- عشق به قرآن در دوران كودكي 1
- ديباچه 1
- فراگيري سوره توحيد 1
- اشاره 1
- پرسش تأويل برخي آيات از رسول خدا 1
- عشق به آيات قرآن 2
- اشاره 2
- منظور از (ان السمع و البصر و الفؤاد) چيست؟ 2
- شفا يافتن به بركت سوره حمد 2
- عشق به تلاوت قرآن كريم 2
- قرائت قرآن در بيابان سوزان 3
- تشويق معلم قرآن 3
- خطبه شب عاشورا 3
- مهلت خواستن امام در عصر عاشورا 3
- در چادرهاي حسيني چه گذشت؟ 3
- آزادي در برابر يك شاخه گل 4
- گذشت به خاطر شنيدن آيه عفو 4
- اشاره 4
- قرآن در سيره امام حسين 4
- امام حسين در كنار سفره بينوايان 4
- اخلاق كريمانه در پرتو قرآن 5
- اشاره 5
- مراد از «ناس» ما اهل بيت هستيم 5
- استدلال بر مقام والاي اهل بيت 5
- اين آيه درباره ما نازل شده است 5
- پاسخ با استناد به آيات 6
- پاورقي 6
- تطبيق برخي آيات بر اميرمؤمنان 6
تطبيق برخي آيات بر اميرمؤمنان
امام حسين عليهالسلام علاوه بر تطبيق بعضي آيات شريفه بر اهل بيت عصمت عليهمالسلام برخي ديگر از آيات را خصوصاً بر اميرمؤمنان علي عليهالسلام تطبيق ميكرد و ميفرمود: اين آيه در شأن مولا علي عليهالسلام نازل شده است. در اين جا چند مورد از آنها را ذكر ميكنيم:الف) امام عليهالسلام در تفسير آيه شريفه «تراهم ركّعاً سجّداً» [31] ؛ «آنان را در حال ركوع و سجود بسيار ميبيني»، فرمود: اين آيه شريفه در شأن علي بن ابيطالب عليهالسلام نازل شده است. [32] .ب) همچنين امام باقر عليهالسلام، از امام سجاد عليهالسلام، از جدّش نقل ميكند كه وقتي آيه شريفه «و كلّ شيء أحصيناه في امام مبين» [33] ؛ «و همه چيز را در كتابي روشنگر برشماردهايم، بر پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله و سلم نازل شد، ابوبكر و عمر از جاي برخاستند و گفتند: اي رسول خدا! آيا امام مبين، تورات است؟ فرمود: نه. عرض كردند: انجيل است؟ فرمود: نه. سؤال كردند: قرآن است؟ فرمود: نه. در اين هنگام اميرمؤمنان عليهالسلام وارد شد. پيامبر خدا صلي الله عليه و آله و سلم به علي عليهالسلام اشاره نموده و فرمود: امام مبين، اين است. حقّا كه او همان امامي است كه خداي تبارك و تعالي علم هرچيزي را در آن به شمار آورده است. [34] .ج) امام ميفرمايد كه از پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم درباره آيه «طوبي لهم و حسن مآب» [35] سؤال شد. پيامبر فرمود: اين آيه درباره اميرمؤمنان علي عليهالسلام نازل شده است و «طوبي» درختي است در خانه علي كه در فردوس ميباشد و هيچ ميوهاي از ميوههاي بهشتي نيست، مگر آنكه در آن خانه موجود است. [36] .د) حارث بن اعور به امام حسين عليهالسلام گفت: فدايت شوم اي فرزند رسول خدا! مرا از فرمايش خدا در كتاب خويش خبر ده كه ميفرمايد: «و الشمس وضحها» [37] منظور چيست؟ فرمود: «ويحك يا حارث ذاك محمد رسول اللّه؛ اي حارث! اين محمد رسول خداست عرض كرد: فدايت شوم منظور از «والقمر اذا تلاها» چيست؟ فرمود: منظور اميرمؤمنان است كه پشت سر پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم بود. عرض كردم: منظور از «والنّهار اذا جلاّها» چيست؟ فرمود: آن قائم آل محمد است كه زمين را پر از عدل و داد ميكند. [38] .
پاسخ با استناد به آيات
اشاره
در مواقع گوناگوني امام حسين عليهالسلام با استناد به آيات قرآن كريم به اتهامات واهي دشمنان پاسخ گفته و آنها را سركوب ميكرد و در نتيجه، دشمن جز تسليم در برابر امام چاره ديگري نداشت.از موسي بن عقبه نقل شده كه به معاويه گفته شد: اكنون چشم مردم به سوي حسين رفته است؛ چه خوب است كه او را دستور دهي منبر برود و سخن بگويد تا بدين وسيله، از شأن و منزلتش در بين مردم كاسته و خجل گردد. چرا كه در او لكنت و كندي زبان هست. معاويه گفت: ما همين خيال را نسبت به برادرش امام حسن داشتيم؛ اما برخلاف انتظار، او در چشم مردم بسيار بزرگ شد و ما را مفتضح ساخت.اما آنان دست بردار نبوده و پيوسته از او ميخواستند تا چنين دستوري بدهد. معاويه به ناچار به امام گفت: اي اباعبداللّه! چه خوب است بر منبر رفته و خطبهاي بخواني. امام بر منبر رفت؛ همين كه خواست شروع كند، شنيد كه فردي ميگويد: چه كسي سخن ميگويد؟ امام حسين عليهالسلام در پاسخ فرمود: ما حزب اللّه كه غالب هستيم و عترت پيامبر كه به او نزديكيم و اهل بيت طيّب او و يكي از دو ثقلي كه رسول خدا ما را ثقل دوم كتاب خدا قرار داده، ميباشيم كه در اوست تفصيل هرچيز: «لايأتيه الباطل من بين يديه و لا من خلفه» [39] ؛ «هيچ گونه باطلي، نه از پيش رو و نه از پشت سر، به سراغ آن نميآيد». ماييم كه تفسير قرآن به ما واگذار شده است. پس از ما پيروي كنيد كه پيروي از ما بر شما واجب است؛ چرا كه پيروي ما به پيروي از خدا گره خورده است.خداي متعال در قرآن ميفرمايد: «أطيعواللّه و أطيعوالرسول و اولي الامر منكم فان تنازعتم في شيء فردوه الي اللّه و الرسول» [40] ؛ «اطاعت كنيد خدا را و اطاعت كنيد پيامبرخدا و اولواالامر (اوصياي پيامبر) را و هرگاه در چيزي نزاع داشتيد، آن را به خدا و پيامبر خدا باز گردانيد (و از آنها داوري بطلبيد)». همچنين فرمود: «ولو ردّوه الي الرسول و الي اولي الامر منهم لعلمه الذين يستنبطونه منهم و لولا فضل اللّه عليكم و رحمته لاتبعتم الشيطان الاّ قليلاً» [41] ؛ «اگر آن را به پيامبر و پيشوايان ـ كه قدرت تشخيص كافي دارند ـ بازگردانند، از ريشههاي مسائل آگاه خواهند شد و اگر فضل و رحمت خدا بر شما نبود، جز عدّه كمي، همگي از شيطان پيروي ميكرديد» و به شما هشدار ميدهم كه به پيامهاي شيطان گوش نكنيد كه او دشمن شماست؛ پس همانند اولياي شيطان ميشويد كه به آنها گفت: «لا غالب لكم اليوم من الناس و انّي جارلكم فلما ترائت الفئتان نكص علي عقبيه و قال انّي بريء منكم» [42] ؛ «امروز هيچ كس از مردم بر شما پيروز نميگردد و من همسايه شما هستم؛ اما هنگامي كه دو گروه در برابر يكديگر قرار گرفتند، به عقب برگشت و گفت: من از شما بيزارم». اين جاست كه فرود آمدن شمشيرها و وارد آمدن نيزهها و در هم شكستن گرزها و نشانه رفتن تيرها را به سوي هدف و غرض خواهيد ديد؛ در وقتي كه ديگر از كسي كه پيشاپيش ايمان نياورد و يا در ايمان خود خيري كسب نكرده است، عذري پذيرفته نخواهد شد.اين جا بود كه معاويه فرياد بر آورد و گفت: اي اباعبداللّه! بس است كه پيام خود را رساندي. [43] .عمروبن عاص براي اين كه اين رسوايي را بپوشاند، چند سؤال كرد؛ از جمله اين كه پرسيد:به چه علّت محاسن شما از محاسن ما بيشتر است؟امام فرمود: «والبلد الطيب يخرج نباته باذن ربّه و الذي خبث لايخرج الاّ نكداً» [44] ؛ «سرزمين پاكيزه گياهش به فرمان پروردگار ميرويد، اما سرزمينهاي بد طينت و (شوره زار) جز گياه ناچيز و بيارزش، از آن نميرويد».معاويه به عمروبن عاص گفت: به حقّي كه من برتو دارم، سخن را كوتاه كن كه اين، فرزند عليّ ابن ابيطالب است.در اين هنگام امام فرمود:اگر بار ديگر عقرب به سراغ ما بيايد، ما نيز به سراغش رفته و كفشها براي كشتن او آماده است. عقرب به علم و يقين ميداند كه نه دنيا دارد و نه آخرت. [45] .
پاورقي
[1] فرهنگ جامع سخنان امام حسين (ع)، ص 31.
[2] كفايةالاثر، ص 175.
[3] اسراء/ 36.
[4] فرهنگ جامع سخنان امام حسين (ع)، ص 629.
[5] بحارالانوار، ج 92، ص 261.
[6] فرهنگ جامع سخنان امام حسين (ع)، ص 637.
[7] وقائع الطريق من مكه الي كربلا، ج 3، ص 226.
[8] قصّه كربلا، ص 243 و لهوف سيدابن طاووس، ص 38.
[9] ارشاد مفيد، ص 214.
[10] آل عمران/178 و 179.
[11] سخنان حسين بن علي از مدينه تا كربلا، ص 209، به نقل از تاريخ طبري.
[12] مناقب آل ابيطالب، ج 4، ص 66.
[13] نحل/ 23.
[14] تفسير عياشي، ج 2، ص 257 و بحارالانوار، ج 44، ص 189.
[15] نساء/ 86.
[16] بحارالانوار، ج 44، ص 195.
[17] آل عمران/ 134.
[18] آل عمران/ 134.
[19] آل عمران/ 134.
[20] بحارالانوار، ج 44، ص 195.
[21] اعراف/ 202 ـ 199.
[22] يوسف/ 92.
[23] مَثَلي است معروف و در جايي كه اصل و سبب و ريشه ماجرا معلوم است، به كار برده ميشود.
[24] الامام الحسين فيالمدينة المنوّره، ج 1، ص 353.
[25] بقره/ 199.
[26] ابراهيم/ 36.
[27] فرقان/ 44.
[28] فرهنگ جامع سخنان امام حسين (ع)، ص 625.
[29] حج/ 41.
[30] مناقب آل ابيطالب، ج 4، ص 47.
[31] فتح/ 29.
[32] فرهنگ جامع سخنان امام حسين (ع)، ص 634.
[33] يس/ 12.
[34] فرهنگ جامع سخنان امام حسين (ع)، ص 633.
[35] رعد/ 29.
[36] فرهنگ جامع سخنان امام حسين (ع)، ص 628.
[37] والضحي/ 3 ـ 1.
[38] تفسير فرات كوفي، ص 212.
[39] فصلت/ 42.
[40] نساء/ 59.
[41] همان/ 83.
[42] انفال/ 48.
[43] احتجاج طبرسي، ج 2، ص 22.
[44] اعراف/ 58.
[45] مناقب آل ابيطالب، ج 4، ص 67.