- مقدمه 1
- رضا و تسليم 1
- شيوه تربيتي امام حسين 1
- نتيجه گيري 1
- احترام و محبت به كودكان 2
- ايجاد خود باوري و تقويت عزت نفس 2
- اشاره 2
- سلام كردن با لحني محبت آميز 2
- احترام به افكار جوانان 2
- گزينش نام زيبا 2
- توجه و احترام به همسر 3
- جايگاه مادران شايسته 3
- جبران نيكي ديگران به بهترين صورت 3
- گرامي داشت مقام معلم 3
- تواضع و هم نشيني با فقراء 3
- الگوهاي تربيتي قيام عاشورا 4
- اسوه صبر و مقاومت 4
- الگوي وفاداري 4
- الگوي بازگشت به خوبيها 4
- بهره گيري از كلمات دلپذير در سخن 4
- الگوي رازداري 5
- الگوي پاي بندي به حجاب و عفاف 5
- الگوي تربيتي مواسات و ايثار 5
مقدمه
مهمترين امتياز انسان از ساير موجودات عالم قابليت رشد و استعداد كمال در وجود اوست و هويت انسان در پرتو همين ويژگي معنا پيدا ميكند، چه اين كه ارزش واقعي او در گرو پيمودن مسير كمال و به فعليت رساندن استعدادها و شكوفايي خلاقيتهاي باطني او ميباشد، و از اين روست كه آفريدگار جهان همه موجودات هستي را در مسيررشد و به خاطر پرورش و تكامل وي آفريده است در اين راستا، اگر انسان در سايه عوامل تربيتي راه رشد و تربيت صحيح را بپيمايد به بالاترين درجه فضايل و كمالات انساني خواهد رسيد، به گونهاي كه ملائك از رسيدن به مقام وي عاجز ميشوند. و اگر از روش تربيتي مستقيم منحرف شود، به موجودي پست و بي ارزش تبديل خواهد شد.از سوي ديگر، به حكم آفرينش يكي از اوصافي كه در نهاد هر انساني به وديعه گذارده شده خصلت «الگوپذيري است زيرا هر كسي ميكوشد به نوعي از شخصيتهايي كه در انديشه او بزرگ و كامل هستند، پيروي كند و شيوه و مقام آنان را سرمشق خود قرار دهد.اكنون بايد فرد الگوپذير را در شناخت شخصيتهاي كامل و جامع كه ميتوانند راهنماي او باشند، ياري نمود، تا در مسير پر پيچ وخم و از ميان هزاران الگوي ساختگي خيالي و درست و يا نادرست راه درست را بيابد.قرآن بهترين قانون تربيت و انسانساز، به اين نكته عنايت دارد و براي تربيت و پرورش درست انسانها، به معرفي چهرههاي نيك ميپردازد. از اين رو ميفرمايد: (و قد كانت لكم اسوة حسنة في ابراهيم و (لكم في رسول الله اسوة حسنة .بنابراين داشتن مقتدا و الگو براي پذيرش و پيمودن راه درست امري ضروري است اگر چه نهضت عاشورا بسي تلخ و اسفبار بود و دل انسانهاي آزاده را جريحه دار كرد، ولي يك حادثه معمولي نبود، بلكه با تمام وقايع تاريخ تفاوتي بس عظيم داشت زيرا رهبرش عصاره نبوت و رسالت پنجمين نفر اصحاب كسا، تجسم حق و اسلام راستين انسان كامل و تربيت شده دامان رسول خدا(ص) است امام حسين (ع) انسانيالهي با هدف است كه افكار بلندش در جاي جاي اين قيام و حركت تبلوري ويژه يافته است كه در بيان نغزش نيز تبيين شده است كه فرمود:«و لكم في اسوة در من براي شما الگويي است .اكنون ما در اين پژوهش با عنوان «امام حسين و تربيت ديني به ترسيم دو جنبه الگويي در اين زمينه ميپردازيم كه عبارتند از:1 - از آن جايي كه سيره تربيتي پيشوايان معصوم (ع) را ميتوان به عنوان بهترين و كاملترين شيوه و مدل تربيت ارائه نمود، نوشتار حاضر به برخي از روشهاي تربيتي امام حسين ميپردازد.2 - از سوي ديگر، نهضت عاشورا از آغاز تا انجام مجموعهاي از الگوهاي ارزشمند در زمينه اخلاق وتربيت ديني است در اين كاوش كوتاه به جنبههاي ويژهاي از الگوهاي فرهنگ عاشورا اشاره خواهيم نمود.بنابراين آنچه در اين مقال بررسي ميشود، در دو بخش شيوههاي تربيتي امام حسين (ع) و الگوهاي تربيتي نهضت عاشورا تدوين ميگردد.
نتيجه گيري
سيره امام حسين (ع) و قيام عاشورائياش پرتو كاملترين الگوهاي ماندگار در تاريخ بشر است كه زيباترين و ملموسترين جلوههاي انساني تربيت يافته را به تصوير ميكشند و آن را مدل براي آينده و مسير حركت همگان قرار ميدهند، بنابراين سرور شهيدان و همه رفتار و گفتارش كوثر بي انتهاي تربيت انسان بشمار ميرود.
شيوه تربيتي امام حسين
از آن جايي كه پايگاه عصمت كاملترين انسان بر عالم خاكي است امامحسين (ع) نيز به حكم آيه (انما يريد الله ليذهب عنكم الرجس اهل البيت و يطهركم تطهيرا) .از همه پليديها مبرا و به همه صفات نيكويي كه ممكن است يك بشر داراي آن باشد، موصوف است افزون بر اين كه خويشتن متصف به همه نشانههاي كمال هستند، آمدهاند تا ديگران را نيز با شيوههاي تربيتي خود به كمالي افزونتر هدايت گر شوند.روش آموزش فضايل اخلاقي در عمل و گفتار ايشان جلوهاي قابل توجه دارد.
رضا و تسليم
اشاره
رضايت در مقابل آنچه خدا براي انسان ميخواهد نتيجه توكل و صفات درونيسالك طريق است توكل در شخصي چون امام حسين (ع) جلوههاي گوناگوني مييابد، آن جا كه او هر آنچه از اموال به دستش ميرسد در راه محتاجان صرف ميفرمودند و هيچگاه كسي از او چيزي درخواست نكرد، مگر آن حضرت به او عنايت فرمودند. و در شعر خويش به اين توجه ميدهند:و ان تكن الارزاق قسماً مقدرا فقلة حرص المرء في الكسب اجملو ان تكن الاموال للترك جمعها فمابال متروك به المرء يبخل و اگر روزي و رزق تقسيم شده و مقدار، از سوي خداست پس حرص كمتر انسان در كسب و اكتساب نيكوتر است - و اگر جمع كردن اموال براي ترك كردناست بنابراين به آنچه ترك خواهد شد چرا بايد بخل ورزيد و آن را صرف نكرد.بخل نتيجه احتياج و كمبيني است و آن كه در اوج قله توكل سير ميكند، هيچ گاهبه كسي بخل نميورزد و در همه لحظات زندگي مادي و معنوي و زندگي و مرگ تسليم و راضي به امر خداوند است آنچه امام (ع) درباره خويش ميگويد به گونهاي براي تربيت و آموزش ديگران است چه اين كه در منزل «غريب الهجانات چهار تن به نامهاي «عمرو بن خالد»خادمعمر بن خالد، «مجمع بن عبدالله و «نافع بن هلال به همراهي «طرماح بن عدي كه ازكوفه حركت كرده بودند؛ با امام مواجه گرديدند و امام پس از شنيدن شعر «طرماح در مدح و ستايش آن حضرت فرمودند:«انا والله لارجوا ان يكون خيرا ما اراد الله بنا قتلنا ام ظفرنا؛ به خدا سوگند!اميدوارم كه اراده و خواست خدا درباره ما خير باشد، خواه كشته شويم يا پيروز گرديم .اكنون به جلوههاي آشكارتري از تسليم و رضايت آن حضرت در سخنان ايشان اشاره ميكنيم الف در كنار مرقد جدّش رسول الله (ص) از خداوند ميخواهد آنچه براي او پيش ميآيد سبب رضايت او باشد:«اَسئلك يا ذالجلال و الاكرام بحق هذا القبر و من فيه الا اخترت لي ما هو لك رضيً و لرسولك رضي اي خداي صاحب جلال و كرامت بخش به حق اين قبر و كسي كه در ميان آن است از تو درخواست ميكنم كه راهي را در پيش روي من بگذاري كه مورد خشنودي تو و پيامبرت باشد.»ب وقتي «ابوبكر بن عبدالرحمن نصيحت ميكند كه امام حسين (ع) به عراق نرود و شمهاي از سرشت و فرهنگ مردم كوفه را بيان ميكند، امام ضمن تشكر از او ميفرمايند: «آنچه خداوند مقدر نموده باشد انجام ميشود.»ج در گفت و گويي با «امهاني خواهر امام علي (ع) هنگام هجرت امام ازمدينه سرشار از عاطفه و اشك با امام چنين ميگويد: «شنيدهام كه به سوي كشته شدن ميروي »امام (ع) در پاسخ ميفرمايند:«كلُ الذي مقدر و هو كائن لامحالة هر چه خداوند مقدر كرده است به ناگزير انجام ميشود.»د) امام حسين (ع) در وصيتنامه معروف خود كه منشور انقلاب عاشورا محسوب ميشود، مينويسد:«و ما توفيقي الا بالله عليه توكلت و اليه انيب توفيقي براي من نيست مگر از خداوند، و من بر او توكل ميكنم و به او شكايت ميبرم »ه) وقتي «عبدالله بن مطيع درباره مردم كوفه و تجربه آن مردم سخن ميگويد، امام به او ميفرمايد: «يقضي الله ما احب خداوند آنچه را دوست دارد مقدر ميكند.»و) امام در همه برخوردهاي خويش درس رضايت و تسليم در مقابل خداوند را مطرح مينمايد، تا آن جا كه در دعاي پاياني خويش در حالي كه بيش از ياران خود، زخم شمشير و تير و سنگ برداشته است ميگويد:«صبراً علي قضائك يا رب لااله سواك يا غياث المستغيثين مالي رب سواك ولامعبود غيرك صبراً علي حكمك بر قضاي خود شكيبا هستم پروردگارا معبودي جز تو نيست اي پناه بي پناهان من غير تو پروردگار و معبودي ندارم بر خواست و اراده تو شكيبا هستم »