آموزه های مکتب حسینی صفحه 1

صفحه 1

مقدمه

هر نوشته ای دارای مطلع و متن و مقطع است امّا حقیر کوشیدم که تقریباً هرصفحه این نوشته چنین باشد؛ به طوری که صدر و جوف و ذیل این سخنان حسین (ع) وعشق و نماز است در حالی که مطلع و متن و مقطع قیام و زندگی امام حسین (ع)، خدا بودو خدا بود و خدا.سخن در این وادی بسیار است و توفیق گفتن نیست از طرفی کم گفتن برای ماثواب است چون نمی دانیم چه بگوئیم با آن که سخن به لطف آب است کم گفتن هر سخن صواب است نظامی پس بنده بدین جمله بسنده میکنم که روی سخنم با عاشقان و دیوانگان است باعاشقان و دیوانگان خدای حسین (ع).با این که در نگارش هیچم ولی به لطف خداوند متعال با دست بسته و قلم شکسته این مقاله را تحریر نمودم

خورشید خونین

اشارت کرده پیغمبر از این ماه در آید نسل خورشید شبانگاه که یعنی ماه پیغمبر (ص) از آن روز مبدّل شد به خورشید شب افروزبه خورشید طبیعت گشته سرور از آن روزی که شد نور پیمبر (ص)پیمبر (ص) گفته بر آنان حسینم (ع) ز من هست و منم از نور عینم ولی فانوس احمد (ص) را شکستند چرا خورشید را بر نیزه بستند؟که چون در گوش دشمن می زند کوس به تاریکی و ظلمت گشته فانوس که چون باشد چراغ ناخدایان چه کس جز او شود کشتی طوفان به نامش ثبت گشته کشتی نوح نشیند نام مولا بر تن و روح حسین بن علی (ع) دریای دُرّ بود چرا بستند رویش آب یک رود؟کجا دیدی کنار رود پُر آب

بماند غنچه ای بی آب و بی تاب در آن جا عمّه باشد ابر ایمان که از دریای صبر آورده باران بجز زینب که باشد سنبل صبر؟ که گیرد آب کوثر را کند ابرولی چشمان زینب می شود تار که آمد بر گلوی لاله ای خارپرستار زمین کربلا گفت «چرا در ظهر عاشورا زمان خفت چرا شد آسمان همرنگ لاله چه شد ناگه زمین زد زیر ناله چرا دریا به خون غلتیده رویش خدایا رود خون آمد به سویش چرا دید زمین شد آسمانی چه تیری کرده این مَه را کمانی !؟ندا آمد که عالم شد سیه پوش شنیدم نور زهرا گشته خاموش یقین زهرا دو عالم را ستون است اگر لب تر کند کُن فَیَکون است فلک آغوش خود را می کند باز که چون سرباز کوچک کرده پروازصدا زد محسن شش ماهه از عرش بیا ای اصغر شش ماهه از فرش پدر مانند یک مادر کشید آه به آغوشم بیا فرزندِ شش ماه به دور از چشم مادر کرده خاکش در آمد زیر سنگ از خون پاکش اگر چشمان عالم پُر شد از اشک به روی دشت خون افتاده آن مشک گرفته دشت خون بوی گل یاس گمان دارم به خاک افتاده عباس زمین از خون پاکش بوده بیمه به غیر از این زمین می شد دو نیمه اگر چه مادرش اُم ّ البنین است عزیزی از امیر المؤمنین (ع) است سکینه دیدگانش گشته نم دار ولی مشکی نیامد از علمدارعلمدار خدا دستش جدا شد چه غوغایی در آن صحرا به پا شدبه «هل من ناصر یَنصُر» خدایا در آور گوهری از دیگر ز دریاصدایی آمد از دریای پر دُرّ خدا نامت نهاد آزاده ای حُرّکه اشکت بوی زهرا کرده

ابراز برو در آب کوثر خانه ای سازهر آن چشمی که بر زهرا شود خون رود گلگون نباشد مرده دون زمین لرزان شد و ناگه بجوشید شده گرما فزون کآمد دو خورشیدیکی خورشید گرمازای زَرگون یکی خون خدا خورشید پُر خون اگر شق ّ القمر در آسمان شد به روی نیزه ها خورشید عیان شدبه روی نیزه خورشیدی فراز است که گوید راز این خون ها نماز است و گوید حق و باطل را شناسید حسین و شمر قاتل را شناسیدکه ناید روز عاشورای دیگر نباشد نیزه در قرآن و در سرچو حامد منتظر باشم شب و روز که آید مهدی (عج آن شمس شب افروزالَسّلام عَلی الحُسین و عَلی عَلی ّ بن الحسین و علی أولاد الحسین و عَلی أصحاب الحسین (ع)«این حسین کیست که عالم همه دیوانه اوست گویند خلایق که به دیوانه قلم نیست من گشتم و دیوانه توکلت علی الله«حاج رسول خیابانی «هر که عاشق خدا شد معشوق مردم می شود» و هر که عاشق حسین شد معشوق خدا می شود.همیشه دیده اید و یا شنیده اید که دریا تشنه رود است حسین (ع) بن علی رودی است که متّصل به چشمه کوثر است و دریای عظیم تشنگان عاشق تشنه حسین اند.حسین نیز تشنه چشمه ای است که چشمه کوثر تشنه آن است و آن چشمه جوشان بی پایان نور چشم پیغمبر (ص) است یعنی نماز.عاشقان با ذهن خود قایقی بسازید و در دریای دل بیندازید تا با شما سخن گویم همیشه شنیده اید که دریا در هوای طوفانی متلاطم و کشتی در آن هنگام در خطر است وکشتیبان ترسان از طوفان مخوف حال کشتی حسین را

بنگرید که چگونه است این کشتی در هوای طوفانی استوار است و نیز ناجی غریق حتی دریا به کشتی حسین پناه می آورد و طوفان هم با دیدن آن آرام می گیرد.کربلا در چشم عاقلان خشک و بی آب بود، ولی در چشم عاشقان دریا بود، دریای عشق کشتی حسین به کربلا رسید و لنگر انداخت عاشقان سنگر ساختند، دشمنان تاختند، ولی باختند. می خواستند عشق را شکست دهند، در حالی که عشق آنها راشکست داد.و با ذّلت و خفّت مغلوب عاشقان شدند. فاسقان آب به روی عاشقان بستند، ولی آبروی خود بردند و چهره پلید یزید را نمایان کردند. در حالی که سیمای حسین (ع) خورشید تابان شد، حتی نور تابنده حسین از روزنه های باریک خانه تاریک یزید هم گذشت و بر چهره فرزندش تابید و او را بیدار کرد و فرزند یزید یکی از منادیان مظلومیّت آن شهید شد.عجب از عشق که چه ها می کند.همیشه شنیده اید و شاید چشیده اید که آب دریاها شور هست ولی دریای حسین (ع) شور عشق دارد. همیشه دیده اید و یا شنیده اید که تمام دریاها روی زمین هست و نمک در آن فراوان ولی دریای حسین (ع) در فلک است و ملک در آن فراوان گاهی شنیده اید که کشتی به گل می نشیند و ساحلش گِل است ولی کشتی حسین به دل می نشیند و ساحلش دل است عرشه اکثر کشتی ها از چوب است و مرطوب ولی عرشه کشتی حسین عرش خداست خدای محبوب کشتی حسین بی همتا است زیرا ناخدای آن خداست ناخدایان را کیاست اندکی است نا خدای کشتی امکان

یکی است پروین اعتصامی حتماً شنیده اید که در کف دریا صدف است و گاهی در آن مروارید، امّا در اقیانوس حسین (ع)، صدفی است که شرف دارد بر تمام صدفهای سپید، صدفی که هر گاه لب می گشود، عقل و هوش می ربود. در صدف دریا چیزی نیست جز مروارید ولی در صدف حسین چیزی نیست جز علی (ع). نگه دارنده مروارید دریا کیست جز انسان نگه دارنده مروارید حسین (ع) کیست جز آن بلی نگه دارنده علی (ع) و راه او خداوند است وقتی صدف دریا را باز کنیم صدایی از آن نمی آید، امّا صدف حسین را که باز کنیم صدای اذان از آن می آید.هر صفت خوبی که در دریای هستی موجود است در حسین (ع) بود. او اقیانوس سخای وجود بود. کوفیان می گفتند که او محتاج یک رود بود، آیا این گونه بود؟ در حالی که آن رود، مشتاق او بود. رود فرات تشنه مرد دیگری نیز بود. کسی که ماه روی و نکو روی و نکو خوی بود. کسی که برای خاندان عشق شاخه ای از گُل ِ یاس بود، در دلش سوره ناس در وفا داری الماس برای علف های هرزه داس و برای شرم و حیا لباس آن که بود، جزعبّاس (ع)؟عبّاس (ع) چو لب ْ تشنه روان شد لب آن رود لب های تمام چشمه ها تشنه او بود«مؤلف شنیده اید که در دریای کربلا باطلان و قاتلان جلوه داشتند و روی دریا، مانند خزه ها مانع می شدند از عبور نور خورشید. ولی عاشقان در زیر دریا می درخشیدند، مانند مروارید. چه زیبا سروده نا کسی گر

از کسی والا نشیند عیب نیست روی دریا خز بروید زیر دریا گوهری پیغمبر (ص) خدا فرمود:اِن َّ الحُسین َ... مصِباُح هدی وَ سَفینه نجاه همانا حسین (ع) چراغ هدایت و کشتی نجات است »تمام چراغ ها عادی هستند و روشن کننده محفل ولی چراغ حسین چراغی است هادی و روشن کننده دل حسین بن علی الگوی ایثار و شهامت با عزّت در مقابل ذّلت ایستاد و سرش برادرش اکبرش و اصغرش و یاران وفادارش را از دست داد تا اسلام باعزّت زنده شود، ریشه ذّلت کنده و سوزانده شود، در گوش عالم امر به معروف و نهی ازمنکر طنین انداز شود، شام شرمنده و کوفه سرافکنده گردد، تیغ سخن اسراء بُرنده شود، طوفان بلا بر سر دشمنان توفنده عاشورا تا ابد پاینده و شکوفه های درخت نماز پر ازخنده شود. چنین هم شد و با آمدن محرم نیز نوری در دل ها و منزل ها و محفل ها روشن می شود. با آمدن عاشورا ذوق شاعران و نویسندگان در بوستان و گلستان نظم و نثرمی شکفد و شور و شوقی در دل عاشقان به پا می شود.محرّم گر چه غمناک است و ما در آن عزاداریم ولی خندان که چون بر شاه مردان ما وفا داریم مولف آری وفا داریم و با جان و مال و اموال خود، چون صدف از هدف حسین (ع) محافظت می کنیم خود آن حضرت فرمود: «اَجْوَدُ النّاس ِ مَن ْ جادَ بِنَفسِه ِ وَ مالِه ِ فِی سَبیل الله،سخی ترین مردم کسی است که جان و مال خود را در راه خدا ببخشد».قال الحسین «انّی لَم ْ أَخْرُج ْ أَشِراً وَ لا بَطَراً و لا مُفْسِداً وَ لا

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه