جرعه ای از کرامات امام حسین علیه السلام صفحه 176

صفحه 176

نیست.

از خواب بیدار شدم، نذر کردم، همان لحظه درد پهلویم خوب شد.

پس از مدتی برای منبر به روستای «تیک در» رفته بودم، آنجا گفتند: همه چیز داریم، فقط یک گوسفند کم داریم، گفتم: بیاورید، گوسفندی آوردند، دیدم دقیقاً همان گوسفندی است که در عالم روءیا دیده بودم، آن را به سی تومان خریداری کردم و ذبح نمودم.

2) در همان جلسه فرمودند: روزی پسرم شیخ محمود غذا می خورد، قطعه گوشتی در گلویش گیر کرد، خفه شد، رنگش سیاه شد، دست بردم که آن را درآورم دهانش قفل شد، مادرش گفت: اجازه می فرمایید برای حضرت ابوالفضل علیه السلام یک گوسفند نذر کنم؟ گفتم: بکن، او نذر کرد و همان لحظه گوشت از گلویش پرید و نجات یافت.

پنجه ی علم حضرت ابوالفضل علیه السلام در هند

حضرت آیه اللّه حاج آقا تقی قمی طباطبایی می نویسد:

در شهر لکنهو، واقع در شمال هند، زیارتگاه مخصوصی است، به مناسبت وجود یک پنجه ی فلزّی در آن، محل رفت و آمد شیعیان می باشد.

یکی از حجّاج هندی شبی در مکّه حضرت ابوالفضل علیه السلام را در خواب دید، حضرت او را به محل دفن خویش در کربلا راهنمایی فرمود.

وقتی این حاجی به کربلا مشرّف شد، این پنجه را در آنجا دید و در بازگشت آن را به نزد نوّاب آصف الدّوله، حاکم وقت لکنهو آورد.

نوّاب زیارتگاه مخصوصی برای پنجه درست کرد و تولیت آن را به همان حاجی که آن را از کربلا آورده بود واگذار کرد.

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه