حاکمیت سیاسی پیامبر و امامان از نگاه قرآن صفحه 3

صفحه 3

آیات درباره تفویض امور حکومتی و تشریع به پیامبران

در قرآن کریم آیاتی وجود دارد که به اطاعت از پیامبران(ع) دستور می دهند. در این باره، آیه ای قانون کلی اطاعت را در مورد همه پیامبران(ع) بیان می کند:(و ما ارسلنا من رسول الّا لیطاع باذن اللّه) [15] .و آیات دیگر، آن را درباره پیامبر اکرم(ص) یا پیامبران دیگر(ع) به شکل های مختلف آورده است:(اطیعوا اللّه و اطیعوا الرسول و اولی الامر منکم). [16] .از سوی دیگر، قرآن کریم حکم را، که بر طبق اصل توحید ربوبی، در انحصار خداوند بود:(ان الحکم الا للّه امر الاتعبدوا الا ایاه ذلک الدین القیم). [17] .به کتاب های آسمانی و پیامبران(ع) نسبت می دهد:(انّا انزلنا الیک الکتاب لتحکم بین الناس بما اریک اللّه). [18] .(کان الناس امّه واحده فبعث اللّه النبیین مبشّرین و منذرین وانزل معهم الکتاب لیحکم بین الناس فیما اختلفوا فیه...) [19] .در این مقام، مفروض می گیریم که مقصود از اطاعت از رسول، پیروی از دستورهای شخصی او است نه آن چه مأمور به ابلاغ آن از سوی خداوند است و مقصود از حکم، هر فرمانی است که از سوی او صادر گردد نه صرف قضاوت و استنباط احکام دینی و اثبات این دو را به فصل بعد یعنی آیات قران کریم درباره حاکمیت سیاسی پیامبر(ص)، واگذار می کنیم. در این جا تنها به برداشت علی عبدالرازق از این آیات نظر می افکنیم. او با این که خلافت به معنای مصطلح را از این آیات، بسیار بعید می داند، ولی درباره پیامبر(ص) نوعی سلطنت را اثبات می کند که مقتضای مقام رسالت ایشان است و هر چند از سنخ پادشاهی نیست، ولی با توجه به این آیات، دایره آن، گسترده تر از حاکمیت

بین حاکم و محکوم و پدر و پسر است و دو جهت ظاهری، مربوط به امور سیاسی عمومی، و باطنی، مربوط به امور معنوی، یعنی دو جهت دنیوی و اخروی را در بر دارد. [20] .بدین ترتیب، از آن زمان که انسان ها نیازمند قانون و حکومت شدند تا به رفع اختلافات آنان بپردازد، خداوند پیامبران(ع) را همراه کتاب های آسمانی، برای آنان فرستاد تا ایشان براساس کتاب، به حاکمیت در میان مردم بپردازند و اطاعت مردم از آنان را نیز لازم شمرد تابا پیروی از پیامبران(ع) به خیر و صلاح خویش برسند. این مسأله، با توجه به انحصار واختصاص حاکمیت به خداوند، به مقتضای توحید ربوبی، حاکی از تفویض آن به پیامبران(ع) است.

مقایسه بین دو دسته آیات

با توجه به لزوم اطاعت مردم از انبیاء(ع) و شأن حکمی که خداوند برای آنان قرار داده است، نقش رهبری اجتماعی ایشان روشن می شود. از این رو، هر چه به مردم واگذار شده، اختصاص به غیر این مورد داشته و در سایه رهبری آنان قابل بررسی است. این مقام، در ارتباط با ربوبیت خداوند و ضرورت وجود انبیاء(ع) در زندگی انسان است. علامه طباطبایی در این باره می فرماید:رسالت از لوازم ربوبیت است که شأن آن، تدبیر امور مردم، در راه سعادت و مسیرشان به سوی غایت وجودشان می باشد. [21] .و در نتیجه، اطاعت مردم از آنان همان طور که آیات نیز بر آن دلالت داشتند از لوازم آن محسوب می شود. علامه طباطبایی در مقام بیان انفکاک امامت از رسالت، اطاعت مردم را لازمه هر دو می داند و کسانی را که اختلاف این دو را درباره لزوم اطاعت از امام می دانند، تخطئه می کند:اطاعت، پذیرفتن

چیزی است که دیگری ارائه یا دستور می دهد و آن از لوازم نبوت و رسالت است. [22] .نصب انبیا(ع) برای رهبری اجتماعی، به معنای اجبار مردم بر ایمان و گرایش به دین حق نیست؛ زیرا قرآن کریم بارها گوشزد کرده است که اگر خداوند این گونه می خواست، خود به این کار اقدام می کرد:(و لو شاء ربک لآمن من فی الارض کلهم جمیعا أفانت تکره الناس حتی یکونوا مؤمنین). [23] .اختیار انسان، که از سوی خداوند برای او قرار داده شده است، نیز همین اقتضا را دارد. از این رو، انبیای بسیاری به دست مردمی که برای دعوت آنان فرستاده شدند، کشته یا نافرمانی شدند:(و تلک عاد جحدوا بایات ربهم و عَصَوا رسله و اتبعوا کلّ جبار عنید). [24] .و این مسأله در طول تاریخ، از چنان اکثریتی برخوردار بوده که قرآن کریم با حسرت از آن یاد می کند:(یا حسره علی العباد مایأتیهم من رسول الاکانوا به یستهزون). [25] .ولی آن گاه که مردم با اختیار خویش دعوت انبیا(ع) را پذیرفتند و در حقیقت، به آنان ایمان آورده و رهبری ایشان را گردن نهادند، آنان به اداره امور مردم مشغول می شوند و راه سعادت و بهروزی را در همه زمینه ها به آنان نشان می دهند. در این صورت، جامعه ای نو بر اساس قوانین الهی و رهبری انبیاء به وجود می آید که مقتضیاتی جدید دارد و کسانی که به مخالفت و یا نابودی چنین جامعه ای دست بزنند، با مجازاتی در خور عمل خویش روبرو می شوند و این به معنای اکراه و اجبار بر ایمان نیست، بلکه نفی فساد در زمین، برای باز شدن راه مؤمنان، در جهت بندگی خداوند

است:(انّما جزاؤ الّذین یحاربون اللّه و رسوله و یسعون فی الارض فسادا ان یُقتّلوا او یصلّبوا او تقطّعَ ایدیهم و ارجلهم من خلاف او ینفوا من الارض). [26] .یا اجرای حدی از حدود الهی، برای اصلاح جامعه اسلامی است:(و السارق و السارقه فاقطعوا ایدیهما جزاء بما کسبا...). [27] .و حتی درهمین زمان نیز اختیار از آنان سلب نمی شود و می توانند با مخالفت خویش ازفرمان انبیا(ع) سرپیچی کنند و راه دیگری غیر از آن چه ایشان می خواهند،بپیمایند:(قالوا یا موسی انّا لن ندخلها ابدا ما داموا فیها فاذهب انت و ربّک فقاتلا انا هیهنا قاعدون). [28] .ولی در هر مرحله، باید منتظر نتایج اعمال خویش و عقوبت خداوند، به علت مخالفت باشند.

پاسخ به شبهه زیانهای دخالت دین در امور مردم

با توجه به آن چه گذشت، پاسخ این ایراد که «دخالت دین در امور دنیوی به جانشینی زور و استبداد، به جای ایمان و رأفت و محبت می انجامد» [29] نیز مشخص می شود؛ زیرا خشونت، تنها در برابر تخطی کنندگان از قانون الهی و محاربه با خدا و رسول و جامعه اسلامی صورت می گیرد و در دیگر موارد، محبت و رأفت، اصل و مدار حرکت در جوامعی بوده است که رهبران الهی، مانند پیامبران(ص) و علی(ع) هدایت آن را برعهده داشتند.زیان های دیگری نیز برای دخالت دین در امور دنیوی ادعا شده است که همه آن ها، مانند تبدیل توحید به کفر و شرک [30] و عقب ماندگی و خمودی جوامع اسلامی در طول قرن ها، [31] ناشی از عکس العمل مطرح کنندگان آن ها در برابر حکومت های ظلم و جوری است که در طول تاریخ بشر و به ویژه، درتاریخ اسلام، به نام دین، بر مردم حکومت کرده اند و آن گاه

این آثار به دخالت دین در امور انسان ها نسبت داده شده است.در این جا در صدد نیستیم که به تفصیل، به بررسی این آثار، که برای دخالت دین در امور دنیوی مطرح شده، بپردازیم؛ زیرا آن طور که از کلام خود نویسنده نیز ظاهر می شود، مقصود وی این است که هر گاه حکومتی به رواج دنیا پرستی دست بزند و انتظارات بی جایی از دین را در مردم به وجود آورد که آنان خود از تلاش و کوشش باز ایستند، این زیان ها به وجود می آید. از این رو، اولاً به اصل بحث دخالت دین در امور دنیوی، در مرحله نظری مربوط نمی شود و ثانیاً به حکومت هایی که دین و احکام دینی را در راه اقامه عدل و قسط در جامعه بکار می برند تا زمینه مناسب برای خودسازی انسان ها و صلاحیت برای زندگی جاوید اخروی را فراهم کنند، مربوط نمی شود و خود نویسنده نیز تعالیم دین را در شکوفا سازی جامعه اسلامی در صدر اسلام، بسیار مؤثر می داند. [32] .

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه