و مقبول است و برای وصی پاداش اخروی منظور شده و پذیرفتن وصایت نیز ستوده شده است. مسلم مقید است که این سنت را به جای آورد. وقتی حاضران در مجلس را از تصمیم خود باخبر ساخت. «از میان آن همه نامردم احدی وصیت او را بر عهده نگرفت، مسلم ناچار به انتخاب پرداخت، عمر سعد را مخاطب ساخت و گفت: ما و تو خویشاوندیم بیا وصیت مرا بشنو. وی امتناع کرد اما به اشاره پسر زیاد پذیرفت... مسلم نخست درباره وام خود وصیت کرد و گفت هفتصد درهم در کوفه مقروضم، آنچه دارم بفروش و بپرداز. دوم تن مرا در گوشهای به خاک بسپار، سوم این که به حسین علیهالسلام نامه بنویس که به کوفه نیاید.» [8] وصی امین است و موظف است آنچه به وی سپرده میشود بی کم وکاست بر طبق وصیتنامه عمل کند؛ اما عمرسعد خیانت کرد همه آنچه شنیده بود با ابنزیاد در میان گذاشت و با این کار دنائت، خباثت و سستی ایمان خود را بیشتر از پیش آشکار کرد. مسلم پس از این که تعهدات خود را با اعمال و رفتار و گفتار به پایان برد پذیرای شهادت گردید، و به دستور ابن زیاد کشته شد. «ابن زیاد پس از اجرای حکم به قاتل وی گفت: وقتی او را برای کشتن میبردید چه میگفت: پاسخ داد. مسلم در آن هنگام «تکبیر و تسبیح و تهلیل میگفت و استغفار میکرد» [9] ضمن ایفای نقش، صفات برجستهای از مسلم به ظهور رسید که هر کدام در جای خود برای پیروان حسینعلیهالسلام درسی آموزنده میباشد از آن جمله است: حفظ حرمت حکمی از احکام دین، حمیت، دلاوری، فرونشاندن خشم، پایداری، وفای به عهد و ذکر حضرت باری تعالی.