مقدمه
حمد و ثنای بی شائبه بر ساحت کبریایی خداوند متعال که پیامبران الهی و معصوم را خلق کرد تا راه هدایت و سعادت را برای ره پویان صراط مستقیم نشان دهند.درود و سلام بر فرستادگان و پیامبران الهی؛ به ویژه خاتم الانبیا و اوصیای گرامی اش که طومار نبوت و اوراق دفتر رسالت با وجود او به پایان رسیده است.هدف از گردآوری و نگارش این مقاله، بیان گوشه ای از چگونگی و اهمیّت اقتدار سالار شهیدان و سرور آزادگان جهان حضرت ابا عبداللّه حسین (ع) است.امید که از کاسه عشق حسینی در کربلایی به وسعت همه تاریخ، قطره ای زلال حقیقت و معرفت نوشیده و تا ظهور دولت یار، در نفی ذلت و خواری و کسب عزّت و سربلندی بکوشیم.امید است که قلم فرسایی حقیر مورد رضایت حق تعالی و ائمه معصومین (ع) قرارگیرد، در ضمن، حقیر از مجریان آن همایش که در راه شناخت بهتر و بیشتر امام حسین (ع) و ائمه معصومین (ع) گام بر می دارند کمال تقدیر و تشکر را دارم. ان شاءاللّه تعالی، همه ارادتمندان آن حضرت، در روز قیامت در زیر شفاعتش قرار گیرند.
معرفی اجمالی امام حسین علیه السلام
ابوعبداللّه حسین بن علی بی ابی طالب، هاشمی، قرشی، مدنی، سبط، شهید،سید زکی، ابن فاطمه الزهرا، سبط الثانی، امام ثالث، سعید، مبارک، طیّب، شجاع، سخی،عزتمند، عاید، هادی، عارف، معصوم، فداکار، رئوف، با مروت، سید شباب اهل الجنّه،ابوالائمه و ابوالمساکین است.ایشان در هنگام طلوع فجر سوم شعبان، سال چهارم هجری، در مدینه منوره چشم به دنیا گشود. او در گهواره نبوّت و مهبط فرشتگان و دامان پر مهر عصمت و طهارت پرورش یافت. در هفت سالگی بود که جد بزرگوارش پیامبر خدا
(ص) رحلت کرد. بعد از هفتاد و پنج یا نود و پنج روز، مادر ارجمندش، با سفر ابدی خود بر مصیبت آنها افزود. تا 37 سالگی در جوار مهد ولایت پدر مظلومش، شاهد حوادث و وقایع مختلفی بود، تا اینکه آن بزرگوار و تنها مظلوم تاریخ، به جمع دوستان و به جوار حق شتافت.بعد از آن، ده سال با برادر بزرگ و امام زمانش، سبط اکبر امام حسن مجتبی (ع) زندگی کرد بنابراین در 47 سالگی به امامت رسید و مدت امامتش ده سال به طول انجامید، سرانجام در 57 سالگی مطابق با دهم محرم سال شصت و یکم از هجرت در سرزمین کربلا به شهادت رسید. بنابراین آن حضرت از جهت حسب و نسب از ممتازترین افراد بشر است که قرینه ای جز برادرش امام حسن مجتبی (ع) ندارد.این حسین کیست که عالم همه دیوانه اوست این چه شمعی است که جان ها همه پروانه اوست
عزت حسینی
(وللّه العزه و لرسوله و للمؤمنین)و عزّت از آن خدا و از آن پیامبر او و از آن مؤمنان است.میل به عزّت و انزجار از ذلّت از امور فطری است که خداوند برای حکمت بالغه خود در نهاد افراد بشر به ودیعت نهاده است، تا انسان از کارهای ذلّت آور دوری جوید و از فرومایگی بپرهیزد.عزّت حالتی است که نمی گذارد انسان شکست بخورد و مغلوب واقع شود و ذلّت مخالف آن است، یعنی نبود حالت شرافت و عزّت در آدمی، به طوری که انسان به سادگی پذیرای شکست شده و مغلوب دیگران می شود.عزت، آن حالتی است که به انسان استواری و محکمی می بخشد تا مغلوب هیچ چیز و هیچ کس نگردد. نه
مغلوب هوای نفس و گناه و تن دادن به پستی، و نه مغلوب حوادث و رویدادهای نیک و بد و خوشی ها و سختی های زندگی؛ و این گونه سربلندی و استواری را فقط از خداوند باید دریافت که عزّت حقیقی از آن اوست و باید از او طلب کرد و از راه بندگی او دریافت نمود. آری، مدرسه حسینی، مدرسه عزت مندی است و امام حسین (ع) مظهر کامل کرامت انسانی و عزّت ایمانی است، از اهداف مهم تربیت این است که انسان به گونه ای تربیت شود که اعتلای روحی یابد و خود را از پستی وفرومایگی به دور دارد و برای خود حرمت و شرافت و شخصیت قائل شود و بزرگواری خودرا در همه حال حفظ نماید و نیز به گونه ای تربیت شود که در برابر حوادث شکست ناپذیر گردد، و به صلابت و محکمی و استواری دست یابد، و سختی و راحتی، و نعمت و نقمت، و شکست و پیروزی، او را به سستی و تباهی نکشاند. چنین انسانی است که هرگز به پستی و خواری و فرومایگی و زبونی تن نمی دهد، و در برابر سخت ترین سختی ها و بزرگ ترین مصیبت ها پایدار می ماند؛ چنان که امام حسین (ع) این گونه بود، انسانی که به هیچ وجه به خواری و زبونی تن نسپرد؛ دارایی اش بر باد رفت، فرزندان و یارانش کشته شدند خاندانش به اسارت در آمد، بدنش با شمشیرها قطعه قطعه شد، اما روحش استوار و محکم ماند.چنین سربلندی و عزّتی، از آن خداوند است که به دوستدارانش می بخشد و آنان را ارجمند و شکست ناپذیر می سازد. خداوند عزیز فرموده است: (من کان یرید العزه فللّه العزه جمیعاً) هر
کس سربلندی و عزت می خواهد، سربلندی و عزّت یکسره از آن خداست. علامه طباطبائی در تفسیر این آیه می نویسد:آیه درصدد این نیست که عزّت را فقط به خدا اختصاص دهد و غیر خدا دستش به آن نرسد، بلکه مفهوم آیه این است که هر کس عزّت می خواهد، باید از خدا بخواهد، چراکه آن ملک خداست و بس.حضرت ابا عبداللّه الحسین (ع) درباره این حقیقت در دعای عرفه خویش چنین فرموده است،«یا من خص نفسه بالسمّو و الرّفعه فاولیاؤه بعزّه یعتزّون؛ ای آنکه ذات خود را به علو مقام و رفعت، مخصوص گردانیدی و دوستدارانت را به عزت، عزیز ساختی».