شخصیت امام شهیدان صفحه 6

صفحه 6

امام حسین علیه السلام و رحمت

یکی از غلامان حضرت حسین (ع) مرتکب لغزشی شده بود که می باید ادب شود.امام (ع) دستور داد او را تأدیب نمایند. غلام گفت: ای مولای من خداوند تبارک و تعالی می فرماید (و الکاظمین الغیظ) . امام (ع) فرمود: او را رها کنید که غیظ خود را فرو بردم.غلام گفت: (و العافین عن الناس) ، امام (ع) فرمود: تورا بخشیدم. غلام گفت: (و الله یحب المحسنین) امام (ع) فرمود: تو را در راه خدا آزاد کردم و بعد دستور داد که به او یک جایزه شایسته هم عنایت کنند!

امام حسین علیه السلام و مروت

حرّ بن یزید ریاحی علیه الرحمه با هزار نیروی نظامی خود به سپاه حضرت (ع) نزدیک شد و در شدت گرما در برابر امام حسین (ع) ایستاد. در این هنگام حضرت حسین (ع) ملاحظه فرمود سپاه دشمن از تشنگی سخت در عذاب است، فوراً به جوانان امر کرد: اینها را با اسب هایشان آب دهید تا حدی که سیراب شوند.آنها به امر امام ظروف و طشت ها را پر از آب کردند و سپاه حر و اسب هایشان را آب دادند.علی بن طعان محاربی می گوید: من آخرین نفر از سپاه حر بودم که به آن جا رسیدم. تشنگی بر من و مرکب من بسیار غلبه کرده بود. چون حضرت سیدالشهدا (ع) حال عطش من و مرکب مرا ملاحظه فرمود به من امر کرد تا شتر خود را بخوابانم، شتر را آب دادم و شخص حسین (ع) با دست مبارک مشک ِ آب را به دهان من گذاشت و سیرابم کرد.

امام حسین علیه السلام و تسلیم در برابر حق

راوی می گوید امام حسین (ع) به راهش ادامه داد تا هنگام ظهر در ثعلبیه فرودآمد. سر به بالین گذاشت و به خواب رفت و سپس بیدار شد و فرمود: دیدم یکی صدا می زد شما تند می روید، ولی مرگ شما تندتر به بهشت می رود. فرزندش علی (ع) عرض کرد:پدر جان مگر ما بر حق نیستیم؟ فرمود: چرا فرزندم، قسم به خدایی که بازگشت بندگان به سوی اوست. عرض کرد: پدر جان اگر چنین است ما را از مرگ چه باک؟ حسین (ع) فرمود:فرزندم، خداوند بهترین پاداشی را که به فرزندی از پدر داده به تو عطا فرماید.

امام حسین علیه السلام و اخلاص در عمل

از مولای ما امام صادق (ع) روایت شده است که فرمود: شنیدم از پدرم که فرمود هنگامی که حسین (ع) با عمر بن سعد ملعون روبه رو شد و جنگ برپا گردید، خدای تعالی مدد غیبی فرو فرستاد تا آن جا که بال های خود را بالای سر حسین (ع) گشودند، سپس حضرتش را مخیر کردند که بر دشمنانش پیروز گردد و یا خداوند را ملاقات نماید و آن حضرت ملاقات خداوند را برگزید. این روایت را ابوطاهر محمد بن الحسین نرسی در کتاب معالم الدین روایت کرده است.

امام حسین علیه السلام و صبر

1- امام حسین (ع) فرمود: هان اباهرّه بنی امیه ثروتم را گرفتند صبر کردم،دشنامم دادند و به آبرویم لطمه زدند باز تحمّل کردم، به دنبال ریختن خونم بودند فرار کردم. و به خدا قسم یاد می کنم که حتماً گروهی ستمکار مرا خواهند کشت و خداوند لباس ذلّتی به آنان بپوشاند که سراپایشان را فرا گیرد و شمشیر برّانی بر آنان فرو آید و حتماً خداوند کسی را بر آنان مسلّط خواهد کرد که مانند قوم سبا که زنی بر آنان حکومت می کرد و اختیار مال و جانشان را داشت ذلیل تر گردند، سپس از آن جا روانه شد.2- حضرت وقتی که علی اکبر را به جنگ می فرستاد چنین فرمود: بارالها گواه باش جوانی که در صورت و سیرت و گفتار شبیه ترین مردم به پیغمبرت بود به جنگ این مردم رفت، ما هرگاه به دیدن پیغمبرت مشتاق می شدیم به این جوان نگاه می کردیم،پس به فریاد صدا زد ای پسر سعد، خدا رحم ِ تو را قطع کند همچنان که رحم مرا قطع کردی. علی (ع) به جانب لشکر شد و جنگ سختی نمود و

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه