آموختنی هائی از عاشورا صفحه 8

صفحه 8

عمار؟! کدامیک از شما عمار هستید؟ عمار خود را معرفی نمود آن مرد گفت من حاجتی دارم آشکارا بیان کنم یا در مکان خلوتی به شما ارائه دهم؟ عمار فرمود: هر چه می خواهی! در نهان بفرمائید. گفت: آشکارا می گویم که وقتی خواستم در جنگ شرکت کنیم در صف لشگر علی علیه السلام داخل شدم ولی وقتی که به سرزمین صفین رسیدیم و صف آرائی دو لشگر مخالف را دیدم تردید در ضمیرم راه یافت: زیرا هنگام نماز هر دو طرف نوای اذان سر دادند نمی دانم کدامیک از این دو صف بر حقند در حالی که در هر دو لشگر شهادت به خدا و رسالت خاتم الانبیاء را ندا می دهند به محضر امام علی علیه السلام رفتم و علت تردید خودم را عرضه نمودم حضرت فرمود: عمار را ملاقات کردی؟ گفتم نه فرمود: حتما او را ملاقات کن از این رو به نزد شما آمدم تا شک من برطرف گردد. عمار گفت: صاحب آن پرچم در لشگر معاویه عمرو بن عاص است، و صاحب لوای این لشگر عمار است، و من در بدر و احد و حنین در رکاب پیامبر گرامی صلی الله علیه می جنگیدم و هیچگونه سستی نکردم آیا تو عمرو بن عاص را در جنگهای پیامبر دیده ای؟ گفتم: نه عمار فرمود: پس بدان صف ما بر حق است و علی علیه السلام ادامه دهنده راه پیامبر است. [26] آنچه که حائز اهمیت است ارجاع شخصی مردد به محضر عمار از صحابه خاص و با شهرت رسول خدا است؛ زیرا عمار معیار امتیاز حق از باطل می شود. اگر عمار در صف دشمن بود تردید آن شخص بجا بود ولی وقتی که

دانشمند الهی و مخلص رسول [ صفحه 34] گرامی صلی الله علیه و آله در کنار علی علیه السلام به نبرد با دشمن برخواسته است، شک کردن در جنگ بی معنی است.روی این جهت امام حسین علیه السلام باطل را در برابر خود دیده است و از باب اینکه به کلام رسول الله صلی الله علیه و آله عمل کرده باشد و تکلیف شرعی خود را نسبت به اسلام ارائه نموده باشد قیام می کند؛ زیرا پیامبر فرموده است: وقتی بدعت در دین آشکار شد و امتی امت دیگر را لعنت می کنند بر عالم آن زمان واجب است که قیام کند و کسی که علم و دانش خود را کتمان کند همچون علمای یهود است که در برابر صفات پیامبر کتمان کردند و واقعیت را نمی گفتند.اذا ظهر البدع و لعن آخر هذه الامه اولها فمن کان عنده یعلم فان کاتم العلم یومئذ لکاتم ما انزل الله علی محمد صلی الله علیه و آله. [27] .در آن زمان باطل آنقدر مخفی نبوده است که کسی نفهمد. ابن جوزی می گوید: جماعتی از مدینه به شام رفتند تا رفتار و کردار یزید را ببیند، وقتی بازگشتند گفتند: عند رجل لیس له دین یشرب الخمر از نزد مردی آمده ایم که دین ندارد و شراب می نوشد و آواز می خواند و رقاصی می کند و با سگی بازی می کند.همچنین عبدالله پسر حنظله غسیل الملائکه می گوید: ان رجلا ینکح الامهات والنبات والاخوات و یشرب الخمر و... از نزد مردی می آئیم که با مادر و دختر و خواهر یک شخص ازدواج می کند، و شراب می نوشد، و نماز نمی خواند.

وجود حسین مظهر حق است

بنابراین باطل مشخص بوده و کسی نمی تواند ادعا کند من باطل را

تشخیص ندادم. وجود حسین علیه السلام مظهر حق است و همه می توانند مکلف به حمایت از امام باشند بدون اینکه شکی در دل راه دهند، ولی متأسفانه دنیاطلبی چشم و دل آنها را کور کرده و از فرزند پیامبر حمایت نکردند، در کلمات امام فلسفه قیام خود را اینطور بیان می فرماید:الا ترون الی الحق لایعمل به والی الباطل لا یتناهی عنه لیرغب مومن فی لقاء ربه [ صفحه 35] محقا [28] .آیا نمی بینید بر حق عمل نمی شود بلکه حق را زیر پا می گذارند و از باطل نهی نمی شود تا اینکه مؤمن در حالیکه نسبت به ملاقات خدای سزاور است تمایل ورزد.پس مبارزه امام حسین علیه السلام بخاطر احیاء حق و نابودی باطل بوده است. [ صفحه 37]

ایجاد جرئت در سطح پیروان

عوامل ایجادکننده ی جرئت


1- شناخت هدف: انسانهای آهنین و مستحکم افرادی هستند که بر اساس هدف مشی می کنند، و زندگی فردی و اجتماعی او را هدف تأمین می کند؛ وگرنه فردی که نسبت به آینده خویش آگاهی ندارد، یا اینکه خود را پس از مرگ در زوال و نابودی می بیند و برای آدمی، جهان دیگری را قائل نیست؛ او همیشه سرخورده است و از خود اراده ای ندارد بلکه فکر و ذهن او و تمام مقاصد او در درونش حبس می شود و هیچگونه تحولی انجام نمی دهند که حاکی از انسانیت باشد. قرآن انسان باهدف را ستوده است و داستانهای زیادی که خود، آنان را تربیت نمود بیان می کند بعنوان نمونه اجمالی از جرئت حضرت ابراهیم در برابر نمرود ذکر می شود:

ابراهیم تسلیم رضای خدا

«آتش عظیمی را برپا کرده اند آنگاه پیروان نمرود فرمان سوزاندن ابراهیم را از جانب نمرود گرفتند و او را در داخل آتش انداختند به عنوان حمایت از خدایان خویش، ولی ما امر سرد شدن آتش را صادر کردیم و اینکه تسلیم ابراهیم باشد». [29] .در ذیل این آیه، روایتی است:هنگامی که ابراهیم را در برابر آتش قرار دادند و خواستند او را در آتش افکنند جبرئیل به محضر او آمد و عرض نمود: آیا احتیاج به کمک داری؟ از ما طلب کن [ صفحه 39] ابراهیم با شجاعت کامل و اراده الهی خود برگشت و گفت: از تو حاجتی ندارم! جبرئیل عرض کرد: پس از خدایت رهائی از دست نمرود را بخواه! ابراهیم فرمود: خدای من عالم به تمام موجودات جهان است. او هم اکنون می داند و می بیند که مرا در آتش می اندازند. علم او برایم کفایت می کند. درخواست رهائی

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه