عزت واقعي انسان
قرآن كريم عزّت را فقط از آن خداوند سبحان ميداند و راه رسيدن به آن را براي راهيان كوي الهي باز ميبيند:(من كان يريد العزّة فلله العزّة جميعا اليه يصعد الكلمُ الطيّب و العمل الصالحُ يرفعه .
بيان 1
1ـ اگر كسي عزّت ميخواهد معدن عزّت خداست و بايد به سوي معدن عزّت عروج كرد تا از عزّت واقعي طرفي ببندد. عزّت در زمين و طبيعت يافت نميشود. انسان طبيعي از عزّت برخوردار نخواهد بود، براي كسبِ آن بايد ترقي كند و تعالي يابد و در سير تكاملي اعتلاي وجودي پيدا كند. از نظر قرآن كريم تكامل و صعود انسان به بركت علم و عمل صالح است يعني علم و عمل دو جوهر انسان سازند. انسانيّت انسان به اين دو اصل است چه اين كه تكامل و تعالي او هم به همين دو جوهر است البته عمل زمينهساز است نردبانِ عروج است علم و اعتقاد كه همان الكلم الطيب است صعود ميكند و عمل صالح او را مدد ميكند.2ـ قرآن كريم تصريح كرده است وجود مقدس رسول خدا (ص) به لحاظ قرب وجودي به حق تعالي و اعتلاي ذاتي داراي عزّت واقعي ميباشد بلكه مظهر اتمّ اسم شريف العزيز است و مؤمنين هم در پرتو پيروي و اطاعت از آن حضرت عزّت واقعي بهدست آوردند و آنها هم شدند عزيز (و لله العزّة و لرسوله و للمؤمنين .اين آيه با حصر عزّت براي خداوند سبحان منافات ندارد، زيرا او معدن عزّت است و هركس به اندازه قرب وجودي با آن حقيقت از عزّت طرفي ميبندد و ميشود مظهر عزّت الهي چه اين كه درباره ديگر اسما و صفات الهي سخن همين است يعني توحيد اسمائي و صفاتي با داشتن مظاهر منافاتي ندارد بلكه رب مطلق بي مظاهر نميشود.3ـ در مقابل عزّت واقعي عزّتهاي خيالي و پنداري مطرح است عزّت واقعي در انسانهاي الهي به عنوان يك وصف كمالي در كنار ديگر اوصاف نيك و پسنديده مانند خضوع در برابر خداي سبحان و فروتني در مقابل بندگان خدا ظهور ميكند، اما عزّت خيالي يك نوع تفرعن است كه از گناه و معصيت در انسان پديد ميآيد. (و اذا قيل له اتّقالله أخذته العزّة بالاثم .عزّت واقعي كه همان سرفرازي دنيا و آخرت است حاصل قرب انسان به حق تعالي و نتيجه متّصف شدن به اوصاف الهي و متخلّق شدن به اخلاق الهي است ولي عزّتهاي خيالي كه باعث سرافكندگي دنيا و آخرت است حاصل معاصي و نتيجه دوري و بُعد انسان از حق تعالي است و اين گونه عزّتهاي خيالي ابزاري است شيطاني براي تفرعن و استكبار.مهمترين و مؤثرترين راه براي پرهيز از گناه احياي شخصيت انساني انسان است كه در عزّت جلوهگر است انسان ميتواند در پرتو تفكّر صحيح شخصيت انساني اسلامي خويش را احيا كند تا به معراج عزّت واقعي نائل گردد. انسان با عزّت هرگز ذلّت گناه را نميپسندد.وجود مقدس امام مُلك و ملكوت حضرت صادق ع) عزّت واقعي را نتيجه تقوا ميداند و گناه و معصيت را منشأ ذلّت و خواري براي انسانهاي فرومايه ترسيم ميفرمايد:سمعت ابا عبدالله (ع) يقول ما نقل الله عزوجل عبدا من ذلّ المعاصي الي عزّ التقوي اءلا أغناه من غير مال و أعزّه من غير عشيرة و آنسه من غير بشر.
بيان 2
1ـ عزّت نشانه تقوا است و تقوا به سبب دوري از گناه حاصل ميشود و گناه منشأ ذلت و خواري است پس عزّت واقعي با گناه جمع نميشود و انسان أهل معصيت در باطن عالم و متن واقع عزيز نيست چه اين كه تقوا با ذلّت و خواري هماهنگ نيست انسانهاي با تقوا عزيز و سرافراز هستند.2ـ عزّت واقعي هبه الهي است كه با ترك گناه و طهارت نفس و تهذيب روح كسب ميگردد. عزّت مُريد و حشم و نوكر داشتن نيست بلكه يك وصف نفساني و روحي است كه ديگران به بركت آن از انسان با عزّت و عزيز حريم ميگيرند.3ـ انسان عزيز آن نيست كه ديگران از او بترسند و دلهره داشته باشند بلكه عزيز كسي است كه گناهكاران نزد او جرأت معصيت نداشته باشند. عزيز آن انسان نفوذناپذيري است كه مقهور شرائط زمان و مكان نميشود بلكه جامعه و شرائط زمان و مكان را مقهور خويش ميسازد.
حسين بن علي راست قامتترين مفسر عزت و شرافت انساني
عزّت حسيني (ع) يعني عزّت انسانيت زيرا حسين بن علي (ع) قهرمان تفسيركننده حيات توأم با عزّت و شرافت انسان است حقيقتاً همه ارزشها و آرمانهاي الهي زندگي انسان مديون آن عزيز و عزيزان است آري حسين بن علي (ع) راست قامتترين مدافع حيات طيب انساني در مرتفعترين قلّه فداكاريِ در راه حق و حقيقت و آزادي و عزّت انساني قرار دارد.حسينبنعلي (ع) تابلو انسانيت و سرچشمه عزّت و كانون كرامت و افتخار انساني است حسين بن علي (ع) آرمان انسانيت و تفسير عيني حقيقتِ حيات جاويد انسان است حسين بن علي (ع) اسوه و الگوي پويندگان حركت مسير تكامل انساني و امام حقيقتجويانِ مسير عزّت و كرامت انسان است حسين بن علي (ع) مظهر أتمّ اسم شريف العزيز است اگرچه همه ائمه هدي ـ سلام الله عليهم اجمعين ـ مظهر اتم اسماي حسناي الهي اند ولي هريك از آنها مظهري خاص از اسمي مخصوصاند و در آن اسم جلوه دارند، وجود مبارك حضرت امام حسين (ع) اسم العزيز را آيت و مظهر تام است اگر حسين بن علي (ع) مظهر اسم العزيز است مكتب حسيني تبلور عزّت خداي است و اگر اين مكتب حسيني (ع) كانون عزّت است به راهيان كوي حسين (ع) درس عزّت و افتخار ميآموزد و بهترين نشانه پيروان اين مكتب و كانون حسيني ع) عزّت است اگر انسان حسيني (ع) بود يعني متخلّق به اخلاق حسين بن علي (ع) و متصف به اوصاف او يقيناً عزيز خواهد بود.بيانات نوراني حسين بن علي (ع) يك پارچه جلوههاي عزّت و حرّيت و آزادي است چه اين كه سيره عملي آن حضرت تابلو تمام تمامي عزّت و عظمت و افتخار است در اين فصل تبرّكاً به چند كلمه از بيانات آن حضرت ميپردازيم 1ـ اءن لم يكن لكم دين و كنتم لاتخافون المعاد فكونوا احرارا في دنياكم اگر شما به علت سقوط از مقام والاي انسانيت كه تطبيق حيات و ارزشهاي آن باخداست خود را از دين محروم ساختيد، اگر دين و اعتقادي نداريد، اگر همه زندگي رادردنيا ميبينيد حداقل كرامت و شرف ذاتي انسان و لزوم پيروي او از اصول حيات دسته جمعي را فراموش نكنيد كه در رأسِ آن احترام به انسانها قرار دارد، اقلاً در دنيا آزادمرد باشيد.2ـ لا واللّهِ لا اُعطيكمُ بيدي اعطاءَ الذَليل ولاَ اَفِرُّ فِرارُ العبيد يا عبادَاللّه اِنّيعُذتُ بربّي و ربّكم اَنْ تَرجِمُون اَعُوذُ بربي و ربّكم مِن كلّ متكبّرٍ لا يُوْمِن بيوم الحساب به خدا سوگند من دست ذلت به شما نخواهم داد و هرگز مانند بردگان از جهاد فرار نميكنم اي بندگان خدا با كمال بي توجهي به سيادت و تفرعنتان به پروردگار خودم و شما از اين كه من را سنگباران كنيد پناه ميبرم اين كلماتِ نوراني امكان فهم عاليترين مقام انساني را از نظر شرافت و كرامت و حيثيت در اختيار مكتب داران و فرهنگ سازان و بانيان تمدنهاي حقيقي ميگذارد كه بفهمند وقتي سخن از انسان مطرح ميشود با چه موجودي سر و كار دارند و بفهمند زندگي با ذلت و خواري مساوي با مرگ دور از كرامت و شرفي است كه خدا به انسانها عنايت كرده است براي وجود مبارك سالار شهيدان (ع) سه كار ممكن بود، يا بيعت و تسليم و پذيرش ذلّت يا ترس و فرار و پذيرش بي چارگي يا استقامت و جهاد با عزّت و پذيرش شهادت كه اين راه سوم سيره راست قامتان است تا جاودانه تاريخ باشند. فقط اين راهعزّت و افتخار است راههاي ديگر جز ذلّت و خواري چيز ديگري نيست آري حسين بن علي (ع) كه راست قامتترين چهره شرافت انساني است و آموزگار مكتب عزّت و افتخار است سيره زندگي او و اصالت خانوادگي او و غيرت ذاتي او باراه پذيرش ذلت و بي چارگي تضاد كامل دارد.آن حضرت تفسير عيني عزّت انسان است مبيّن واقعي شرافت و كرامت زندگياست احياگر روح آزادي و شارح ميسّر آزادگي است قرب با آن حضرت درس آزادي و عزّت ميدهد، پيروي صادقانه از ايشان راه زندگي انساني ميآموزد و خلاصه مكتب سرفراز حسين بن علي (ع) است كه انسان را تفسير ميكند و انسانيت را معنا ميدهد.3ـ اَلا و انّ الدّعّي بن الدّعّي قَدْرَكَزَنَي بين اثنتين السّلةِ ـ القّلة ـ والذِلّة و هيهاتمنّا الذّلة يَأبي اللّه ذلك لنا و رسوُلُه والمؤمنون و حُجورٌ طابت و طَهُرت و اُنْوفٌ حمّيةٌ و نفوسٌ أبيّةُ.آگاه باشيد آن زناكار پسر زناكار مرا ميان شمشير و پستي و خواري قرار داده است ولي محال است براي ما تسليم با ذلّت و خواري خدا و رسول خدا و انسانهاي با ايمان و دامنهاي پاك و پاكيزه و زعماي با حمّيت و نفوس با غيرت از آن امتناع ميورزند.4ـ فَانّي لا اري الموت اِلاَّ سعادةً والحياة مع الظّالمين اِلاّ برماً.همانا من مرگ را جز سعادت و خوشبختي و زندگي با ظالمان را جز ناراحتي و ملامت نميبينم گويا وجود مقدس سيد شهيدان عالم ـ روحي له الفدا ـ ميخواهند بفرمايند حال كه از معروف چيزي باقي نمانده است و ارزشهاي الهي انساني قرباني اميال هوسبازان بي دين شده است منكرات چهره معروف گرفتهاند و ضد ارزشها لباس ارزشي بر تنكردهاند وظيفه من كه امام و راهنماي آنها هستم اين است كه معروفِ از دست رفته را به آنان بازگردانم و اين جز با كشته شدن و نپذيرفتن زندگي با ظالمين ممكن نيست لذاحضرت با اشاره به شهادت خود در آينده آن را سعادت و خوشبختي شمرده و زندگيكردن با ظالمين را با آن وضع ناراحت كننده و ملالآور به حساب ميآورند. حضرت نميخواهند بفرمايند حال كه چنين است بهتر است من ميان آنها نباشم و نبينم كهظالمين چه ميكنند، بلكه ميخواهند بفرمايند وظيفه من اين است كه با شهادتِ خود اسلام را احيا كنم و معروف و حق را به جامعه باز گردانم اين كه فرمود «فاني لا أري الموت الاسعادةً» يعني مرگ آرماني يعني شهادت در راه احياي ارزشها، يعني سرانجامِ مبارزه و جهاد در برابر ظلم و فساد و نامردميها.آن موتي سعادت آفرين است كه زنده كننده باشد، آن مُردني افتخار آفرين است كه خون خُفته انسانها را در رگهاي پيكر جامعه به جوش آورد.آري آن موت همان شهادت است كه سعادت بخش و افتخار آفرين است نه مرگ طبيعي خاموش و بي روح و حركت