سیره پیامبرانه شهدا صفحه 63

صفحه 63

نمی توانم، پدر می ماند چه کار کند».(1)

سردار شهید عبدالمهدی مغفوری

«روزگار زحمت کش ها سخت است، اما امید به خدا کار را آسان می کند. بالاخره به هر سختی بود، عبدالمهدی دوران دبیرستان را با موفقیت به پایان رساند. بعد در کنکور سراسری شرکت کرد، اما قبول نشد. خیلی سخت کوش و امیدوار بود. نمی توانست خودش را بی مسئولیت ببیند. می گفت: پدرمان پیر است و خجالت می کشم راست بروم و بیایم. این بود که رفت مغازه تعمیرگاه موتورهای آبی و مشغول شد. چون خیلی بااراده و پرتلاش بود، ظرف مدت کوتاهی، فوت و فن کار را یاد گرفت و دیگر روزمزدی کار نمی کرد. صاحب مغازه گفته بود هر موتوری را که به تنهایی تعمیر کنی، مزدش مال خودت می شود. حالا هم کنکور می خواند و هم برای کمک به پدرم کار می کرد».(2)

سردار شهید محمدجواد آخوندی

شهید _محمدجواد آخوندی_ در اردی بهشت 1338 در یکی از روستاهای اطراف بیرجند به دنیا آمد. با توجه به علاقه ای که به تحصیل داشت، دوران تحصیل را با زحمت و رنج فراوان به پایان رساند. هم زمان با سال آخر دوره دبیرستانش، برنامه تظاهرات و تجمع های ضد رژیم را در شهر بیرجند راه اندازی کرد. با پیروزی انقلاب به عضویت سپاه درآمد و وارد عرصه هشت سال دفاع مقدس شد سال ها در جبهه به دفاع از مرز و بوم کشورش پرداخت. سرانجام در تاریخ 16/12/1362 در حالی که فرماندهی _گردان یدالله _از _لشکر 21 امام رضا _علیه السلام را برعهده داشت، بر اثر برخورد گلوله تانک در کنار دجله بر زمین افتاد و شربت شهادت را نوشید و 12 سال بعد کبوتروار به میهن


1- [1] . مریم برادران، یادگاران کتاب همت، تهران، روایت فتح، 1380، چ 1، ص 8 .
2- [2] . کوچه پروانه ها، ص 18.
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه