- علت تعميم 1
- مقدمه 1
- پيشگفتار 1
- دلالت آيات بر سنت تعميم 1
- شأن نزول آيات 1
- كردار امت و فرد 2
- مشاركت تاريخي 2
- شراكت به رضايت 2
- موارد تعميم 2
- تعميم در شهود و حضور 3
- تعميم در نسبت دادن عمل 3
- تعميم در ثواب و پاداش 3
- تعميم حجت 3
- تعميم در مسؤوليت و كيفر 3
- تعميم در دستاوردها و سنن الهي در جامعه و تاريخ 4
- عاشورا محك ولايت و برائت 4
- نفرين شدگان در زيارت وارث 4
- تعميم در نتايج و سنن الهي در وجود انسان 4
- تعميم نفرين و بيزاري 4
- پاورقي 5
- رضايت مندي سطحي و عمقي 5
- دوستي يا دشمني، به عمل است 5
مقدمه
سنت تعميم بدين معنا است كه اگر آدمي خشنود از كردار گروهي باشد، در عملشان شريك خواهد بود و به كساني ملحق ميشود كه دوستدارشان است چنان كه خشم و نارضايتي، انسان را از كساني كه دوست ندارد و از عملشان ناراضي است، جدا ميكند. قرآن كريم و روايات معصومين (ع) نيز برآن دلالت ميكنند لذا علت تعميم، خشنودي يا ناخشنودي به خاطر حبّ و بغض ميباشد. در اين راستا، با توجه به مفهومي كه قرآن از كلمه امّت ارائه ميدهد و آن را مقولهاي كيفي ميداند، دستاوردها و عملكرد نيك و بد امت نيز تمامي افراد امت را در بر ميگيرد حتّي آنان كه در اين كار نقشي نداشتهاند امّا به جهت رضايت، شريك آثار عمل امّتاند به خلاف نتايج عملكرد افراد كه ويژه خودشان ميباشد.نويسنده ضمن تبيين مطالب فوق سنت تعميم را فراگير بر دنيا و آخرت و خير و شرّ دانسته، در ادامه به برخي روشها و موارد اين سنت الهي در زندگي مردم همچون تعميم در مسؤوليت و كيفر، تعميم حجت، تعميم در ثواب و پاداش پرداخته و تعميم نفرين و بيزاري و يكي از اين مصاديق بر شمرده كه در نصوص به جا مانده از اهل بيت (ع) در زيارت امام حسين (ع) نيز به روشني شاهد اين تعميم هستيم.نويسنده در پايان نتيجه ميگيرد عاشورا خط معيار دو جبهه حق و باطل در طول تاريخ و در هر جامعهاي است، موضعگيري در اين دو جبهه به دوستي يا بيزاري است و حسين (ع) جدا كننده اين دو جبهه خواهد بود.
پيشگفتار
«لقد سمع الله قول الذين قالوا إنّ الله فقيرٌ ونحن أغنياء سنكتبُ ما قالوا وقتْلَهم الأنبياءبغير حقٍ و نقول ذوقوا عذاب الحريق ذلك بما قدّمت أيديكم و أنّ الله ليس بظلّام للعبيد الذين قالوا إنّ الله عهد إلينا ألّا نؤمن لرسولٍحتي يأتينا بقربان تأكله النار قل قد جاءكم رسل مِن قبلي بالبينات و بالذي قلتم فلِمَ قتلتموهم ان كنتم صادقين؛ [1] خداوند سخن آنان را كه گفتند: «خدا فقير است و ما بي نيازيم»، شنيد. به زودي آنچه را گفتند خواهيم نوشت، همچنين كشتن بناحق پيامبران را مينويسيم و به آنان ميگوييم: «بچشيد عذاب سوزان را!» اين به سبب و نتيجه كاري است كه دستهاي شما از پيش فرستاده و خدا به بندگان ستم نميكند. آنان كساني هستند كه گفتند: خدا از ما پيمان گرفته كه به پيامبري ايمان نياوريم مگر اينكه يك قرباني بياورد كه آتش [=صاعقه آسماني] آن را بسوزاند! بگو: پيامبراني پيش از من برايتان آمدند ودلايل روشن و آنچه را گفتيد آوردند، پس چرا آنان را كُشتيد اگر راست ميگوييد؟!»
شأن نزول آيات
سعيد بن جبير در شأن نزول اين آيات گفته است: وقتي اين آيه نازل شد:«مَن ذا الذي يقرض الله قرضاً حسناً فيضاعفه له أضعافاً كثيرة...؛ [2] .كيست كه به خدا قرضالحسنه بدهد تا آن را براي او چند برابر كند...» يهوديان گفتند: اي محمد! پروردگارت فقير و نيازمند شد و از بندگانش قرض خواست! پس خدا آيات فوق را فرو فرستاد!
دلالت آيات بر سنت تعميم
آيات مزبور يهوديان معاصر رسول الله (ص) را به دو سبب محكوم و سرزنش ميكند؛ 1. اينكه گفتند: خدا فقير و نيازمند است و ما ثروتمند و بينيازيم. 2. بناحق پيامبران را كُشتند. خداوند گفته يهوديان را شنيد و به آنان هشدار داد سخن نادرست و ياوهاي را كه گفتهاند، در نامه عملشان بنويسد و بدين سبب، نيز به خاطر كشتن بناحق پيامبران آنان را محكوم و عذاب كند:«به زودي آنچه را گفتند خواهيم نوشت، همچنين كشتن بنا حق پيامبران را مينويسيم.» خداوند عذاب سوزناك را به يهوديان خواهد چشاند، زيرا سخن نادرستي گفتند و بناحق پيامبران را كشتند:«و به آنان ميگوييم: بچشيد عذاب سوزان را.» آيه كريمه تأكيد دارد يهوديان معاصر رسول خدا (ص) سزاوار عقوبت با عذاب سوزانند، زيرا مرتكب گناه و معصيت شدند و خداوند به بندگان ستم نميكند و تصريح مينمايد كه اين (عذاب) نتيجه كاري است كه دستهاي شما از پيش فرستاده است. آيه كريمه در ادامه نقل ميكند كه از رسول خدا خواستند يك قرباني بياورد كه صاعقه آسماني آن را بخورد، تا به رسالتش ايمان بياورند. زيرا خداوند از آنان پيمان گرفته است كه تا چنين آيتي نبينند، ايمان نياورند. بعد در ردّ ادعا و وعده دروغين آنان بر ايمان آوردن، ميگويد كه پيامبران پيش از رسول خدا با دلايل روشن آمدند، حتي با اين آيتي كه آنان تقاضا دارند، اما بهرغم تمامي اينها، ايمان نياورند و بر لجاجت و عناد خود اصرار ورزيدند و پيامبران را بناحق كُشتند. شكي نيست كه مخاطبان اين آيات، يهوديان معاصر رسول خدايند و تمامي ضماير به آنان بر ميگردد. آنان بودند كه گفتند: خدا نيازمند است و ما بي نياز؛ آنان گفتند: خدا از ما پيمان گرفته است. نگاهي گذرا به آيات، بر اين حقيقت تأكيد دارد. خداي متعال آنان را محكوم كرده و به عذاب سوزان نويدشان ميدهد، آن هم به خاطر اينكه پدرانشان با كشتن بناحق پيامبران بنياسرائيل، مرتكب جرم شدند. گرچه با نظر سطحي و گذرا به تاريخ و جامعه ميفهميم، يهوديان معاصر پيامبر نقشي در اين كار نداشتند، اما آيات كريمه به صراحت آنان را محكوم كرده و سزاوار عقوبت دانسته است. خداي متعال يهوديان را محكوم نموده و به سبب آنچه كردند و آنچه نكردند، عذابشان ميكند. يهوديان معاصر فقط از پيامبر خواستند يك قرباني بياورد كه صاعقه آسماني آن را بسوزاند. آنان نه انبيا را كشتند و نه معاصر قاتلان و مقتولان بودند، پس چرا آيه كريمه به كاري كه نكردند - كشتن پيامبران - و نقشي كه نداشتند، دليل ميآورد؟! پاسخ اين پرسش، سنّت «تعميم» و فراشمولي است. خداي متعال مسئوليت و نقش پدران در كشتن انبيا را به فرزندان تعميم و گسترش داده، چنان كه عقوبت پدران به سبب جرمي كه مرتكب شدند را شامل فرزندان دانسته است و دليلي را كه بر ضد پدران آورده، براي فرزندان هم بازگو كرده است. «تعميم» سنتي فراگير و شامل است و همين سنت الهي، دليل محكوميت يهود و عقوبتشان است. معناي تعميم در آيه آن است كه خداي متعال فرزندان را شريك مسئوليت و جرم و كيفر پدران دانسته، دليل تعميم را شامل هر دو ميداند.