جرعه ای از کرامات امام حسین علیه السلام صفحه 64

صفحه 64

ایشان خیلی متأثّر می شود که دوستان یکی پس از دیگری فوت می کنند و من در یزد نیستم که در تشییع و مجالس ترحیم آنان شرکت کنم.

دو رکعت نماز می خواند و به روح آن سید هدیه می کند، شب او را در خواب می بیند، انگشتش را محکم می گیرد و از اوضاعش می پرسد.

او اصرار می کند که مرا رها کن، تا رها می کند به شوخی طعنه می زند و می رود. برخاسته وضو می گیرد و دو رکعت دیگر نماز می خواند و می خوابد. باز هم او را در خواب می بیند، انگشتش را محکم می گیرد و از وضعش می پرسد:

تا مرا دفن کردند، نکیر و منکر به سراغم آمدند، یکی گفت: اعتقاداتش درست است، دیگری گفت: در فروع دین فضولی کرده! با حربه به سویم حمله کردند، یک مرتبه اربابم امام حسین علیه السلام ظاهر شد و فرمود: او به من مربوط است، رهایش کنید. پس مرا رها کردند و رفتند.

عنایت ویژه به روضه خوان

1) صدیق ارجمند آقای حاج شیخ حسین غفّارنژاد نقل کرد که کسی را در عالم روءیا دیدند که در جای خود نشسته، دیگران می روند و چیزی می گیرند و برمی گردند، ولی او از جای خود تکان نمی خورد.

از او می پرسند، می گوید: آنها می روند که سهم خودشان را بگیرند و بیایند، ولی من چون پسرم روضه خوان است، سهم من از طرف حضرت سیدالشهداء می رسد.

بعدها می بینند که او نیز همانند دیگران می رود و سهمیه اش را خودش می گیرد. علت را که می پرسند، می گوید: پسرم فوت کرد و سهمیه ام قطع شد.

2) مرحوم میرعباس محدّث می گوید:

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه