جرعه ای از کرامات امام حسین علیه السلام صفحه 154

صفحه 154

او اسب خود را جولان می داد و مردم را به خنده وامی داشت.

چند روز بعد مریض شد و از دنیا رفت.

هنگامی که او را در قبر نهادند، قبر آتش گرفت و شعله ی سبزرنگی از قبر برمی خواست.

روحانی محل دستور داد که قبر را باز کنند، وقتی باز کردند، دیدند که جنازه کاملاً سوخته و خاکستر شده است.(1)

مسخره عزاداران در روز عاشورا

1) زنی از اشرار در روز عاشورا عزاداران امام حسین علیه السلام را مسخره کرد و به خانه رفت.

در خانه قوری مسی را از تنور بیرون آورد، در کنار تنور نهاد، سپس خم شد که ظرف دیگری را از تنور بیرون بیاورد، لوله ی قوری به چشمش فرو رفت و برای همیشه کور شد.(2)

2) شخصی به عزاداران امام حسین علیه السلام جسارت می کند، به خانه می رود، می بیند که گنجشکی مقابل پنجره نشسته، سرنیزه را از کمرش درمی آورد و به سوی گنجشک پرتاب می کند.

سرنیزه به دیوار برخورد کرده، برمی گردد و به چشم او فرو می رود و او را برای همیشه کور می کند.(3)

3) پلیس گستاخی در شهرستان ماکو، روز عاشورا مزاحم هیأت حسینی شده


1- 1. همان، ص 45.
2- 2. همان.
3- 3. همان، ص 46.
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه