عوامل جاودانگی ژرف ترین حماسه تاریخ صفحه 1

صفحه 1

مقدمه

بررسی علل و انواع سرافرازی های امام حسین (ع) و چگونگی تعمیم و توسعه آنها به جوامع اسلامی، از ضروری ترین نیازهای جوامع مسلمان امروزی جهت رهایی از چنگال انواع خواری ها و ذلت های دورنی و یا تحمیلی و کمک به ایشان در راستای شناسایی و رسیدن به قله های سرافرازی و سربلندی است. در این جستار، به تفصیل جهات و ریشه های ماندگاری فرهنگ امام حسین (ع) تبیین و راه های بازگشت بدان فرهنگ و روش های بهره برداری از نیروها و ارزش های جاودانه و گریزناپذیر فرهنگ جهاد و شهادت در راه پیروزی و پیشرفت جوامع دینی تقریر گشته است.

شرح گفتار

1_ عزّت، شکست ناپذیری در رسیدن به اهداف و آرمان ها است و افتخاری بالاتر از آن نیست. اما چگونه یک بشر می تواند شکست ناپذیر باشد و چگونه ممکن است بشری با داشته ها و امکانات وجودی محدود و پایان پذیر بتواند به بلندترین آرمان های تصّورپذیر برسد، بدون آن که بازدارنده ای داشته باشد. در جهان امکان که هیچ کس و هیچ چیز واجب الوجودی و دارای حیثیات بلند آن هستی یگانه، بدون ضد و نقیض نیست، چگونه یک موجود می تواند به مرزی از توان و دانش و هستی برسد که بتواند آثار بی مانندی، همچون شکست ناپذیری از خویش بر جای نهد. در جهان امکان اهداف وخواسته های موجودات بسیار و موانع بازدارنده آنها فراوان ترند و احتمال این که فرد جوینده از رسیدن به آرمان ها و خواسته های بسیار و بلکه بی نهایت بلند، باز ماند، بسیار بلکه بی نهایت ناچیز واندک است. اما امام حسین (ع) کیست و آرمان بلند و بلکه بی نهایت سترگ و بزرگ امام حسین (ع) چیست که هیچ مانعی نتوانسته است وی را از رسیدن

بدان بازدارد.2_ آرمان امام حسین (ع) خداوند است: (ربک خیر وابقی، والله خیر وابقی)،«صبرت علی عذابک فکیف اصبر علی فراقک»، (و ما الحیوه الدنیا الاّمتاع الغروران صلاتی و نسکی و محیای و مماتی لله رب العالمین) یگانه خواسته و آرمانی که هیچ بازدارنده ای ندارد و رسیدن به آن منوط به داشتن توان و قدرت بسیار نیست، بلکه پیرو اراده و خواست آرمان دار به، خداوند و رسیدن بدو است: (قال لااحب الاَفلین) زیراوصول به خداوند متعال نیازمند برخورداری از سرمایه ها، افزارها و امکانات مادی وجسمانی نیست که بگویند هیچ کس دارای همه امکانات مادی نیست تا بتواند به یک آرمان بی نهایت بزرگ مادی برسد، بلکه دراین گذار و سلوک، هم بستر سلوک، جان و روان انسان و غیرمادی است و هم خواسته و آرمان آفریدگار جواهر و اعراض از جمله جسم و زمان و مانند آنها بوده و متعالی و منزه از ماده و مادیات است. بنابراین پیمایش، این گذرگاه نیازمند هیچ گونه اسباب و علل مادی و جسمانی نیست تا کسی در آن کمبودی داشته و یا دیگران از وی بازگیرند و برای وصول به آن هستی متعالی تنها راه ممکن اشتداد وجودی با سرمایه هایی همچون شناخت، خواست، درون پیرایی پرهیزگاری و دیگر صفات و اوصاف برجسته و برتر انسانی است و نیازمند هیچ گونه اسباب و علل بیرون از نهاد و روان انسان نیست، زیرا فاصله انسان با خداوند فاصله مادی و مکانی نیست (هو معکم اینما کنتم) تا با طی مسافت یا با توسل به ابزارهای مادی طی و سپری گردد. بلکه فاصله وجودی آفریده از آفریدگار به ازای وجودی و معنوی است که تنها از راه پیمایش مراتب هستی

و گذار از مراحل و مراتب پایین و هیولانی هستی ونزدیکی و رسیدن به مراتب بلند ومتعالی و بلندای هرم بی پایان هستی کاهش می یابد و اشتداد وجودی،پیمایش معنوی و ارتقای روانی یگانه راه کاهش فاصله انسان با آفریدگار و وصول بدو است. بر این پایه، چنانچه انسانی این هستی بی مانند را که آغاز و انجام و پیدای و نهان همه هستی ها و برترین آرمان همه موجودات است (هو الاول و الآخر و الظاهر والباطن) شناخته و آن را آرمان و خواسته خود گرفته و به راستی در پی رسیدن بدان برآید هیچ بازدارنده ای نمی تواند وی رابه شکست کشانده و از رسیدن بدان آرمان بازدارد.3_ افزون بر این، آن آرمان بلند یک پایان ناهوشمند و ایستا نیست، تا در جایگاهی ایستاده و دیگران را به سوی خویش فرا خواند. بلکه آرمانی بی نهایت هوشمند و دانا و خیره خواه است که نه تنها جویندگان را به سوی خویش رهنمون می گردد، که ایشان را در رسیدن به خود نیز یاری می کند: (والذین جاهدوا فینا لنهدینهم سبلنا و ان الله لمع المحسنین) و (ان اهتدیت بما یوحی الی ربی) و (ما کنا لنهتدی لولا ان هدیناالله) و همه راههای رسیدن به خود را بدیشان می نمایاند. از این بالاتر، اگر کسی به جای آغاز از چیزی به جز خود آرمان و تلاش برای رسیدن بدان آرمان از خود آرمان آغاز کرده در آرمان گذر نموده و در این گذار در پی رسیدن بدان آرمان باشد، گذرگاه دیگری خواهدداشت که در این گذرگاه هیچ کس و هیچ چیز به جز خود آرمان وجود ندارد تا بخواهد یابتواند بازدارنده چنین پوینده ای باشد. پیداست

آن که نه تنها ازآرمان خویش فاصله ای ندارد، بلکه از خود آرمان آغازیده و بدان انجامیده است پندار شکست پذیری و ناکامی در رسیدن به آرمان درباره وی پوچ و بی پایه خواهد بود. از این بالاتر،برای چنین جوینده ای حتی رسیدن نیزمعنادار نیست تا بخواهد ترسیدن و شکست پذیری نیز معنادار باشد،زیرا وی از خود آرمان آغازیده، در آن گذار نموده و به وی انجامیده است و برای او کسی وچیزی جز او واقعیت و حقیقت و پیدایی ندارد تا بخواهد آن را آرمان و یا افزار گرفته و یا ازآن آغازیده یا بدان بینجامد تا در چنین گذاری پندار امکان شکست پذیری وی جایگاهی حتی اندک یابد؛ «انت الذی دللتنی علیک و لولا انت لم ادر ما انت أفغیرک من الظهور ما لیس لک حتی یکون هو المظهر لک عمیت عین لاتراک».4 _ از سوی دیگر، خود آرمان و خواسته چنین ره پویی آغاز و انجام همه پیروزی ها و شکست ناپذیریها است: (من کان یرید العزه فان العزه لله جمیعا) و (ما النصر الا من عندالله العزیز الحکیم) و (لم یکن له و لی من الذل و کبره تکبیرا) کسی که نه در دانش(و لایعزب عن علمه شی ء) نه در توانش (وما کان ربک لیعجزه شی ء) نه در جاودانگی(و هو حی لایموت) نه در برتری (ثم الذین کفروا برهم یعدلون) نه در چیرگی (و هو القاهر فوق عباده) نه در پایداری (لا یحول و لا یزول و لایجوز علیه الافول) نه درتنزیل (ان من شی ء الا عندنا خزاننه و ما ننزله الا بقدر معلوم) نه در مبدأیت نسبت به همه خیرها و همه شرور (قل کل من عندالله)

و نه در هیچ یک از صفات متعالی کاستی و ناکامی و شکست و همتا ندارد (ولم یکن له کفوا احد) و بلکه هر چه دانش و توان و زندگی و دیگر صفات برتر است از او پدید آمده و بدو پایدار است (یا من هو کل شی ء قائم به، بیدک الخیر، و له الاسماء الحسنی) پس چنین آرمانی هم پیروز و هم پیروزگر است و چون خود شکست ناپذیر است، از پویندگان راه و جویندگان هستی خویش بدون هیچ گونه ناکامی و شکستی پاسداری نموده و ایشان را پیروز می گرداند: (ان اللهیدافع عن الذین آمنوا، ان تنصروا الله ینصرکم و یثبت اقدامکم، و کان علینا نصرالمومنین، کتب الله لاغلبن انا و رسلی، ان حزب الله هم الغالبون)5_ امام حسین (ع) فرزند وحی (ثم اورثنا الکتاب الذین اصطفینا من عبادنا) «یاعلی انک تری ما اری و تسمع ما اسمع الا انه لا نبی بعدی» کسی است که نیایش های بلند و پرمغزی همچون دعای عرفه: (قل ما یعبا بکم ربی لولا دعائکم) از روان گرامی اش تراوش نموده است (ادعونی استجب لکم) چگونه ممکن است کسی خداوند را ندیده باشد، اما بگوید: «عمیت عین لاتراک» و چگونه می تواند کسی که خداوند را به ژرفای دل و آویختگی هستی خود به عزقدس خداوند یافته است: «وتصیر الارواح معلقه بعز قدسک» او را نبیند. حال چگونه می توان چنین کسی را با ترساندن از خیر و شر جهان مادی و با باز داشتن از منافع و لذات ناچیز و ناپایدار گیتی بی مقدار از رسیدن به خواسته های فراجهانی و آرمان های برون جهانی بازداشت. مگر لگام جهان به دست کسی جز خداوند است (له الملک)، (سبحان ربک رب

العزه عما یصفون) تا امام حسین (ع) را از پیروزی در آن و یا بر آن باز دارد و یا مگر خواسته امام حسین (ع) بهره گیری از کام ها و سودهای ناچیز و ناپایدار جهان مادی است تا با تهدید و دیگر شگردهای اهریمنی بتوان وی را از کام یابی در آن بازداشت. مگر امام حسین (ع) باور ندارد که تنها به خداوند می پرازد که ملک داده و پس گیرد، عزت بخشیده و خوار گرداند،خیر فرستاد و برچیند (قل اللهم مالک الملک توتی الملک من تشاء و تنزع الملک ممن تشاء و تعز من تشاء و تذل من تشاء بیدک الخیر انک علی کل شی ء قدیر) اگرچنین است چگونه یک مومن و از آن بالاتر یکی از ستون های ایمانی دینی (السلام علیکم یا دعائم الدین) آیین بی مانند اسلام خود به گفتار خداوند باور و ایمان نداشته وعزت و ذلت، شکست و شکست ناپذیری، و دارندگی و نداری و هر گونه خیر، ونیکی را ازدیگری می جوید. اگر چنین باشد، که پناه بر خدا باد، آن کس نه یک مومن که بی گمان یک مشرک است، زیرا قرآن فرموده عزت به دست و بلکه انحصاراً از آن خداوند است:(ولایشرکه فی امره احدا) وآن کس پنداشته که کسان دیگری نیز با خداوند در عزت و یا بخشیدن عزت به مردمان شریک و انبازاند (سبحانه و تعالی عما یشرکون).6_ سراسر تاریخ بشر سرشار از داستان های کوتاه وبلند، آمد و شد گونه های پرشمار کیش ها و آیین های بشر ساخته و مردم آفریده است؛ به گونه ای که اگر روزی فرهنگی از این نام ها و گرایش ها نگاشته ودر وصف هر یک از آنها تنها یک سطر توصیف آورده

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه