امام حسین(ع)در آیینه شعر و ادب صفحه 3

صفحه 3

و آزار قرار گرفتند. این سیاست ضد تشیع اگر چه نتوانست مدت زیادی دوام آورد، به هر صورت مانعی بر سرودن شاعران شیعه بود. در اواخر سلطنت ملک شاه سلجوقی با سقوط نظام الملک شیعیان به تدریج در امور سیاسی و مملکتی نفوذیافتند. این نفوذ در اواخر قرن ششم و اوایل قرن هفتم به آن جا کشید که سلطان محمدخوارزمشاه و یکی از علویان به نام علاء الملک را از تِرفِد برای خلافت نامزد کرد و ائمه مملکت را واداشت تا بر بی استحقاقی آل عباس به خلافت فتوا دهند و به مستحق بودن سادات حسینی اعتراف کنند.در اواخر دوره سلجوقی که شیعیان به آزادی عمل نسبی دست یافتند و حتی آماده تبلیغ در بلاد مختلف شدند. منقبت خوانان یعنی کسانی که مدایح ائمه را به آواز در کوی و برزن می خواندند، تربیت و به کار گماشته شدند.پس از حمله مغول با از بین رفتن تعصبات بسیاری از شاعران اهل سنت نیز مانند شیعیان متعصب در مدح اهل بیت و ائمه هدی به سرودن شعر می پرداختند، که از جمله این افراد، کافی ظفر همدانی که سنی مذهب بود، اشعاری در مدح علی و آل علی داشت گرچه علمای شیعه سابقه سرودن مناقب و مراثی را از قرون نخستین می دانند،تلاش آشکار در این زمینه از قرن ششم هجری آغاز شد. از آن پس شیعیان - حتی پیش از عهد آل بویه - در روز عاشورا رسم تعزیت را اقامه می کردند و مصیبت شهدای کربلا را تازه می نمودند. در این روز بر منبرها ذکر مصایب اهل بیت گفته می شد و علما،سر برهنه می ساختند و عوام جامه چاک می زدند و زنان مویه کنان

روی می خراشیدند.هر چند عبدالجلیل قزوینی در النقض فردوسی را قدیمی ترین شاعر فارسی گوی شیعه می دانسته است و پیش از همه شاعران به او اشاره دارد. اما تصور می شود که کهن ترین مراثی مذهبی موجود، باید متعلق به قوامی رازی شاعر قرن نیمه اول قرن ششم باشد.دکتر ذبیح الله صفا درباره او می نویسد: قوامی رازی مردی شیعی مذهب و در میان شاعران معروف بوده است نه تنها نام او در کتاب النقض در شمار شاعران شیعی ذکرشده بلکه در آثار او اشعار کثیری در منقبت خاندان رسالت و مرثیت آنان نیز دیده می شود.دو مرثیه از قوامی رازی وجود دارد که نخستین آن قطعه ای در شش بیت است با عنوان در مرثیت امامزاده گفته و با این بیت آغاز می شود:میرو امامزاده چون او نیافرید تا از عدم خدای عمر بنده آورد محقق و دانشمند فقید، محدث ارموی منظور از امامزاده را حسین بن علی (ع) می داند و بهترین دلیل برای سخن خود را آخرین بیت از همین مرثیه ذکر می کند. آن جا که می گوید:آرد به زعفران جا هر سال گریه ها آن زعفران که خاصیتش خنده آوردتوضیح آن که - زعفران جا - مکانی در قم بوده است که شیعیان هر سال در ایام محرم و موسم عاشورا در آن جا برای سیدالشهداء(ع) اقامه عزا می کرده اند.دومین مرثیه در دیوان قوامی رازی قصیده ای است با عنوان در مرثیت سیدالشهدا (ع) و ذکر مصایب آن حضرت و اهل بیت این قصیده 59 بیت و مطلع آن چنین است روز دهم ز ماه محرم به کربلا ظلمی صریح رفت بر اولاد مصطفاقصیده مذکور، مرثیه ای است که در کمال عذوبت و سادگی بیان آن روایی وتصویرهایش عادی و عبارتی از صور

خیال عاری است گویی شاعر قصد آن داشته است تا واقعه عاشورا را با حفظ جزئیات روایت کند. نفس ماجرا به این مرثیه جنبه عاطفی می بخشد و گرنه قوامی در این امر تأثیر چندانی ندارد. در هر حال مراثی مذهبی قوامی رازی به جهت فضل تقدم آن اهمیت دارد.عبدالجلیل قزوینی از شاعران شیعه دیگری نیز نام می برد که در منقبت و مرثیت ائمه هدی اشعاری به زبان فارسی داشته اند، که البته بسیاری از اینان از درج این گونه اشعار در دیوان های خویش خودداری کرده اند تا به رفض متهم نشوند. اشعار گروه کثیری از این عده نیز به دست معاندان از میان رفته است قاضی نور الله شوشتری می نویسد:حتی بسیاری از اشعار قوامی رازی در رهگذر همین تعصبات خام نابود شده است قاضی نورالله، خواجوی کرمانی را نیز از جمله شاعران شیعه می داند که در موضوع شهادت حسین (ع) دارای مرثیه اند. وی قطعه ای از خواجو را در این باره ذکر می کند که با این بیت آغاز می شود.در ح_ق ب_اب شم_ا آم_د عل_ی بابها هر کجا فضلی در این باب است در باب شماست این ابیات بر گرفته از قصیده بلندی است از سلمان ساوجی که قاضی نورالله ابیات دیگر آن را نقل نکرده است علاوه بر آنچه در مجالس المؤمنین آمده است دردیوان خواجو به ترکیب بندی برمی خوریم با عنوان فی التوحید و النعت و مناقب الخلفاءالراشدین - رضوان الله علیهم اجمعین ترکیب بند چنین آغاز می شود.الهی از تو پرگهر کف دریای پرخروش هندوی درگهت شب شامی فروش سه بند از این ترکیب به مرثیه هایی در حق امام حسن (ع) و امام حسین (ع) وحضرت حمزه سیدالشهدا اختصاص دارد.

گرچه شکل تازه و بدیعی است که هر بندی باموضوع خاص از مدح و وصف و مرثیه و غیر آن اختصاص یابد، اما موضوع چندان بی سابقه ای هم نیست حتی گویا چنین بوده است که گاهی تنها بخشی از یک قصیده درموضوع مرثیه باشد و بقیه قسمتها درباره موضوع های دیگری سروده شود؛ مثلاً درالنقض پیرامون قصیده شافعی در رثای امام حسین (ع) با این مطلع تاوب عمی فا لفؤاد کیب و ارق نو می فالرقاد عجیب که پیش از این از آن سخن رفت آمده است تا آخر تمام مرثیه است . و یا در یکی از نسخه بدلها، این عبارت ذکر شده است تا آخر قصیده همه مرثیه است و این می رساند که قصایدی رسم بوده که همه آن در مرثیه نبوده و فقط بخشی از آن به مرثیه اختصاص داشته است اینک به ترکیب بند خواجوی بر می گردیم : سه بند مورد نظر از مرثیه خواجو، به ویژه رثای حضرت حمزه - رضوان الله علیه _ در مراثی مذهبی فارسی در این دوره تازگی دارد. بسیار پر احساس و عالی است درباره مراثی خواجو _ به یاری خدا _ در جای خود به گونه ای مستقل و مفصل سخن خواهیم گفت گذشته از خواجو، سلمان ساوجی نیز از جمله شاعرانی است که در این دوره مورد بحث مراثی متعددی در رثای حضرت حسین (ع) و یارانش داشته و با وجودی که بسیاری از آنها در منابع دیگر آمده است متأسفانه در متن چاپی دیوان وی موجود نیست آنچه از مراثی مذهبی سلمان در دیوان چاپ تهران مندرج است قصیده ای است با مطلع خاک خون آغشته لب تشنگان کربلاست آخر ای چشم بلابین جوی

خون پایت کجاست سلمان ساوجی در این قصیده که در کمال فخامت و استواری سروده شده است ضمن اعتراف به تشیع خود از حضرت امیرالمؤمنین علی (ع) و ابا عبدالله (ع) طلب شفاعت می کند.از مقایسه مراثی قوامی رازی با آنچه شاعران پس از او از جمله سلمان و خواجو سروده اند پی می بریم مراثی مذهبی در قرن ششم گام تازه ای بود که نیاز منقبت خوانان و مرثیت گویان را تأمین می کرد و در کار تبلیغ و جلب قلوب و برانگیختن احساسات توده ها مؤثر بود.در تاریخ مرثیه سرایی فارسی باید قرن ششم تا هشتم هجری را قرن های تجربه های تازه در مراثی مذهبی شناخت و ضمن این که در دوره بعد به شاعرانی برمی خوریم که مراثی مذهبی را به اوج رساندند و پر سوزترین اشکال مرثیه در ادبیات فارسی به وجود آورد.

مرثیه مذهبی در دیوان خواجو

آنچه در رثای حضرت امام حسین (ع) سروده گرایش به مدح دارد و تنها گریزی به میدان کربلا و تشنه شهید شدن آن حضرت دارد:آن گوشوار عرش که گردون جوهری با دامنی پر از گهرش بود مشتری در صورتش معین و در سیرتش مبین انوار ایزدی و صفات پیغمبری در بحر شرع لؤلؤ شهوار و همچون بحر در خویش غرقه گشته ز پاکیزه گوهری اقرارکرده حر یزیدش به بندگی و آنکه طفیل خاک درش خشکی و تری از کربلا بدو همه کرب و بلا رسید آری همین نتیجه دهد ملک پروری

سلمان ساوجی و مرثیه مذهبی

از جمله مراثی سلمان ساوجی قصیده ای است که در منقبت و رثای شاه شهیدان و سرور آزادگان حضرت حسین ع) سروده مشتمل است بر 24 بیت با این مطلع خاک خون آغشته لب تشنگان کربلاست آخر ای چشم جهان بین اشک خونینت کجاست اگرچه سلمان در منقبت حضرت علی (ع) و به مناسبت زیارت نجف می گوید:می کنم اقرار و دارم اعتراف آن که نیست در ره دین رهبری همچون تو بعد از مصطفی و یا در جای دیگر می گوید:کوری چشم مخالف حسینی مذهبم راه حق این است نتوانم نهفتن راه راست اما رسوخ اعتقاد وی به دلایلی مورد تردید است و برای آگاهی بیشتر از این امر به مقدمه کلیات دیوان رجوع شود.قصیده سلمان در نسخه های چاپی دیوان شاعر، آشکارا به عنوان سوگواری معرفی شده اما مفهوم و رثا در آن بسیار ضعیف است و بیش از آنچه مرثیه باشد، مدیحه سرایی است این قصیده باید ظاهراًزمانی سروده شده باشد که سلمان به زیارت مرقد مطهر امام حسین مشرف شده و آن را به عنوان تحفه ای تقدیم آستان آن حضرت کرده است همان گونه

که گفته شد، بخش اندکی از قصیده التفات پیدا می کند و آن نیز در جایی است که شاعر اشاره ای گذرا به تشنه لب شهید شدن سرور آزادگان دارد. ضمن آن که شاعر در پایان قصیده از حضرتش تقاضای عنایت می کند. گرچه تشیع سلمان اندکی تردیدآمیز است اما در این قصیده بوی صداقت و اخلاص همراه با نوعی جوهر احساسی به خوبی دیده می شود. قصیده ای در سوگواری امام حسین دارد که قسمتی از آن رامی آوریم خاک و خون آغشته لب تشنگان کربلاست آخر ای چشم جهان بین اشک خونینت کجاست جز به چشم و چهره مسپر خاک در این در کان همه نرگس چشم گل رخسار آل مصطفاست از دل بر جسم من آرام گیر این جا دمی کاندرین جا منزل آرام جان مرتضاست این سواد خوابگاه قره العین علی است وین حریم بارگاه کعبه عز و علاست روضه پاک حسین است آن که مشکین زلف حور خویشتن را بسته بر جاروب ابن جنت سراز آب چشم زائران روضه اش طوبی لهم شاخ طوبی را به جنت نشو و نماست شمع عالمتاب عیسی مظهر اسرار لطف هر صباح از پرتو قندیل زرینش ضیاست مهبط انوار عزت مظهر اسرار لطف منزل آیات رحمت مشهد آل عباست ای که زوار ملایک را جنابت مقصد است وی که مجموع خلایق را ضمیرت پیشواست تابی از نور جبنیت شمع تابان صباح تاری از زلف سیاهت خط مشکین مساست ناسزایی کاتش قهر تو در وی شعله زد تا قیامت هیمه دوزخ شد و اینش سزاست یا امام المتقین ما مفلسان طاعتیم یک قبولت چوما را تا ابد برگ و نواست یا شفیع المذبین در خشکسال مختیم ز ابر احسان تو ما را تا ابد برگ و نواست یا

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه