تحقیقی پیرامون عزت امام حسین (ع) صفحه 1

صفحه 1

مقدمه

از آستان همت ما ذلّت است دورو اندر کنام غیرت ما نیستش ورود بر ما گمان بردگی زور برده اندای مرگ همتی که نخواهیم این قیود شکی نیست که همه اقوام و ملت ها خواهان عزّتند و برای نیل به آن می کوشند،زیرا که این واژه مقدس با فطرت آدمی سازگار است چنان که در شرایط عادی هیچ صاحب عقل سلیمی حاضر نیست ذلّت خواری و پستی را بپذیرد. اما آنچه که گاهی طالبان عزّت را غیر مستقیم به ذلت وا می دارد، همانا طرز تلقی اقوام و ملل از این واژه است عده ای آن را در زرق و برق دنیا و در پناه قدرت های مادی جهان می جویند که باید گفت زهی خیال باطل آنها هرگز به عزّت حقیقی نمی رسند. اما گروهی دیگر که متأسفانه در اقلیتند، عزّت را در خدا می جویند و در پرتو عبادت و بندگی خدا به آن می رسند. آنها به خوبی به معنای تُعِزُّ مَن ْ تَشاء و تُذِل ُّ من تَشاء)پی برده اند. بنابراین می توان گفت که عزّت به دو گونه است عزّت مجازی و عزّت حقیقی در واقع عزّت مجازی عزّت نیست و همان ذلت است لیکن صاحبان زر و زور با فریب و نیرنگ و تبلیغات گسترده به ملت های کم مایه و بی ریشه تحمیل می کنند. در حالی که صاحبان ایمان عزّت را از منشأ آن یعنی خدا، پیامبر و ائمه کسب می کنند و به عزّتی می رسند که در دنیا و آخرت عزیز می گردند. از این روست که در طول تاریخ علی رغم وجود

فشارها و زور و ارعاب کسی نتوانسته این گروه را به ذلت بکشد. بنابراین ما در این مقال یک الگوی عملی از عزّت الهی به مدیریت امام حسین (ع) برای طالبان عزّت ترسیم نموده ایم امید است که مورد توجه قرار گیرد.

مدخل بحث

برای ورود به بحث و تعیین قلمرو آن لازم است که در ابتدا معنی عزّت را بیان کنیم و بعد درباره آن به گفت گو بپردازیم راغب اصفهانی در کتاب مفردات فی الفاظ القرآن می نویسد:«العزَّه ُ»حالَه ٌ مانعه للانسان مِن ْ أَن یغْلَب َ؛ عزّت حالتی است که نمی گذارد انسان شکست بخورد و مغلوب واقع شود». و از این جا گرفته شده که می گویند: أَرض ٌ عَزازٌ ای صُلْبَه ٌ قال الله تعالی أَیَبتَغُون َ عِنْدَهم ُ العِزَّه َ فَان َّ العِزَّه َ لِلّه ِ جمیعاً)(نساء آیه 139)علی (ع) نیز می فرمایند:«اْلْحْمدُلِلّه ِ الذَّی لَبس َ الْعِزَّ وَ اَلِکبْرِیاءَ وَ اخْتَارَهُمِا لِنَفْسِه ِ دُون َ خَلْقِه وَ حَرَماً علی غَیْره ِ؛. ستایش مرخدایی را است که وجود او مُحاط به عزّت و عظمت است و آن دو را برای خود برگزید، نه برای مخلوقاتش . از قرآن و نهج البلاغه برمی آید که عزّت مخصوص خداست زیرا هر چیز و هر کس غیر از خدا در ذاتش فقیر و در نفسش ذلیل است و اگر طالب عزّت باشد می بایست آن را ازخدا طلب کند. از این رو است که در آیه 10 سوره فاطر آمده (مَن ْ کان َ یُریدُ العِزَّه َ فَلِلّه ِ العِزَّه ُ جمیعاً)رسیدن به عزّت که خاص خداست دارای شرطی است و آن پیوند عمیق و ناگسستنی با خداوند تعالی است و بر اساس آیه 8 سوره منافقین پیامبران و مؤمنان به این افتخار نائل می شوند:(و لِلّه ِ الْعِزَّه ُ

وَ لِْرَسوُلِه ِ و لِلْمُؤَمنین . علی (ع)درباره نیل به عزّت می فرمایند:«فَاءِنَّه جَل َّ اْسْمُه ُ قَدْ تَکَفَّل ُ بنَصْرمَن ْ نَصَرَه ُ و اءِعْزَازِ مَن ْ أَعَزَّه ُ؛ همانا خداوند که نام او بزرگ است به تحقیق یاری کردن هر که را که او را[به اطاعت از دستورهایش یاری کند وعزیز داشتن کسی را که او را عزیز دارد به عهده گرفته است . با توجه به مطالب فوق می توان دریافت که اولاً: عزّت مخصوص به خداست ثانیاً: از طریق عبودیت و بندگی و تقوا می توان به آن نائل شد. با یک نگاه اجمالی به تاریخ انبیا به ویژه تاریخ اسلام که گویاتر است در می یابیم که پیامبران و پیروان حقیقی آنها در اثر اطاعت از اوامر و نواهی خدا، دارای روحی عظیم و استوار می شوند که تحت هر شرایطی حاضر نیستند، دست از هدف خود _ که همانا عبودیت و بندگی و ابلاغ رسالت الهی است _ بردارند شکنجه و آزار و اذیّت گرچه به جسم آنها ضربه می زند و از حقوق سیاسی و اجتماعی محروم می شوند، اما در روح آنها خللی وارد نمی شود. همان گونه که امام حسین (ع)خطاب به حرّ فرمودند:«آیا مرا از مرگ می ترسانی تیرت به خطا رفت و گمانت واهی و تباه شد! من آن کسی نیستم که از مرگ بترسم نفس من از این بزرگ تر است و همّت من عالی تر است ازآن که از ترس مرگ بار ستم و ظلم را بدوش بکشم و آیا شما بر بیشتر از کشتن من توانایی دارید؟ مَرحبا و آفرین به کشته شدن در راه خدا ولکن شما توانایی بر نابودی مجْد

من و محو و نیستی عزّت و شرف من ندارید! پس در این صورت من باکی از کشته شدن ندارم . روح انسان کامل _ که همانا پیامبران و ائمه باشند _ به هیچ وجه مقهور دشمن نمی شوند و روح مؤمنین نیز با توجه به مراتب آن دست نایافتنی است همان گونه که مشرکان علی رغم شکنجه و ضرب و شتم نتوانستند سمیّه و یاسر، والدین عمار را از بندگی خدا باز دارند و بنی امیّه هم نتوانستند عمّار، حجربن عدی عمروبن حمق و میثم تمار را تسلیم کنند و این یک جریان کلی است که هر کس با خداوند پیوند برقرار کند نه خوفی و نه حزنی بر او عارض می شود.

چکیده

عزّت چه به عنوان خصلت فردی یا روحیه جمعی به معنای مقهور عوامل بیرونی نشدن صلابت و شکست ناپذیری است که طبق آیات و روایات مخصوص خداست و سایرین می توانند با تقرّب به خدا، به آن نائل شوند. بنابراین پیامبران و مؤمنین هم دارای عزّت الهی هستند. طبق برنامه ای که امام حسین (ع) ارائه داده پرورش در دامن های پاک و شریف عبادت خالصانه توکل به خدا، پشت پا زدن به زندگی ننگین مقهور سلاطین جور نشدن و انتخاب مرگ آگاهانه از اموری است که انسان را به عزّت الهی نائل می کند و این معنا از برخورد امام با خلفای اموی و عمالشان به خوبی پیداست امام با صلابت در مقابل معاویه در امر ولی عهدی یزید ایستاد و بعد از مرگ او هم وقتی والی مدینه بیعت با یزید را

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه