عزت و اقتدار در حماسه کربلا صفحه 2

صفحه 2

ایمان به خدا

روان شناس فرانسوی «او کاربش» می گوید:ظواهر ایدئولوژیک و اخلاقی که تمدن اروپایی را زینت می دادند، از آن جا که مبنای آنها منحصراً مادی بود، بر اثر

جنگ جهانی منهدم شد و اضطراب با وسعت بیشتری در جنگ سراسر دنیا را فرا گرفت، احترام به زندگی و مقام انسانیت و تصور ارزش های اخلاقی در همه جا ناپدید شدند. با ذکر این مطلب، یادآوری می کنیم که ایمان درختی است که چون ریشه در زمین روح انسان ایجاد کند، شاخه های فراوان فضایل اخلاقی را به وجود می آورد و اعمال صالحه میوه می دهد و رسول خدا فرموده اند:ایمان بدون عمل تحقق نمی یابد و عمل جزء آن است و ایمان جز به عمل تثبیت نمی شود.ایمان عامل سربلندی تکامل انسان، همان اعتقاد قلبی به خدا و فرامین او، همراه تسلیم به آن است که ارمغان این پیروی عزت مندی است. امام علی (ع) می فرماید:«اذا طلبت العز فاطلبه بالطاعه؛ اگر خواهان عزت هستی، آن را با اطاعت خدا بخواه».بندگی چون بذری است که در زمین اعتقادهای حق کاشته شده، با عمل صالح آبیاری می گردد و میوه های زیادی نتیجه آن است که شیرین آنها عزت است(من کان یرید العزه فلله العزه جمیعاً)؛ هرکس خواهان عزت است، عزت یکسره از آن خداست.آیه در صدد این مطلب نیست که عزت نفس مختص خداست و کسی نمی تواند به آن دسترسی پیدا کند، بلکه چناچه علامه طباطبائی نیز اشاره دارد این است که هر کس عزت می خواهد، از خدا بخواهد، زیرا که:در حقیقت مالک اصلی خداست این امانت بهر روزی دست ماست امام حسین (ع) روز عاشورا پس از موعظه دشمن فرمودند:آگاه باشید این شخص بی اصل و نسب (ابن زیاد) میان دو چیز پافشاری می کند:یا شمشیر یا خواری؛ هیهات! که ما به ذلت تن دهیم. بعد در ادامه فرمود:«یأبی الله ذلک لنا؛ خداوند تن

دادن به ذلت را بر ما نمی پذیرد».امام صادق (ع) در سخنی فرمودند: خداوند همه چیز مؤمن را به او واگذار کرده، امابه او اجازه نداده خود را ذلیل کند:«فالمؤمن ینبغی أن یکون عزیزاً یعزّه الله بالایمان؛سزاوار است مؤمن عزیز باشد، خدا عزت را به وسیله ایمان نصیب او می کند».مؤمن به واسطه اعتقاد راسخی که به خدا دارد، خواری را نمی پسندد. حضرت اباعبدالله الحسین (ع) نیز وقتی آن همه عِدّه و عدّه دشمن رادید، در اراده اش خللی ایجاد نشد. بلکه هر دو دست به سوی خدا بلند کرده و فرمود: «خدایادر هر بلیّه تو تکیه گاهم می باشی و در هر و رنج و سختی امیدم به توست».ایمان به خدا، سبب می شود در دل و جان انسان محبت ایجاد شود و به دیگران گرایش عمیق داشته، عالم را سراسر محبت ببیند؛ محبتی که همه انسان ها را نور و کمال برساند: (ان الذین آمنو و عملواالصالحات سیجعل لهم الرحمن ودّاً)؛ آنهایی که ایمان و عمل صالح دارند، خدای رحمان آنان را محبوب می گرداند.وقتی شخص محبوب دل ها شد، عزیز همه می شود:هر جا که بود غذای روحی از سفره نعمت حسین است دل های همه خداپرستان کانون محبت حسین است

ارتباط با رسول و مومنان

(ولله العزه و لرسوله و للمؤمنین)؛ عزت برای خدا و برای پیغعمبر و برای مؤمنین است.انسان هایی که روحی بزرگ دارند، هیچ گاه آسایش و رفاه ذلیلانه را بر سختی ورنج با عزت نمی پذیرند. ارتباط با چنین انسان هایی که سرچشمه تمام کمالات الهی هستند، نیز عزت بخش است. رسول خدا (ص) که بنا به فرموده خداوند نمونه کامل اخلاق نیکوست، نه از خود ذلّت نشان می داد و نه به کسی اجازه چنین کاری را می داد، لذا

فرمود: مؤمن نباید نفس خود را ذلیل شمارد».ارتباط با رسول خدا نیز به انسان چنان سعادت و عزتی عطا می کند که حاضر نیست با چیزی عوض کند. امام حسین (ع) در حلقه محاصره دشمن با صدای بلند به همه اعلام کرد: «یأبی الله ذلک لناو رسوله؛ خدا و رسولش...تن به ذلت دادن ما را نمی پسندد».هنگام حرکت به مکه وقتی حاکم مدینه از ایشان تقاضای بیعت با یزید را کرد،حضرت فرمود:«انا اهل بیت نبوّه و یزید رجل فاسق...و مثلی لابیابع لمثله؛ ما خاندان پیامبر و گنجینه رسالتیم و یزید مردی است فاسق که آشکارا گناه می کند، مثل من با مثل یزید بیعت نمی کند».آیا می شود حسینی که خون پیامبر (ص) در رگش جاری است، تن به ذلت دهد؟پیامبر و خاندان پاک او از هم جدا نیستند. علامه مجلسی ضمن نقل آیه گذشته جملاتی در تفسیر آن ذکر می نماید؛ بعد چنین می نویسد:«و المؤمنون علی و عترته فالعتره النبی لایفترقان فی العزه الی آخر الدهر؛مؤمنون، امام علی (ع) و خاندان اوست، عترت برای نبی هستند و خاندان رسول و پیامبر (ص) از هم جدا نمی شوند در شرافت و عزت تا پایان روزگار».امام حسین (ع) وقتی از هر طرف مورد حمله دشمن قرار می گرفت، تنها افتخاری که به او قوّت می داد تمام بردن نسب و معرفی خویش بود: «مگر من پسر دختر پیامبر شما نیستم، مگر من پسر وصی پیامبر نیستم.(یعنی خون علی و رسول در رگ من جاری است)».او از کودکی در خانواده وحی چشم گشود و از آموزش های پیامبر (ص) بهره مند گردید و در دامن پر مهر فاطمه و علی (ع) درس شرافت فرا گرفت. آیا با چنین

مربّیانی،باز هم می توان از شرافت دور گردید. نهالی که با روزی ِ حلال بارور می شود به مراقبت باغبانان مهربان نیاز دارد، تا شرایط را برای تکامل و رشد آن آماده سازد. این وظیفه سنگین برعهده پدر و مادر و سایر مربیان است که با تدبیری توأم با عطوفت و مهرفرزندان خود را در مسیرِ پیمودن راه خدا و رسول، یاری برسانند. اگر امام حسین (ع) روزعاشورا بر قلّه عزت صعود می کند و فریاد«هیهات مناالذّله» سر می دهد، به دلیل داشتن مربیانی آگاه است. علی (ع) می فرماید:«هر عزیزی که تحت سلطه قدرت مندی باشد ذلیل است».اگر هیهات مناالذلّه سر می داد، به یاد می آورد سخن پدرشان را که می فرمود: «المنیّه و لاالدّنیه؛ مرگ آری، اما تن به پستی هرگز»وی در صفین در رکاب پدر با دشمنان جهاد می کند، وقتی لشکر دشمن آب رابست و آماده جنگ گردید، امام علی (ع) به آنها گفت:«فالموت فی حیاتکم مقهورین و الحیاه فی موتکم قاهرین...؛ لشکر معاویه کار زار با شما طلبند، پس شما یا بر ذلت و خواری اقرار کرده شجاعت و شرافت را از دست بدهید؛یا آن که شمشیرهای خود را از ایشان سیراب کنید. پس مرگ (حقیقی) در زندگی شماست اگر مغلوب شوید و زندگی در مرگ شماست آن گاه که غالب آیید».ابن ابی الحدید پس از نقل این سخنان، شعری از ابونصر بن نباته نقل می کند که می گوید:«و الحسین الذی رأی الموت فی العز حیاه و العیش فی الذل قتلاًحسین همان کسی است که مرگ در راه عزت را زندگی می دید و زندگی در خواری و زبونی را مرگ و کشته شدن می پنداشت»این نویسنده پس از نقل نمونه هایی ذلت ناپذیری

افراد، می نویسد:«سرور این افراد که با مردم حمیت و مرگ در زیر سایه شمشیر را آموخت و آن را بر پستی و زبونی برگزید، حسین (ع) فرزند علی بن ابی طالب است».به این نتیجه می رسیم که خروش توأم با عزت امام حسین(ع) از ایمان او به خدا،ارتباط با رسول خدا (ص) و بهره بردن از مربیانی چون رسول خدا (ص) و امام علی (ع)ب_اش_د.

استقامت در جدال با باطل

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه