مقتل امام حسین(علیه السلام) و انصار او صفحه 133

صفحه 133

کسانی که از پیوستن به امام حسین(علیه السلام)ناکام شدند

حبیب بن مظاهر اسدی چند روزی قبل از جنگ از امام حسین(علیه السلام)اجازه گرفت نزد اقوام خود از قبیله ی بنی اسد که نزدیک به محل جنگ بودند برود و آنان را به یاری امام حسین(علیه السلام)دعوت کند، امام(علیه السلام)به او اجازه داد. نود مبارز از این گروه دعوت حبیب بن مظاهر را پذیرفته و به قصد اردوگاه امام حسین(علیه السلام)حرکت کردند.

عمر سعد از این ماجرئ آگاه شد و چهارصد سوار به سوی آنها فرستاد. گروه بنی اسد که در ظلمت شب به طرف اردوگاه امام حسین(علیه السلام)حرکت می کردند، در کنار فرات ناگاه با سواران ابن سعد روبرو شدند، آنها با اردوگاه امام حسین(علیه السلام)فاصله ای چندانی نداشتند، پس دو گروه به جان هم افتاده و به جنگ پرداختند. حبیب با صدای بلند به ازرق بن الحرث گفت: با ما چه کار داری؟ از ما صرف نظر کن، وای بر تو ما را رها کن و با دیگران شقاوت پیشه کن. ازرق قبول نکرد و بنی اسد دانستند که یارای مقابله با سواران ابن سعد را ندارند لذا با فرار، به محل سکونت خویش بازگشتند. و آن شب را از ترس ابن سعد در هراس کامل به سر بردند. حبب نیز نزد امام حسین(علیه السلام)بازگشت و او را از ماجرا مطلع کرد.(1)

فرار برخی امویان از جنگ

سرگذشت مسروق بن وائل حضرمی، انسان را مدهوش می کند، او امید داشت سر مقدس امام حسین(علیه السلام)را به دست آورد و می گفت: «با آن مقام و منزلتی نزد عبید الله بن زیاد به دست می آورم» ولی وقتی آنچه را که بر سر


1- مقتل خوارزمی 243/1 - 244، بحار 386/44 - 387، الفتوح 5/ 100، عوالم 338/17 ،الواعج الاشجان 108.
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه