- روز شمار حوادث در زندگي امام حسين عليه السلام 1
- روز عاشورا 1
- شب عاشورا 1
- مقدمه 1
- فرزندان امام حسين عليه السلام 2
- عبادت 2
- نسب شناسي امام حسين عليه السلام 2
- خصوصيات اخلاقي و سيره رفتاري امام حسين 2
- امام حسين عليه السلام و بيت رفيع رسالت 2
- كمك به مستمندان 3
- وقار و خويشتن داري 3
- تواضع 3
- جود و سخا 3
- علم و دانش 3
- قاطعيت 4
- مهاتما گاندي 4
- عزت نفس 4
- امام حسين؛ الگوي انسان ها 4
- گيبون، مورخ مشهور 5
- لياقت علي خان 5
- ايرونيك، مورخ امريكايي 5
- چارلز ديكنز 5
- فردريك جمس 5
- ويژگيهاي شخصيت امام حسين عليه السلام 6
- مسيو ماربين آلماني 6
- سيماي امام حسين عليه السلام در آيينه شعر و ادب فارسي 6
- موريس دو كبري 6
- حسين عليه السلام در آيينه زيارت نامهها 6
- نتيجه 7
بندگي و عبادت حضرت حق جل شانه هم بستگي به ميزان شناخت و معرفت شخص نسبت به معبود دارد و چون حسين سرور آزادگان، خدا را چنان شناخته كه توانسته او را توصيف نمايد لذا عبادت او هم در حد بالا بوده است چنانكه ابن عبد ربه در كتاب «عقد الفريد» روايت ميكند: از امام سجاد (ع) پرسيدند: چرا فرزندان پدرت اندكند؟ فرمود: تعجب ميكنم كه من چگونه متولد شدم و حال آنكه پدرم شبانه روز هزار ركعتنماز ميخواند.
تواضع
حسين بن علي همچون جد بزرگوارش در تواضع و فروتني اسوه حسنه و الگو براي جهانيان بود؛ چنانكه در تفسير عياشي مذكور است: حسين (ع) بر جمعي از مساكين بگذشت كه عباي خود را بر زمين گسترده و مشغول خوردن نان خشكي بودند، حضرت را دعوت به نشستن و خوردن غذاي خود نمودند، امام حسين بلافاصله دعوت آنان را اجابت نمود و مشغول خوردن نان آنان شدند و فرمودند: (ان الله لا يحب المستكبرين) به درستي كه خدا متكبران را دوست ندارد و سپس فرمود: من دعوت شما را پذيرفتم شما هم دعوت مرا اجابت كنيد و آنان را با خود به خانه برد و همسر خود رباب را فرمود: آنچه ذخيره كردهاي بياور، و ايشان را ضيافت و انعام فرمود.
جود و سخا
در باره كرامت و جود و بخشش حسين (ع) داستانهاي زيادي نقل شد كه براي نمونه به دو فقره آن اشاره ميشود:1- عمرو ابن دينار روايت ميكند امام حسين (ع) به عيادت اسامه ابن زيد رفت و او بيمار بود وي را اندوهناك ديد علتش را جويا شد اسامه گفت: شصت هزار درهم بدهكارم، امام فرمود: بر عهده من كه آن را بپردازم اسامه عرض كرد ميترسم قبل ازاداي دين بميرم امام حسين (ع) فرمود: نخواهي مرد تا من قرض تو را بپردازم و قبل از فوت اسامه حضرت دينش را پرداخت.2- انس ميگويد: من خدمت امام حسين (ع) بودم كه كنيزش يك شاخه گل آورد و تقديم امام نمود حضرت فرمود: تورا در راه خدا آزاد كردم، انس ميگويد به حضرتش عرض كردم: يك شاخه گل ارزش ندارد كه به خاطر آن اورا آزاد كردي؟امام حسين فرمود: اين چنين خدا ما را ادب آموخته است و ميفرمايد: «چون شما را تحيت گويند شما بهتر از آن تحيت گوييد يا مثل آن» و آزاد كردن كنيز تحيت بهتر بود.
علم و دانش
ابوسلمه ميگويد به اتفاق عمر بن خطاب به حج رفتيم وقتي كه به «ابطح» رسيديم يك عرب باديه نشين نزد ما آمده و به عُمَر بن خطاب گفت: اي اميرالمؤمنين من حج به جاي آوردم و در حال احرام تخم شترمرغ را شكستم و پختم و خوردم چه كفارهاي بر من واجب گشته است؟ عمربن خطاب گفت: من به اين مسئله آگاهي ندارم، بنشين تا يكي از اصحاب محمد (ص) بيايد شايد راه فرجي براي تو باشد. در اين موقع اميرالمؤمنين علي (ع) رسيد و حسين (ع) نيز همراه او بود، عمر به اعرابي گفت: اين علي بن ابيطالب (ع) مسئله ات را از او بپرس، اعرابي سئوال خود را مطرح كرد علي (ع) به وي فرمود: از اين نوجواني كه نزد توست يعني حسين (ع) بپرس، اعرابي گفت: چرا يكي مرا به ديگري حواله ميكند، مردم به او گفتند: واي بر تو اين فرزند رسول خدا (ص) است، آنگاه اعرابي گفت: اي فرزند رسول خدا من از خانهام براي حج بيرون آمدم و قضيه را بيان كرد.امام حسين (ع) فرمود: آيا شتر داري؟ اعرابي عرض كرد: آري. امام حسين فرمود:به تعداد تخم، شتر نر را بر ماده بجهان هر تعدادي باردار شدند و زاييدند بچه شتران را به بيت الله هديه كن. عمر گفت: حسين، شتر گاهي پوچ ميكند. امام حسين فرمودند: عمر، تخمها هم گاهي فاسد ميشوند عمر گفت راست گفتي.علي حسين را به سينه چسبانيد و فرمود: «ذريه بعضها من بعض»
وقار و خويشتن داري
حضرت ابا عبدالله الحسين (ع) صاحب وقار و ابهت بود كه طبق نقل ابو حارم اعرج امام حسن (ع) به او احترام و تعظيم مينمود وقتي ابن عباس علت اين بزرگداشت را از امام مجتبي پرسيد حضرت در جوابش فرمود: از حسين (ع) هيبت ميبرم مانند هيبت اميرالمؤمنين (ع) بعضي از نابخردان اين وقار و ابهت امام حسين را حمل بر تكبر آن حضرت مينمودند چنانكه مردي به امام حسين (ع) گفت: «در تو كبر و منّيت ميبينم»امام حسين (ع) فرمود: همه كبريايي مخصوص خداي يكتاست و غير او شايسته نيست كه خداي تبارك و تعالي فرموده است: عزت مخصوص خدا و رسولش و مؤمنين است.حاصل فرمايش امام اين است كه اينكه در من ميبيني ابهت و عزت است نه كبرو منّيت.