شخصيت سياسي اجتماعي و اخلاقي رهبري نهضت عاشورا
يكي از راههاي شناخت و تحليل حادثه عاشورا، شناخت ابعاد شخصيت فردي و اجتماعي رهبري قيام است.شناخت اين خصوصيات، اين حقيقت را اثبات ميكند كه كساني ميتوانند مربي انسانها در طول تاريخ باشند كه به دردها، درمانها و روحيهها آگاهي داشته باشند.امام حسين عليهالسلام با توجه به ويژگيهاي خود همچون اصلاح طلبي، عدالت خواهي و ظلم ستيزي، آنها را در صحنه عاشورا به خوبي متجلي ساخت.در اين مقاله، نويسنده ضمن پرداختن به ويژگيهاي ياد شده، كلمات و فضائل معنوي و اخلاقي امام حسين (ع) را مورد بررسي قرار داده و با ذكر سخنان امام و شواهد تاريخي نقش خصوصياتي همچون استقامت در برابر مصائب، زهد و رضا و شجاعت را در حادثه كربلا تبيين ميكند.وي در پايان يادآور ميشود آن چه بر زيباييهاي كربلا و قيام عاشورا افزوده و آن را الگويي براي تاريخ قرار داده است، روحيه استقبال از مرگ و شهادت بود كه اين روحيه نزد تمام ملتهاي غير مسلمان ارزشمند و پسنديده و عامل موفقيت در راه نيل به هدف ميباشد.
مقدمه
سالهاست كه شيعيان در سراسر جهان، در ماه محرم با چشمان اشكبار با عبور از آتش، روضه و مرثيه، سنج و دهل، خاطره قيام عاشورا را زنده نگه ميدارند. اين گذر زمان نه تنها از عمق حادثه نكاسته بلكه بر عكس بر گستردگي حوزه قلمرو آن افزوده است، گويي كه آفتاب آينه دار عاشورا است. تحقيق در حوزه شخصيت رهبري قيام عاشورا و رويكرد خونين در يك نيم روز، محتاج قلبي گرم و آتشين و چشماني باراني و بصيرتي عميق است. محال است پژوهش در اين عرصه صورت گيرد و بي عمق ارادت و معنويت جرعهاي از آن را درك كرد و نوشيد.يكي از راههاي تحليل صحيح حادثه عاشورا، شناخت شخصيت فردي و اجتماعي رهبري قيام است.شناخت اين خصوصيات و ويژگيها، اين حقيقت را اثبات ميكند كه كساني ميتوانند مربي انسانها در طول تاريخ باشند كه به دردها، درمانها و روحيهها آگاهي داشته باشند. و اين آگاهي را بايد از وحي (كتاب و سنت) به دست آورد زيرا خداست كه از استعدادهاي انسان و قلمرو استعدادهاي او و از قانونهاي حاكم بر اين دو آگاه است و درگيريها و دردها و درمانها راه حلها را ميشناسد. با نگاهي حتي سطحي به اين اوصاف و رويكرد آن در حادثه كربلا به راحتي ميتوان از آن درس گرفت و رهرو آن شد. زيرا آن جا كه آدمي در وسعت تربيت و هدايت مربي، آن هم مانند سيدالشهدايي باشد، راه را به راحتي خواهد پيمود و به ساحل امن دست خواهد يافت.مسلما شناخت از عاشورا در گرو شناخت شخصيت و ابعاد شخصيت امام حسين (ع) نهفته است و اين دست نوشته در حد توان خود به بخش دوم اين مهم پرداخته است. ابعادي كه در اين جا بدان پرداخته شده، تركيبي از ابعاد فردي و اجتماعي و انعكاس آنها در صحنه عاشوراست.
اصلاح طلبي (امر به معروف و نهي از منكر)
يكي از ويژگيهاي نهضت عاشوراي حسيني مسئله اصلاح طلبي يا فريضه امر به معروف و نهي از منكر بود. اين ويژگي و خصوصيت را حضرت در وصيت نامه خود به محمد بن حنفيه صريحا اعلام نمود كه «اريد ان آمر بالمعروف و انهي عن المنكر». [1] اين مسئله از اهداف اساسي و ويژه حضرت در حادثه عاشوراست.آن چه در تحليل اصلاح طلبي امام قابل بيان و تبيين است آن كه ايشان هرگز به دنبال نفي منكرات ظاهري و جزيي نبودند، بلكه درصدد رفع منكري بودند كه ريشه منكرات ديگر بود. به عبارت صحيح، امام با فريضه اصلاح طلبي قصد اصلاح يك قوم را در يك زمان مشخص نداشت بلكه هدف ايشان ايحاي معروف در همه عالم و تاريخ بود. بالاترين معروف در عالم، خود ولي معصوم است، چنان كه امام صادق (ع) فرمود: «نحن اصل كل خير و من فروعنا كل خير» [2] و مهمترين منكر در عالم، پرچمداري كفر است كه ظهور و بروز آن در شخصيتهاي چون يزيد و امثال او تحقق پيدا ميكند. مبارزه حضرت در حقيقت با كفري بود كه در يك نفاق پنهان جاي گرفته بود. كساني يزيد را بر اريكه قدرت نشاندند كه خود را صحابه پيغمبر اكرم (ص) قلمداد ميكردند در براي شخصيتي كه يك فضيلت هم در او وجود نداشت ترديد نكردند و او را در مقابل امام قرار دادند. يزيد حتي تظاهر به اسلام هم نميكرد و علنا در اشعار خود از عبارات كفرآميزي استفاده ميكرد:لعبت هاشم بالملك فلا خبر جاء و لا وحي نزل [3] .از معتقدات يزيد اين نكته بود كه بني هاشم درصدد به دست گيري قدرت بودند و اصلا بحث وحي و قرآن مطرح نيست!بنابراين، حضرت كاملا احساس ميكرد كه دشمن درصدد است ارزشها را تغيير دهد و منكر را معروف جلوه دهد.يزيد با حكومت خود درصدد تغيير فرهنگ انساني و جامعه برآمده بود و براي اين كار پوشش حق را بر قامت منكر انداخته بود تا بلكه بتواند فرهنگ اجتماعي را تغيير دهد و متحول نمايد. حركت عاشورا مقابله با يك چنين نگاه و موضع گيري است:«اشهد انك قد اقمت الصلاة و آتيت الزكاة و امرت بالمعروف و نهيت عن المنكر؛ [4] .من شهادت ميدهم كه تو نماز و زكات را بر پا داشتي و امر به معروف و نهي از منكر كردي».عدهاي در تحليل منكر در حادثه عاشورا به بي بند و باريهاي اخلاقي، اقتصادي و اجتماعي موجود اشاره كرده ولي از اصل قضيه غفلت نمودهاند. با نگاهي عميق در تاريخ، به خوبي در خواهيم يافت كه اصل منكر در واقعه سقيفهي بني ساعده ظهور يافت و اين حادثه مدار مديريت را در تاريخ تعويض نمود كه تاكنون ادامه دارد.امام حسين (ع) در مسير راه كربلا در خطبهاي با اشاره به شرايط پيش آمده و اين كه دنيادگرگون شده و معروف رخت بر بسته و به حق عمل نميشود و از باطل دوري جسته نميشود، شوق خود را به لقاء خدا و مرگ شرافتمندانه ابراز ميكند و زندگي در كنار ستمگران را مايه نكبت ميشمارد و چنين شرايطي را زمينهاي مساعد براي قيام ميداند. [5] سكوت در برابر ظلم و بدعت و انحراف، منكري بود كه در آن عصر رواج داشت و مردم از ترس جان يا بيم خطرها و ضررها يا به طمع دنيا و دريافت سيم و زر، در مقابل آشكارترين منكرات كه در بالاترين سطوح انجام ميگرفت، سكوت ميكردند. قيام كربلا راه انتقاد از حكومت جور و اعتراض عليه ستم و قيام بر ضد طاغوت را گشود و از آن پس بسياري از خون شهداي كربلا الهام گرفتند و مبارزات خود را مبتني و مستند به نهضت حسيني كردند. [6] .
عدالت خواهي
ويژگي ديگر نهضت عاشورا مسئله عدالتخواهي است كه شعاع و گسترهي زيادي را به خود اختصاص داده است. آن چه در دوران حكومت امويان مشهود است، ستمكاري و اجحاف آنان در حق مردم ميباشد.امام در مقابل اين حركات و رفتارهاي ظالمانه حكومت و حاكم وقت راهي غير از مبارزه در پيش نداشتند و در سخنرانيهاي خود متذكر ميشدند كه طبق دستور رسول اكرم (ص) در مبارزه با حكومتهاي سلطهجو و جائر، شايستهترين فرد براي راه اندازي قيام عليه حكومت سياسي است. [7] .از نظر امام (ع) كسي حق امامت دارد كه مطابق كتاب خدا حكم كند و به اقامهي قسط قيام كند [8] و حكومت بني اميه عكس اين ويژگي را دارد و بايد عليه آن و براي اقامهي عدل قيام كرد.ماهيت عدالتخواهي در واقعه عاشورا بيانگر قيامي با انگيزه نفي ظلم و جنايات حكومت اموي است. جهاد و شهادت از ابزار لازم وكوبنده براي رويارويي كامل با استبداد حاكم داخلي و خارجي است. تلاش براي تأمين عدالت اجتماعي از ايدههاي بزرگ رهبر انقلاب عاشورا بود؛ ايدههايي كه جامعه امروزي نياز وافري بدان دارد و متفكران نوگرا با نوشتهها، مبارزات و با فتاوي خود، در جستجوي تحقق آنها هستند.جهاد و شهادت در راه عدالت جويي هرگز بدين معنا نيست كه با ديد راديكاليستي به واقعه عاشورا نگريسته شود و تحليل اين گونه صورت گيرد كه حضرت امام حسين (ع) با مرگ قهرمانانهي خويش راه جديدي را براي عدالت جويان تاريخ نشان داد و آن دفاع از آرمانخود حتي با پذيرش شكست ظاهري بود. [9] بلكه حركت عدالتخواهي درس بزرگي براي همه انسانهاي آزاده تاريخ است زيرا او اين فداكاري را در شرايطي انجام داد كه در سراسر جهان، انساني به بزرگي و عظمت وي وجود نداشت، چنان كه در پستي و پليدي نيز هيچ كس به پاي يزيد و ديگر دشمنان امام نميرسيد.در جامعهي يزيدي كه فساد همه جا را فراگرفته بود و كار به جايي رسيده بود كه جز قيام و نهضت براي راه اندازي عدالت اجتماعي چارهاي نبود آن هم به وسيله كسي كه كمترين شائبهاي ندارد و اقدامش براي جامعه سند و صحت است. بر اين اساس براي ايجاد تغيير در ساختار جامعه فاسد و براي مبارزه با جور و ستم و قانون شكني، براي حضرت راهي غير از برافراشتن بيرق عدالت جويي و عدالت خواهي نبود تحقق آن نيز در گرو چشم پوشيدن از رفاه عادي خود و خانواده و پذيرش آن همه مصائب و شكنجه و كشته شدن و اسارت و غارت نسبت به خود و اهل بيت بود. امويان در طول دوران حكومت خود همواره هم به اهل بيت ستم كردند و هم ميان بندگان خدا رفتاري ظالمانه و روشي بر اساس طغيان و عدوان پيش گرفتند. در اين چنين رويكردي وظيفه هر مسلماني ايجاب ميكرد كه با ستم مبارزه كند به ويژه كسي نظير حضرت سيدالشهداء (ع) زيرا سكوت در مقابل حكومت باطل يزيدي و بي تفاوت بودن نسبت به وضع موجود جامعه عامل نهادينه شدن و ثبات هر چه بيشتر معيارها و ارزشهاي ضد دين ميگرديد و به قدرتهاي جابر مشروعيت اجتماعي و سياسي ميبخشيد.