سیره پیامبرانه شهدا صفحه 71

صفحه 71

تا انقلاب بماند. جانشین فرماندهی واحد اطلاعات و عملیات لشکر 41 ثارالله در اولین روز عملیات _والفجر 8_ در کنار ساحل _اروند_ ترکش خورد و برای همیشه نامش را در دفتر شهادت ثبت کرد. حمیدرضا به آرزویش رسیده بود.(1)

حمید در رعایت احکام و عمل به دستورات قرآنی بسیار کوشا بود، به ویژه در کمک و محبت به پدر و مادر. «یادم می آید که مدت ها پدرم در بستر بیماری بود. هر وقت حمید به مرخصی می آمد، دیگر اجازه نمی داد که ما بالای سر پدر بمانیم. می گفت: شما زحمت خودتان را کشیده اید. بگذارید من هم در ثواب رسیدگی به پدر شریک شوم. بالای سر پدر می نشست، قرآن  می خواند و برایش دعا می کرد. حمید در مورد مادرم هم این طور بود. دور مادرم می گشت و او را می بوسید. موقع غذا، تا مادرم شروع نمی کرد، لب به غذا نمی زد. همیشه به ما می گفت: به مادرتان احترام زیاد بگذارید و... مدام از ایشان حلالیت می طلبید تا جایی که مادرم دیگر گریه می کرد، بس که او محبت داشت».(2)

سردار شهید محمود اصغرنیا

تیرماه 1338 اولین فرزند خانواده _اصغرنیا _به دنیا آمد. نام او را _محمود _گذاشتند. دوران تحصیلات ابتدایی را در سبزوار گذراند و در ادامه برای تحصیل علوم دینی به قم رفت. شهید اصغرنیا در سال 54 و 55 هم گام با حرکت های انقلابی، کتاب و اعلامیه پخش می کرد و در سال 1356 دستگیر شد. پس از انقلاب و با آغاز جنگ تحمیلی، به جبهه رفت و در سال 1360 به عضویت سپاه پاسداران درآمد. در سال 1363، مسئول آموزش عقیدتی سیاسی تیپ 21 امام رضا علیه السلام شد. شهید حاج محمود اصغرنیا در 29 دی ماه 1363 در حالی که راهی محل انجام مأموریتش بود، همراه با همسر و فرزندش به خیل


1- [1] . حسین بیدارمغز، گلوله های بی خطر، کرمان، لشکر 41 ثارالله، 1376، چ 1، ص 3.
2- [2] . همان، ص 22.
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه