جرعه ای از کرامات امام حسین علیه السلام صفحه 79

صفحه 79

2) روز جمعه 11 محرم 1422 برابر 17/1/80 شمسی اولین روز مجلس دهگی مداح اهل بیت حاج آقای بساطچی، باند بلندگو از ارتفاع بلند بر سر یکی از بچه ها می افتد، از آنجا روی زمین می افتد و شیشه ی نشکن زیر فرش پودر می شود.

از گلوی بچه در اثر شدت ضربه خون می آید، کمرش به درد می آید، ولی از عنایت امام حسین علیه السلام هیچ آسیبی به او نمی رسد.

3) برادرزاده مرحوم شیخ قاسم واعظ مهاجر (1292 _ 1362 ق) با یکی از دوستانش به روسیه می رود، مدتی در روسیه کار می کند، مقداری طلا و وسایل به دست می آورد و عازم خوی می شود.

چون اسب دوستش قوی بود، طلا و وسایل خود را بر اسب او می بندد، به هنگام عبور از رود ارس، رفیقش عبور می کند، ولی چون اسب او ناتوان بوده، آب آنها را با خودش می برد.

در این حال به رفیقش می گوید: که وسایل مرا به پدرم بده.

رفیقش داستان را به پدرش نقل می کند و آنها برایش مجلس ترحیم برگزار می کنند.

او در وسط ارس به سوی کربلا روی آورده، عرض می کند: مولاجان! آقای میرهادی را برای نجات من بفرست، من از دو رأس گوسفندی که دارم، هر کدام را بخواهد به او تقدیم می کنم.

یک لحظه آقای میرهادی جلو چشمش مجسّم می شود، او را نجات می دهد و ناپدید می شود.

در میان راه یکی از همسایگان او را می بیند و به مجلس ترحیم وارد شده خبر می دهد که او زنده است، جمعی به استقبالش می شتابند و او را به خانه اش

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه