دفاع از روایات عزاداری و پاسخ به شبهات صفحه 1

صفحه 1

چکیده

برخی از افراد شبهاتی را نسبت به روایات مربوط به گریه بر امام حسین‌علیه السلام مطرح ساخته‌اند و ترتّب ثواب بر گریه و نوحه بر سالار شهیدان را مورد تردید قرار داده‌اند. در این مقاله به هفت شبهه پاسخ گفته و از روایات مربوط دفاع شده است.فراوانی ثواب برای گریه، برپایی جشن و سرور برای شهادت، علم امام حسین‌علیه السلام، ناپسند بودن فراوانی عزا و انتقام به جای گریه موضوع برخی از شبهات مطرح شده است. نویسنده با مطرح ساختن روایات مربوط به این موضوع در صدد رفع ایرادهای مطرح شده برآمده است.... فلئن أخّرتنی الدهور، وعاقنی عن نصرک المقدور، ولم أکن لمن حاربک محارباً، ولمن نصب لک العداوة مناصباً، فلأندبنّک صباحاً ومساءً، ولأبکینّ لک بدل الدموع دماً، حسرة علیک وتأسّفاً علی ما دهاک وتلهّفاً، حتّی أموت بلوعة المصاب و غصّة الاکتیاب...؛ [1] .اگرچه روزگار، حضورم را به تأخیر انداخت و مقدّر الهی [در آفرینش من] مرا از یاری تو بازداشت و نبودم که با آن کس که با تو جنگید، بجنگم و با آن کس که با تو پرچم دشمنی برافراشت، دشمنی کنم؛ ولی در حسرت از دست دادن تو و در سوز و اندوه بر آنچه به تو رسید، صبح و شام بر تو ندبه می‌کنم و به جای اشک، خون بر تو می‌گریم تا آن‌که با سوزش اندوه مصیبت و گلوگیر شدن این غم، جان دهم و بمیرم.در روایت‌های بسیاری گریه بر امام حسین‌علیه السلام و عزاداری برای آن حضرت، مورد تأکید و توصیه پیشوایان دینی قرار گرفته است و این امر یکی از بهترین عبادت‌ها و قربات الهی به شمار می‌رود. به روایت‌های منقول از امام صادق‌علیه السلام، [2] امام رضاعلیه السلام [3] و نیز سخنرانی امام سجاد علیه السلام پیش از ورود به مدینه [4] و زیارت ناحیه مقدسه امام زمان علیه السلام نگاهی بیفکنید.امام صادق علیه السلام در این باره می‌فرماید:کلّ الجزع والبکاء مکروه سوی الجزع والبکاء علی الحسین علیه السلام؛هر نوع بی‌تابی و گریه ناپسند است، جز بی‌تابی و گریه بر امام حسین علیه السلام.امام رضا علیه السلام پس از بر شمردن مصائب شکیب‌بر عاشورا، از کشتن و هتک حرمت کردن و به اسارت بردن فرزندان و زنان و آتش زدن خیمه‌ها و غارت اموال آل اللَّه و عدم رعایت حرمت و احترام پیامبر خدا صلی الله علیه وآله می‌فرماید:إنّ یوم الحسین أقرح جفوننا وأسبل دموعنا وأذلّ عزیزنا بأرض کرب وبلاء؛روز امام حسین علیه السلام پلک‌های چشم ما را مجروح ساخت و اشک‌های ما را فرو ریخت و عزیز ما را در سرزمین کربلا به ذلّت کشاند.و با صراحت می‌فرماید:و اندوه و بلا را تا روز قیامت ارث ما کرد.و سپس در یک توصیه جدّی می‌فرماید:فعلی مثل الحسین فلیبک الباکون؛بر چون حسین علیه السلام باید گریه کنندگان بگریند.سپس در پایان به سیره پدرشان امام موسی بن جعفر علیه السلام درباره عزاداری بر سالار شهیدان در دهه عاشورا اشاره می‌کند و می‌فرماید:پدرم چون محرّم می‌رسید، دیگر خندان دیده نمی‌شد و اندوه و غم حالت عمومی او بود تا آن‌که این دهه را پشت سر بگذارد و چون روز عاشورا می‌شد، دیگر روز مصیبت و حزن و گریه‌اش بود و می‌فرمود: امروز روزی است که امام حسین‌علیه السلام در آن به شهادت رسیده و کشته شده است.آری عزاداری، گریه، نوحه و ندبه بر سالار شهیدان، در حقیقت یک نوع حضور ما بازماندگان از حادثه عاشورا است که با گریه و ندبه و برپایی عزا، خود را در مصیبت آنان شریک می‌سازیم و بر از دست دادن آن مظلومان حسرت می‌خوریم و از ظلمی که به آنان رفته است، ابراز انزجار می‌کنیم و پیوند خویش را با اهداف و آرمان‌های آنان و پیروی خود از رفتار و منش آنان را اعلام می‌داریم و بالاتر این‌که در پی آن هستیم تا عزا را به انتقام و گریه را به حق‌گیری برای آنان وصل کنیم.چنان این گریه و عزاداری و اظهار همدردی فطری و ضروری است که هیچ کس با تصوّر و تعقّل آن، نسبت به آن بی‌تفاوت نمی‌شود. و در برابر این بداهت، شبهات هیچ‌گاه دوام نمی‌آورد.اگر بر امام حسین‌علیه السلام و مظلومیت او و یاران باوفایش نگرییم، بر چه چیزی باید گریست. اگر بر ظلمی که بر آن بزرگوار و یارانش در عاشورای آنها رفته، و در حقیقت ظلم به همه بشریت است که محروم از حسین علیه السلام شده است، نگرییم و فریاد دادخواهی و مظلومیت سر ندهیم، پس بر چه ظلمی فریاد کنیم.با این همه تأکید و سفارش معصومان‌علیهم السلام بر گریه و عزاداری برای سیّدالشهداعلیه السلام شبهه‌هایی در این باره مطرح شده‌اند که می‌باید مورد بررسی قرار گیرند. ما در این نوشتار به هفت شبهه و پرسش پرداخته و آنها را مورد نقد و تحلیل قرار می‌دهیم.1. خدشه در روایات گریه و عزاداری و ثواب فراوانی که بر آن مترتّب است.طرفداران این شبهه، در ترتّب چنین ثواب ارجمند و اوجمند بر گریه و عزاداری استبعاد می‌کنند و در نتیجه یا این روایات را نمی‌پذیرند و یا به توجیه و تأویل آن می‌پردازند و به گونه‌ای ویژه، آن را تفسیر می‌کنند.در این شبهه، ما به کلام آقای سیّد هاشم معروف الحسنی در کتاب الموضوعات فی الآثار و الأخبار و نیز به کلام آقای محمّد باقر بهبودی در پاورقی جلد 44 بحارالأنوار می‌پردازیم. و متن کلام این دو را آورده، به اختصار به آنها پاسخ می‌دهیم.2. برپایی جشن و سرور برای شهادت، به جای گریه و عزا و ماتم.این شبهه، هم در کلام سیّد هاشم حدّاد، به نقل از آیت اللَّه سیّد محمّد حسین حسینی طهرانی در کتاب روح مجرّد آمده است و هم در کلام سیّد بن طاووس قدس سره در مقدمه کتاب لهوف.البته آنچه در سخن سیّد هاشم حدّاد است، سخت‌تر و شدیدتر است؛ ولی سیّد بن طاووس قدس سره لطیف‌تر و نرم‌تر مطرح ساخته است.سید هاشم حدّاد گریه و عزا را کار مردم عوام دانسته و می‌گوید: اگر این عوام می‌دانستند، جشن و سرور و شادمانی می‌کردند نه گریه و ماتم و عزا؛ که این، تعبیر بسیار تندی است. ولی سیّد بن طاووس می‌نویسد: اگر خداوند، به برپایی سوگواری برای سالار شهیدان امر نکرده بود، در پی شهادت آن حضرت جشن می‌گرفتیم و به ابراز شادمانی و سرور می‌پرداختیم.ما متن سخن هر دو بزرگوار را می‌آوریم و ملاحظات خود را درباره آن مطرح می‌سازیم.3. شیعه خودش امام حسین علیه السلام را کشته است و هم اکنون باز خودش بر این کشته، می‌گرید.4. ادامه عزا و ماتم و گریه به این اندازه و تا این حد، پسندیده نیست.5. چرا دهه عاشورا را عزاداری می‌کنید و پس از کشته شدن و گذشت سوم امام، دیگر این موضوع خاتمه می‌یابد.با این‌که عزاداری پس از کشته شدن باید ادامه یابد. در این باره متن کلام سیّد بن طاووس را از اقبال می‌آوریم که به شبهه و پاسخ آن پرداخته است.6. شما باید در فکر انتقام‌گیری باشید، چرا به جای انتقام گریه می‌کنید؟7. ایراد به برخی از انواع عزاداری‌ها.اینها تعدادی از شبهات است که به شبهه اول، دوم و پنجم به تفصیل می‌پردازیم و پاسخ دیگر شبهات از آنها بدست می‌آید و تأکید می‌کنیم که باید در روایات وارده درباره عزاداری بیشتر نگریست، چرا که نگاه روایات به عزای حسینی چنان است که راه را بر هر شبهه‌ای می‌بندد.


شبهه 01

محققان و کارشناسان روایت و حدیث، به خوبی می‌دانند که روایات گریه و عزا، چنان فراوان و گسترده است که جای هیچ‌گونه انکاری ندارد.از گریه انبیا گرفته تا فرشتگان، از آسمانیان که اشکشان خشک نمی‌گردد تا زمینیان که به جای اشک خون می‌گریند، از ابتدای آفرینش گرفته تا پایان دنیا و حتّی در آن سرای جاوید. روایات فراوانی بر گریه آسمان و زمین، دریا و صحرا، حیوانات و ماهیان دریا دلالت دارد. خورشید بر او گریسته و هر سنگی بر او خون می‌گرید.روایات گسترده‌ای، دعوت به برپایی عزا نموده و امامان اهل بیت علیهم السلام ماتم عزا به پا کرده‌اند و در سوگ از دست دادن سیّد شهیدان شدیداً گریسته‌اند.حتّی جزع که در مصیبت‌های بزرگ، مذموم و مکروه است و همیشه در مصیبت‌ها دعوت به صبر و شکیب می‌شود و از جزع و بی‌تابی نکوهش می‌گردد؛ ولی در مورد تنها این مصیبت بزرگ از ما خواسته‌اند تا جزع و بی‌تابی کنیم.در روایت مسمع آمده که امام به مسمع فرمود: آیا هم اکنون که نمی‌توانی به زیارت حسین علیه السلام بروی، از او و ظلمی که به او رفته، یاد می‌کنی؟ او می‌گوید: آری. سپس امام می‌پرسد: آیا جزع و بی‌تابی هم داری. مسمع می‌گوید: آری، به خدا سوگند گریه می‌کنم تا این‌که خانواده‌ام آثارش را بر من می‌نگرند و از خوراک امتناع می‌کنم تا این‌که اثرش بر چهره‌ام آشکار می‌گردد.در این‌جاست که امام صادق علیه السلام می‌فرماید: خداوند، اشکت را مورد رحمت خویش قرار دهد. هشدار که تو از کسانی هستی که در زمره اهل جزع بر ما محسوب می‌شوند....بنابر این، پذیرش این روایات و عدم مناقشه سندی در آن، مورد اتّفاق همگان است و کسی نمی‌تواند این مجموعه گسترده را نادیده بگیرد. البته در تفسیر و تحلیل این روایات سخن گفته‌اند، گرچه محتوی و مفاد روایات هم روشن و واضح است و جای هیچ‌گونه دغدغه‌ای را ندارد. نه می‌توان از این روایات، به برداشت غلطی دست زد و به تعبیر ما از آن سوء استفاده کرد و نه می‌توان این روایات، را از بازگو کردن ارزش گریه و عزاداری انداخت.درباره روایات گریه و عزاداری - که به تواتر رسیده و حتّی نیازی به بحث سندی در این مجموعه از روایات نیست -، سه نظر وجود دارد:1. نظری مشابه نظر آقای معروف حسنی، در کتاب الموضوعات فی الآثار والأخبار، ص 170 و ص 173.وی این روایات را در زمره روایات جعلی معرّفی می‌کند و دلیلش بر جعلی بودن، همان ثواب و پاداش بسیاری است که در روایات برای یک قطره گریه و یا تر شدن چشم، بیان گردیده است.استبعاد وی از ترتّب این پاداش بزرگ، بر این عمل کوتاه و ناچیز، دلیلی است که در جهت جعلی بودن این روایات ارائه می‌شود. متن کامل عبارات وی، در صفحات بعد خواهد آمد.2. نظری مشابه نظر آقای محمّد باقر بهبودی در پاورقی بحارالأنوار، ج 44، ص 293.وی با تعبیر تندی، نظر خود را به این مضمون بیان می‌دارد: جاهلان می‌پندارند این روایات، مطلق است و یک قطره گریه در هر زمان و در هر شرایطی، این اندازه ارجمند است و لذا برخی منکر می‌شوند و مدّعی وضع و جعل می‌گردند. و برخی با چشم بسته می‌پذیرند و باور می‌کنند.آن‌گاه وی خودش این نظر را می‌پذیرد که اصلاً این روایات، اطلاق ندارد و چنین نیست که گریه به طور مطلق، چنین پاداش بزرگی داشته باشد؛ بلکه گریه در شرایط سخت که عنوان جهاد در راه خدا بر آن مترتّب است، چنین پاداشی را دارد ولی در شرایط عادی اصلاً از این خبرها نیست. متن کامل کلام وی، در صفحات بعدی خواهد آمد.3. پذیرش این روایات به طور مطلق و عدم تخصیص آن، به موردی که شرایط سخت باشد. گرچه هر عبادتی با توجّه به شرایط، اوج و حضیضی پیدا می‌کند ولی معنایش این نیست که در شرایط عادی مثلاً نماز از ارزش بیفتد و یا در زمان جوانی و قدرت، روزه بی‌ارزش گردد و یا با توانایی و مکنت، حج ارجمندی نداشته باشد. نه چنین نیست؛ همه عبادات از ارزش و ارجمندی والایی برخوردارند. البته شرایط ویژه، این ارجمندی را به اوج می‌رساند.به این شکل گریه و عزای امام حسین‌علیه السلام همان ارجمندی را دارد. گرچه در شرایط سخت ارجمندی‌اش مضاعف می‌گردد و غفلت همیشه از این جهت می‌شده که ارزش عقیده و اعتقاد نادیده گرفته شود. و یا بعضی گویا نمی‌توانند بین عقیده درست و عمل نادرست جمع کنند و چنین می‌پندارند که هر کس عقیده‌اش درست بود، حتماً همه رفتار و کردارش درست خواهد شد با این‌که چنین نیست.هر کس که به زندگی شخصی خود بنگرد، خطاها و لغزش‌های فراوانی را در خود سراغ دارد که همه با عقیده او جمع شده‌اند. هم به خدا اعتقاد داریم و هم در مواقع بسیاری، لغزش‌های بزرگ و کوچکی از او سر می‌زند؛ گویا که خدا را نمی‌شناسد.بنابر این باید به دو جهت بسیار توجّه کرد:الف - ارزش عقیدهما عقیده را جزو عمل نمی‌دانیم با این‌که عقیده خوب، خود ارزش والایی دارد. کسی که امام حسین‌علیه السلام را در این میان شناخته و قلباً به او گرایش دارد. این ارزش بزرگی است، گرچه این فرد به دلایلی آلوده به گناهان بسیار می‌باشد.کسی که پیامبران را دوست دارد و امیر المؤمنین علیه السلام را به عنوان حجّت و نماینده خدا در زمین می‌شناسد و از دشمنان آنان بیزاری می‌جوید و به دلایلی آلوده به گناهانی گشته است، ارزش این فرد بسیار است و گاه تا جایی است که می‌توان گفت: عقیده خوبش بر تمام کارهای بدش ترجیح دارد و آنها را تحت الشعاع خود قرار می‌دهد (دقت شود).ب - بعضی می‌گویند: کسی که عقیده‌اش خوب است، گناه نمی‌کند. آری، عقیده خوب، آن هم در درجات بالا چنین پیامدی را دارد؛ ولی عقیده‌های خوب در درجات پایینش که بسیاری دارند، چنین پیامد جدّی را ندارد؛ بلکه گاه گاه با گناه و گاه بسیار با گناه جمع می‌شود.فردی است امیر المؤمنین علیه السلام را شناخته و حتّی انتخاب کرده ولی به دلایل شرایط محیطی و نفسی خود، به گناهانی آلوده است. چنین افرادی بسیارند.ما همه می‌خواهیم که حق، حاکم باشد و راه بر گناه بسته شود و در ارتباط با فرهنگ ما و جامعه بیشتر کار شود و زمینه دستیابی به مصونیت برتر برایمان حاصل گردد.ولی از آن‌جا که حق در جهان حاکم نیست و باطل اکثر میدان‌ها را تسخیر کرده و اهل باطل آنها را زیر پا دارند. و ما در اقلیت هستیم لذا نمی‌توانیم آن‌گونه که عقیده داریم پاک بمانیم. و آلودگی‌های بسیاری برایمان پدید می‌آید. این آلودگی‌های ما کاملاً متفاوت از آلودگی‌های دشمنان ماست.آنان خواسته و رسیده‌اند، ما ناخواسته مبتلای به آن شده‌ایم. و لذاست که شاید در برخی از روایات، شیعه آلوده به گناه بر دیگرانی که حتّی به گناه آلوده نیستند، ترجیح داده شده‌اند و بالاتر حتّی گناه اینان را به پای آنان گرفته‌اند.اینها اشاره به همان حقیقتی دارد که ما به اجمال در این‌جا به آن پرداختیم (دقّت کنید).بنابر این دلدادگی و گریه و عزاداری، پذیرش امام حسین علیه السلام و راه او و دفاع از یاد و نام امام حسین کاملاً ارزشمند است در هر شرایطی.البته گاه گریه و عزا کم کم چیزی دروغی می‌شود و فریبکاری محسوب می‌گردد. چنین گریه و عزایی بی‌ارزش است؛ ولی اگر درصد راستی و درستی مطلوب را داشته باشد، گرچه شخصی آلوده است، موجب می‌گردد که پاک گردد و بسیاری از آلودگی‌هایش کم کم، کم رنگ گردد. آن‌گونه که مشاهده می‌شود.و کوتاه سخن این‌که این نقطه سپید و روشن در قلب یک فرد، بسیار ارزشمند است و می‌تواند همه بدی‌ها را محو سازد.


شبهه 02

آقای سید محمّد حسین حسینی طهرانی قدس سره درباره استادش جناب حاج سیّد هاشم موسوی حدّاد قدس سره چنین می‌آورد:در تمام دهه عزاداری، حال حضرت حدّاد بسیار منقلب بود، چهره سرخ می‌شد و چشمان درخشان و نورانی، ولی حال حزن و اندوه در ایشان دیده نمی‌شد، سراسر ابتهاج و مسرّت بود.می‌فرمود: چقدر مردم غافلند که برای این شهید جان باخته غصّه می‌خورند و ماتم و اندوه به پا می‌دارند؟ صحنه عاشورا، عالی‌ترین مناظر عشق‌بازی است و زیباترین مواطن جمال و جلال الهی و نیکوترین مظاهر اسمای رحمت و غضب، و برای اهل بیت علیهم السلام جز عبور از درجات و مراتب و وصول به اعلی ذروه حیات جاویدان، و منسلخ شدن از مظاهر، و تحقّق به اصل ظاهر، و فنای مطلق در ذات احدیت، چیزی نبوده است.تحقیقاً روز شادی و مسرت اهل بیت‌علیهم السلام است؛ زیرا روز کامیابی و ظفر و قبولی ورود در حریم خدا و حرم امن و امان اوست. روز عبور از جزئیت و دخول در عالم کلّیت است. روز پیروزی و نجاح است. روز وصول به مطلوب غایی و هدف اصلی است. روزی است که گوشه‌ای از آن را اگر به سالکان و عاشقان و شوریدگان راه خدا نشان دهند، در تمام عمر از فرط شادی مدهوش می‌گردند و یکسره تا قیامت برپا شود، به سجده شکر به رو در می‌افتند.حضرت آقای حدّاد می‌فرمود: مردم خبر ندارند و چنان محبّت دنیا چشم و گوش‌شان را بسته که بر آن روز تأسف می‌خورند، و همچون زن فرزند مرده می‌نالند! مردم نمی‌دانند که همه آنها فوز و نجاح و معامله پربها و ابتیاع اشیای نفیسه و جواهر قیمتی در برابر خزف بوده است. آن کشتن مرگ نبود، عین حیات بود. انقطاع و بریدگی عمر نبود، حیات سرمدی بود.می‌فرمودند: شاعری وارد بر مردم حلب گفت:گفت: آری، لیک گو دور یزید کِیْ بُد است آن غم، چه دیر این‌جا رسیدچشم کوران آن خسارت را بدید گوش کرّان این حکایت را شنیددر دهه عاشورا حضرت آقای حدّاد بسیار گریه می‌کردند ولی همه‌اش گریه شوق بود و بعضی اوقات از شدّت وجد و سرور چنان اشک‌هایشان متوالی و متواتر می‌آمد که گویی ناودانی است که آب رحمت باران عشق را بر روی محاسن شریفشان می‌ریزد. چند بار از روی کتاب مولانا محمّد بلخی رومی، این اشعار را با چه صوت و آهنگ دل‌نوازی می‌خواندند که هنوز که هنوز است، آن صدا و آن آهنگ و آن اشک‌های سیلاب‌وار در خاطره مجسّم، و تو گویی اینک حدّاد است که در برابر نشسته و کتاب مثنوی را در دست دارد.آن‌گاه آقای حسینی طهرانی کامل اشعار مثنوی را درباره آن شاعری که بر مردم حلب وارد شد و مردم را در حال عزاداری دید و... آورده است.سید بن طاووس قدس سره در کتاب لهوف پس از مقدّمه‌ای کوتاه مبنی بر این‌که خداوند بر بندگانش تجلّی می‌کند، آنان را از دنیا، پاک می‌سازد و سرورهای معنوی را برایشان فراهم می‌سازد، و این برخورد با جمعی از بندگان، به آن جهت است که اینان پذیرش الطاف الهی را در خود پدید آورده و شایسته این توجّه الهی شده‌اند. در نتیجه خداوند نمی‌خواهد که این انسان‌ها عمرشان را بیهوده سپری کنند؛ بلکه آنان را توفیق دهد تا به بهترین کارها بپردازند تا جایی که از غیر خدا دل ببرند و تنها رضای او را طلب کنند.اینان را می‌بینی که چون کسانی که قیامت را پذیرفته‌اند شادند و بیمی در آنان مشاهده می‌کنی که ترس از دیدار برایشان رقم زده است.اینان پیوسته مشتاق چیزی هستند که آنان را به مراد و مقصود خدا نزدیک سازد و بر پایه میل الهی و آن‌گونه که او می‌خواهد ورود و خروج داشته باشند.اینان گوش به شنیدن اسرار حق داده‌اند و دل به شیرینی یاد حق سپرده‌اند و خداوند هم به اندازه پذیرش اینان، به آنان توجّه و محبّت دارد.هر چه آنان را از خدا باز دارد و یا دور سازد، از نظر اینان کوچک و خوار و بی‌مقدار است. و تنها از انس با خدا بهره‌مندند.اینان اگر ببینند که زندگی و ماندنشان، مانع از پیگیری خواسته‌های الهی است، لباس بقا را از تن در آورند و درهای دیدار با خدا را با بذل جسم و جان بکوبند و خود را به شمشیرها و نیزه‌ها بسپارند. و کربلایی‌ها به این مقام بلند رسیدند تا آن‌جا که برای درک شهادت از یکدیگر سبقت می‌گرفتند.آن‌گاه سیّد بن طاووس نظر خود را بدین شکل بیان می‌دارد:ولولا امتثال أمر السنّة والکتاب فی لبس شعار الجزع والمصاب لأجل ما طمس من أعلام الهدایة واُسّس من أرکان الغوایة وتأسّفاً علی ما فاتنا من تلک السعادة وتلهّفاً علی أمثال تلک الشهادة وإلّا کنّا قد لبسنا لتلک النعمة الکبری أثواب المسرّة والبشری.وحیث فی الجزع رضی لسلطان المعاد و غرضاً لأبرار العباد فها نحن قد لبسنا سربال الجزوع وأنسنا بإرسال الدموع وقلنا للعیون جودی بتواتر البکاء و للقلوب جدّی جدّ ثواکل النساء.فإنّ ودائع الرسول صلی الله علیه وآله الرؤوف اُبیحت یوم الطفوف ورسوم وصیّته بحرمه وأبنائه طمست بأیدی اُمّته وأعدائه؛و اگر نبود امتثال دستور قرآن و سنّت، درباره پوشیدن شعار بی‌تابی و مصیبت‌زدگی چون نشانه‌های هدایت محو شده و پایه‌های گمراهی استوار شده و به دلیل حسرت بر فوت سعادت، از ما و اندوه و سوز بر چنین شهادتی (ما چنین نمی‌کردیم) و به پاس این نعمت بزرگ، لباس‌های شادی و بشارت بر تن می‌نمودیم ولی چون در جزع و بی‌تابی خشنودی مالک قیامت (خداوند) و منظور پاکان از بندگان است. هم اکنون ما لباس بی‌تابی‌ها را بر تن می‌پوشیم و با فرو ریختن اشک‌هایمان انس می‌گیریم و به چشمانمان می‌گوییم که پیوسته گریه کنید و به دل‌هایمان می‌گوییم چون زنان فرزند مرده در ناله و نوحه بکوشید؛ چرا که امانت‌های پیامبر رؤوف در روز طفّ مباح شمرده شده و خطوط وصیت او درباره حرم و فرزندانش با دست‌های امّت و دشمنانش از بین رفت.آن‌گاه سیّد بن طاووس به مصائب سیّدالشهدا اشاره می‌کند و از کشته شدن ایشان به آن شکل فجیع یاد می‌کند. و می‌نویسد: کاش فاطمه علیها السلام و پدرشان بودند و می‌دیدند که....سپس مردم روشن ضمیر را مخاطب قرار می‌دهد و از آنان می‌خواهد که از این کشتگان یاد کنند و بر عزیز پیامبر صلی الله علیه وآله و زهرا علیها السلام ناله و نوحه سر دهند....وی در ادامه با خطاب به وفاداران نسبت به خاتم پیامبران می‌نویسد: چرا با پیامبر در گریه همراهی نمی‌کنید و مخاطبان را سوگند می‌دهد که با حضرت زهرا علیها السلام در گریستن بر فرزندش هم نوحه شوید تا به پاداش کسی که با آنان همراهی کرده است، دست یابید.آن‌گاه به روایتی درباره فضیلت گریستن، گریاندن و حتّی تباکی اشاره می‌کند.در پاسخ به این شبهه گفتنی است:کشته شدن سالار شهیدان و اهل بیت باوفا و یاران فداکار آن حضرت چون سکّه‌ای است که دو رو دارد. برای آنان همه‌اش قرب، وصال، سرور و شادمانی است. آنان با شهادت و شکسته شدن به خواسته‌های الهی خویش رسیده‌اند و مقامی یافته‌اند که جز با شهادت بدان نمی‌رسیده‌اند. ولی برای ما که آنان را از دست داده‌ایم و شاهد آن فاجعه سخت و ناگوار بوده‌ایم، غم و سوگ و عزا و گریه است.این، دو روی سکّه است. لذا در زیارت عاشورا می‌خوانیم که بأبی أنت واُمّی لقد عظم مصابی بک، پدر و مادرم به فدایت که مصیبت شما بر ما بزرگ و سخت است.و به بیان دیگر که صعصعه هم درباره شهادت امیر المؤمنین علیه السلام گفت: دنیا با فقدان شما تاریک می‌گردد؛ ولی آخرت با نور شما روشن می‌شود.و ما زمینیان بر این فقدان می‌گرییم. به علاوه که این فقدان همراه با خشونت دشمن و رفتار وحشیانه‌ای است که قلب انسان را کباب می‌کند.در این‌جا بد نیست در پاسخ به این شبهه، از سخن حسینی طهرانی مدد بگیریم. وی برای توجیه رفتار و گفتار استادش سیّد هاشم حدّاد در رابطه با عزای حسینی چنین می‌نویسد:باید دانست که: آنچه را که مرحوم حدّاد فرموده‌اند: حالات شخصی ایشان، در آن اوان بوده است که از عوالم کثرت عبور نموده و به فنای مطلق فی اللَّه رسیده بودند و به عبارت دگر: سفر الی اللَّه به پایان رسیده؛ اشتغال به سفر دوم که فی اللَّه است، داشته‌اند. همان‌طور که در احوال ملّای رومی در وقت سرودن این اشعار و احوال آن مرد شاعر شیعی وارد در شهر حلب نیز بدین‌گونه بوده است؛ و از درجات نفس عبور کرده در حرم عزّ توحید و حریم وصال حق متمکّن گردیده‌اند.امّا سایر افراد مردم که در عالم کثرت گرفتارند و از نفس برون نیامده‌اند، حتماً باید گریه و عزاداری و سینه‌زنی و نوحه‌خوانی کنند تا بدین طریق بتوانند راه را طی کنند، و بدان مقصد عالی نائل آیند. این مجاز قنطره‌ای است برای آن حقیقت همچنان که در روایات کثیره مستفیضه، ما را امر به عزاداری نموده‌اند تا بدین وسیله، جان خود را پاک کنیم و با آن سروران در طیّ این سبیل هم‌آهنگ گردیم.و تازه وقتی که اسفار اربعه طی شد، از لوازم بقاء باللَّه بعد از مقام فناء فی اللَّه متشکّل شدن به عوالم کثرت و حق هر عالم را کما هو حقّه رعایت نمودن است که با خداوند در عالم خلق بودن و متّصف به صفات خلقی در عین وحدت ربوبی گردیدن که هم عشق است و هم عزا. هم توحید است و هم کثرت. چنان‌که عین خود این حالات در حضرت آقای حدّاد در اواخر عمر مشاهده می‌شد که پس از مقام فنای صرف و تمکّن در تجرّد دارای مقام بقا بوده‌اند. توأم با همان عشق شدید، در مجالس سوگواری، گریه و عزاداری ناشی از سوز دل و رقّت قلب از ایشان مشهود بود.خود حضرت سیّدالشهدا علیه السلام هم به حضرت سکینه دختر عزیزشان فرمودند: لا تحرقی قلبی بدمعک حسرة مادام منّی الروح فی جثمانی؛ قلب مرا با سرشکت آتش نزن. این سرشکی که از روی حسرت می‌ریزد، تا وقتی که جان در بدن دارم.و به عبارت مختصر و کوتاه: داستان کربلا، داستان بسیار غامض و پیچیده‌ای است عیناً مانند سکه دو رو یک روی آن عشق و شور و نیل و فوز حضرت سیّدالشهدا علیه السلام می‌باشد به آن عوالم و روی دیگر آن غصه و اندوه و عذاب و شکنجه و گریه می‌باشد. امّا کسی می‌تواند آن روی سکه را تماشا کند که این رو را دیده و تماشا کرده و از آن عبور نموده باشد لمثل هذا فلیعمل العاملون.لفظ فنا بیشترین لفظی بود که بر زبان حدّاد عبور می‌کرد و هیچ چاره و گریزی را بالاتر از فنا نمی‌دید و رفقای خود را بدان دعوت می‌نمود. [8] .درباره گفته سیّد هاشم حدّاد و بیان حسینی طهرانی در توجیه سخن حدّاد، ما علاوه بر توصیه به دقّت در بیان حسینی طهرانی، تنها به این نکته اشاره می‌کنیم که گریه بر مظلوم، آن هم مظلومی چون سالار شهیدان و همراهان به خون غلطان وی همیشه تا قیامت و برای همه تا همه مراحل پسندیده و الزامی است.و تنها یک نگاه به گفته حضرت مهدی سلام اللَّه علیه در زیارت ناحیه، کافی است که ما را با حقیقت امر آشنا سازد، بنگرید:... فلأندبّنک صباحاً ومساءً ولأبکینّ علیک بدل الدموع دماً حسرة علیک وتأسّفاً علی مادهاک وتلهّفاً حتّی أموت بلوعة المصاب وغصّة الاکتیاب.و یا جمله حضرت رضا علیه السلام که: إنّ یوم الحسین أقرح جفوننا وأسبل دموعنا وأذلّ عزیزنا بأرض کرب وبلاء أورثتنا الکرب والبلاء إلی یوم الانقضاء فعلی مثل الحسین فلیبک الباکون....و بقیه توجیه‌ها برای بسیاری مفهوم نیست؛ لذا نیازمند آن‌که به جواب آن بپردازیم، نیست.گریه و عزاداری بر سالار شهیدان و توجّه به مصیبت از دست دادن آن سرور و مصائب آن حضرت، چیزی نیست که با این گفته‌ها مورد خدشه قرار گیرد.در پایان گفتنی است که کلام سیّد بن طاووس هم گرچه لطیف‌تر و نرم‌تر بیان شده است ولی روح همان گفته سیّد هاشم حدّاد است و ظاهراً باید هر دو روی سکّه را حتّی به چند معنی که متصوّر است، دید و از هیچ سو غفلت نورزید.البته ما گاه می‌خواهیم شخص را متوجّه یک روی دیگر سکه کنیم می‌گوییم اگر درست به آن روی دیگر توجّه شود، این رو مثلاً نادیده گرفته می‌شود ولی هر دو رو مهم است و باید ملحوظ باشد.در این زمینه بیش از این باید کار کرد.


شبهه 03 - گفتار سید هاشم معروف الحسنی

وی، نظر خود را چنین اعلام می‌دارد:وقد أمعن القصّاص والوعّاظ فی الکذب علی الرسول فنسبوا إلیه وعوداً وأقوالاً فی الزهد فی الدنیا وفضل البلاء والفقر والمرض والجوع والأیّام والساعات والأذکار والأدعیة وأسرفوا فی عرضهم للمکافاة التی یلقاها الإنسان إذا صلّی رکعتین فی بعض اللیالی أو الأیّام أو صام یوماً أو أکثر من بعض الشهور أو سعی لزیارة بعض الأولیاء والأتقیاء فأعطوه علی کلّ رکعة مئات القصور وآلاف الحور والولدان والأثاث المصنوع من الزبرجد والیاقوت والمرجان وعلی کلّ یوم صامه أو خطوة مشاها إلی زیارة ولیّ أو عیادة مریض آلاف الحسنات وأسقطوا عنه آلاف السیّئات وکان له أجر ألف حاج وألف معتمر وثواب من صبر وأحسن عملاً کأیّوب وأمثاله من النبیّین والصدّیقین کما جاء فی بعض المرویّات وفرشوا له طریق الجنّة بالورود والریاحین حتّی ولو لم یفعل بعد ذلک من الطاعات شیئاً بل وحتّی لو فعل المنکرات کما تصرّح بذلک بعض مرویّاتهم.قصّه‌گویان و واعظان، بسیار بر رسول خدا دروغ بسته‌اند و به پیامبر صلی الله علیه وآله وعده‌ها و گفته‌هایی را درباره زهد در دنیا و فضیلت بلا، فقر، مرض، گرسنگی، روزها، ساعت‌ها، ذکرها و دعاها نسبت داده‌اند.و در مورد پاداش و جزایی که انسان به آن می‌رسد، اگر دو رکعت نماز در برخی از شب‌ها یا روزها بخواند، و یا یک روز یا بیشتر را از برخی ماه‌ها روزه بدارد و یا برای زیارت برخی از اولیا و اتقیا برود، اسراف و زیاده روی کرده‌اند. به آن شخص، بر هر رکعتی صدها کاخ و هزارها حوریه و پسران بهشتی و اثاثیه بافته شده از زبرجد و یاقوت و مرجان داده‌اند و بر هر روز و یا هر گامی که تا زیارت ولی خدا یا عبادت کردن یک مریض بر می‌دارد، هزارها حسنه داده و از او هزارها گناه را ساقط نموده‌اند و برای او پاداش هزار حاجی و هزار عمره کن و پاداش کسانی که صبر کرده‌اند و کار نیکو انجام داده‌اند چون ایّوب و مانند او از پیامبران و صدّیقان داده‌اند.آن‌گونه که در بعضی از روایات آمده است و راه بهشت را برای او با گل‌ها و ریاحین فرش کرده‌اند، حتّی اگر بعد از آن عمل، هیچ طاعتی انجام ندهد و یا حتّی اگر کارهای گناه و منکر را مرتکب گردد، آن‌گونه که برخی از روایاتشان بدان تصریح می‌کند.سپس وی در این باره می‌نویسد:وجاء فی تفسیر علی بن ابراهیم انّ الامام جعفر بن محمّد قال: من ذکرنا أو ذکرنا عنده فخرج من عینیه دمع مثل جناح البعوضة غفر اللَّه له ذنوبه ولو کانت مثل زبد البحر إلی غیر ذلک من المرویّات التی سنعرض بعضها حسب المناسبات فی الفصول الآتیة من هذا الکتاب؛ [5] .و در تفسیر علی بن ابراهیم آمده است که امام جعفر صادق علیه السلام فرمود: هر کس که ما را یاد کند و یا از ما نزد او یاد شود و از دو چشمش، اشکی چون بال پشه بیرون آید، خداوند گناهانش را می‌آمرزد گرچه چون کف دریا باشد.و دیگر روایاتی که برخی از آنها را در فصول آینده این کتاب [الموضوعات فی الآثار والأخبار]، بر حسب مناسبت‌ها می‌آوریم.وی در چند صفحه بعد چنین ادامه می‌دهد:... وفی الوقت ذاته ربمّا یحذّر السامع عن العمل ویبعث فی نفسه روح الاتّکال علی الثواب الموعود به عند ما یسمع انّ الدمعة التی لا تزید عن جناح بعوضة إذا خرجت من عینه حزناً علی ما أصاب أهل البیت علیهم السلام یغفر اللَّه له بسببها جمیع ذنوبه ولو کانت مثل زبد البحر کما جاء فی روایة علی بن إبراهیم عن الإمام جعفر بن محمّد علیه السلام...؛ [6] ... و در عین حال، چه بسا شنونده را نسبت به عمل تحذیر می‌کند و روح تکیه بر پاداش وعده داده شده را در او بر می‌انگیزد. آن زمان که می‌شنود یک قطره اشک که بیش از یک بال پشه نیست اگر از چشمش از روی اندوه بر مصائب اهل بیت علیهم السلام بیرون آید، خداوند به سبب آن یک قطره، همه گناهانش را می‌آمرزد، گرچه به اندازه کف دریا باشد، آن‌گونه که در روایت علی بن ابراهیم از امام صادق علیه السلام آمده است.


شبهه 04 - گفتار بهبودی
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه