شرح غم حسین علیه السلام (ترجمه تحقیقی مقتل خوارزمی) صفحه 30

صفحه 30

و لما أصبح إذا برجل من أهل الکوفه یکنی أبا هره الأزدی قد أتاه فسلّم علیه ثمّ قال له: یابن رسول اللَّه! ما الذی أخرجک عن حرم اللَّه و حرم جدّک محمّدصلی الله علیه وآله؟ فقال له الحسین: یا أبا هرّه! إنّ بنی امیه قد أخذوا مالی فصبرت و شتموا عرضی فصبرت و طلبوا دمی فهربت یا أبا هره! لتقتلنی الفئه الباغیه و لیلبسهم(1) اللَّه تعالی ذلاً شاملاً و سیفاً قاطعاً و لیسلطن اللَّه علیهم من یذلّهم حتّی یکونوا أذل من قوم سبأ إذ ملکتهم امرأه منهم فحکمت فی أموالهم و دمائهم.

ثمّ سار الحسین حتی نزل قصر بنی مقاتل فإذا هو بفسطاط مضروب و رمح مرکوز و سیف معلّق و فرس واقف علی مذود فقال الحسین: لمن هذا الفسطاط؟ فقیل: لرجل یقال له عبید اللَّه بن الحر الجعفی

چون صبح شد مردی از طرف کوفه آشکار شد که کنیه او ابوهرّه ازدی بود. پیش امام آمد و سلام کرد، سپس گفت: یابن رسول اللَّه چه باعث شد از حرم الهی و حرم جدّت محمدصلی الله علیه وآله بیرون بیایی؟ امام فرمود: ای ابوهرّه! بنی امیه اموالم را گرفتند صبر کردم، دشنامم دادند(2) صبر کردم، خواستند خونم را بریزند گریختم. ای ابوهرّه! گروه ستمگر مرا خواهند کشت و خداوند لباس ذلت کامل را بر آن ها خواهد پوشاند و شمشیر برنده در میان آن ها قرار خواهد داد و کسی را بر آن ها مسلط خواهد کرد که ذلیلشان کند به طوری از قوم سبأ که زنی بر آن ها پادشاهی می کرد و درباره اموال و جان هایشان حکم و داد می کرد، خوارتر خواهند شد.

بی لیاقتی عبیداللَّه بن حر

پس از آن، امام سیر کرد تا در قصر بنی مقاتل منزل کرد. در آن جا خیمه ای بر پا و نیزه ای در زمین و شمشیری آویخته و اسبی بر آخور ایستاده بود. فرمود: این خیمه از کیست؟ گفتند: از مردی به نام عبیداللَّه بن حر جعفی است.


1- 34. در متن اصلی: لیلسنهم.
2- 35. شتموا عرضی» یعنی دشنام ناموسی دادن که چنین اهانتی درباره آن حضرت عجیب می نماید. این روایت را علاوه بر الفتوح ابن اعثم، امالی شیخ صدوق {ص 218} نیز آورده است. با این تفاوت که شیخ صدوق از این شخص به «ابوهرم» نام می برد.
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه