تحریف شناسی عاشورا در پرتو امام شناسی صفحه 10

صفحه 10

ناگفته نماند که ابعاد شخصیت امام حسین علیه السلام قهرمان عاشورا با یکدیگر گره خورده و شخصیت جامع او را تشکیل داده اند. و لذا معرفی شخصیت آن حضرت تنها از یک بعد بر سیمای زیبای او غبار ابهام خواهد افشاند و چهره ای به نسبت ناقص از آن حضرت نشان خواهد داد. بنابراین زیبائی چهره ی قهرمان عاشورا در گرو این است که همه ی ابعاد او اعم از عرفان، حماسه، اخلاق، و اجتماعی بودن نشان داده شود. پس چهره ی زیبا و جامع امام حسین علیه السلام آنجاست که عرفان، حماسه، اخلاق و اجتماعی بودن و... در هم آمیزد و این چنین نیست که بعد حماسی آن از بعد عرفانی و یا بعد اخلاقی آن از بعد [ صفحه 115] اجتماعی اش جدا باشد. فی المثل

عرفان از فضائل والای انسانی و حماسه و ستیز علیه ستم نیز از فضائل عالی انسانی است و هر دو در شخصیت امام حسین علیه السلام در اوج کمال بود.از دعاهای امام حسین علیه السلام است که مرحوم «شیخ ابراهیم کفعمی» (متوفی 905) در کتاب «البلد الأمین و الدرع الحصین» آن را نقل کرده است:«اللهم منک البداء و لک المشیه و لک الحول و لک القوه و أنت الله الذی لا اله الا انت جعلت قلوب اولیائک مسکنا لمشیتک و ممکنا لارادتک و جعلت عقولهم مناصب أوامرک و نواهیک، فأنت اذا شئت ما تشاء حرکت من اسرارهم لو أمن ما ابطنت فیهم».«پروردگارا! ایجاد خلقت از توست و اراده و قدرت در دست تو و تو آن خدائی هستی که جز تو خدائی نیست، دلهای دوستانت را مرکز اراده و مشیت خویش ساخته ای، و عقل های آنان را مقام و پایه ی اوامر و نواهی خود قرار داده ای، و هر وقت می خواهی از اسرار نهانی آنان آنچه را که نهان ساخته ای به حرکت می آوری و اراده ی خویش را بر زبان اولیائت جاری می سازی آنگونه که به آنان در ضمیرشان فهمانده ای با عقلهائی که تو را می خوانند و با حقایقی که به آنان عطا فرمودی به سوی تو دعا می نمایند».«اللهم و انی مع ذلک کله عائذ بک لائذ بحولک و قوتک راض [ صفحه 116] بحلمک الذی...»«پروردگارا! با همه ی این اوصاف به تو پناه می برم و به نیرو و قدرت تو تکیه می کنم و به هر حکمی که با علمت درباره ی من جاری ساخته ای، رضایت دارم هر طوری که مرا سیر دهی، سیر خواهم کرد و هر منظوری که در حق

من داشته باشی، مقصود من نیز همان خواهد بود و از هر عملی که موجب رضای تو باشد، از خویشتن دریغ نخواهم کرد زیرا که رضایت تو در آن است در وظائفی که مرا به سوی آن فراخوانده ای، در حد توانم کوتاهی نخواهم کرد. به سوی آنچه که به من نشان داده ای، سرعت دارم و در آن راهی که مرا انداخته ای، سیر خواهم کرد و در آنچه به من بصیرت داده ای بینا هستم وبه آنچه که توجهم داده ای متوجه هستم.خداوندا مرا از توجه و عنایت خود دور مدار و مرا از دایره ی حمایت خود خارج نکن و مرا از نیروی خویش محروم مدار و از آن هدفی که اراده ی تو به آن تعلق گرفته، مرا خارج مساز و روحم را بر صراط هدایت ثابت فرما و روش مرا به راه درست قرار ده تا مرا به آمال و آرزوهایم برسانی و آنچه را که برای من اراده فرموده ای و مرا برای آن آفریده ای، ارزانی دار...». [110] .در این دعا، خلوص آن حضرت در آن بندگی و اطاعت، کاملا متجلی است. تکیه داشتن بر خدا و امید بستن به نصرت و عنایت او، عامل تقویت روحی در مبارزه و ثبات قدم و در میدان جنگ و یکی از [ صفحه 117] نشانه های ایمان بالاست، این خصلت روحی در آن حضرت در سطح بسیار بالائی بود. «ابن عبدالبر» در «استیعاب» و «ابن اثیر» در «اسدالغابه» نقل کرده اند که امام حسین علیه السلام در شبانه روز هزار رکعت نماز بجا می آورد و 25 مرتبه پیاده به حج رفت و همراهان محملهای او را می کشیدند. [111] .«ابن شهراشوب» در «مناقب» می نویسد:«به

امام حسین علیه السلام گفتند: علت ایه هم ترس از خدا چیست؟ فرمود: روز رستاخیز کسی در امان نیست مگر در دنیا خائف باشد».«لا یأمن یوم القیامه الا من خاف الله فی الدنیا». [112] .«انس ابن مالک» روایت می کند که دیدم امام حسین علیه السلام در مکه بر سر قبر «خدیجه علیهاالسلام» آمد و گریه سر داد و به من گفت: دوست دارم تنها باشم. انس می گوید من خود را از وی مخفی کردم مشغول نماز شد و طول کشید یک وقت مناجاتش را شنیدم که می گوید:یا رب یا رب انت مولاه فارحم عبیدا الیک ملجاه یا ذاالمعالی علیک معتمدی طوبی لعبد کنت أنت مولاه [ صفحه 118] و ما به عله و لا سقم أکثر من حبه لمولاه اذا اشتکی بثه و غصته اجابه الله ثم لباه اذا ابتلا بالظلام مبتهلا اکرمه الله ثم ادناه ناگاه شنیدم که سروش غیبی جواب او را چنین داد:لبیک لبیک أنت فی کنفی و کلما قلت قد علمناه صوتک تشتاقه ملائکتی فحسبک الصوت قد سمعناه دعاک عندی یحول فی حجب فحسبک الستر قد سفرناه لوهبت الریح من جوانبه خر سریعا لما تغشاه سلنی بلا رغبه و لا رهب و لا حساب انی انا الله [113] .و لیکن آنچه انسان را بهتر به مقام خلوص عبادت و مرتبه ی زهد و معرفت حسین علیه السلام آشنا می سازد و همان دعای عارفانه و عالمانه ی «عرفه» آن حضرت است وآن دعا مقام بالای امام حسین علیه السلام را بیش از هر چیز آفتابی می کند امام در این نیایش منطقی ترین و واقعی ترین رابطه ی انسان را با خداوند توضیح می دهد. [ صفحه 119]

بعد عرفانی

اساسی ترین جنبه های قیام حسینی، جنبه ی عرفانی و پاکبازی او در راه حق است.

برای نشان دادن جنبه های توحیدی و عرفانی و پاکباختگی در راه خدا و این که ماسوی الله را هیچ انگاشتن شاید همان دو جمله ی آن حضرت در اولین خطبه ای که در مکه ایراد فرمود، کافی باشد. آن دو جمله چنین است: «رضی الله رضانا أهل البیت نصبر علی بلائه و یوفینا أجر الصابرین» [114] «ما اهل بیت از خودمان پسند و خوشنودی نداریم، آنچه خداوند به آن خشنود است، ما خانواده هم خشنودیم. یعنی ما آنچه را که خدا برای ما پسندید، می پسندیم و بر بلیاتی که از جانب خدا باشد، صبر می کنم و او اجر و پاداش صابران را به طور کامل برای ما عطا می کند».امام باقر علیه السلام به دیدار «جابر بن عبدالله انصاری» صحابی رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم رفت و فرمود:«کیف أصبحت یا جابر؟! فقال: أصبحت والموت أحب الی من الحیاه والفقر أحب الی من الغنی و المرض أحب الی من الصحه».«ای جابر! حالت چطور است؟ عرض کرد ای پسر رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم من در حالی هستم که مرگ را بر زندگی و بیماری را بر سلامت و فقر را بر غنا و توانگری ترجیه می دهم. امام باقر علیه السلام فرمود: اگر این سؤال را تو از من می کردی، من می گفتم: [ صفحه 120] «ان قدرت لی الحیاه فهی أحب الی و حین یقدر الموت فالموت احب الی و ان قدر لی الفقر فالفقر احب الی و ان قدر لی الغنی فهو احب الی و ان قدر لی المرض فو أحب الی و ان قدرت الصحه فهی أحب الی».«اگر خداوند حیات و زندگی

را بر من تقدیر کرده بود، آن را دوست تر می داشتم و چون مرگ را تقدیر کند، مرگ را دوست تر دارم و اگر فقر و ناداری را تقدیر کند، همان را دوست تر دارم و اگر توانگری را تقدیر کند، توانگری را دوست تر دارم و اگر بیماری را تقدیر کند، همان را دوست تر دارم. یعنی من از خودم پسندی ندارم. هر طوری که خدا بپسندد من همان را می پسندم هر طوری که خداوند صلاح بداند، همان برای من خوب است».همین که کلام امام باقر علیه السلام به اینجا رسید، جابر از جای خود برخاست و میان دو چشم امام باقر علیه السلام را بوسید و گفت: «أشهد انک وارث النبوه و باقر العلم حقا» «گواهی می دهم که تو وارث نبوت و حقا که شکافنده ی علم هستی» [115] .با هوایش در تموز و دی خوشیم ماهی آبیم و مرغ آتشیم در عرفان اهل بیت علیهم السلام آدمی در مقامی است که آنچه خدای تعالی درباره ی او اراده فرموده است، از زشت و زیبا و نعمت و نقمت و [ صفحه 121] صحت و مرض مورد پسندش است و به آن خشنود است و زبان حالش این است که:گر آسوده ور مبتلا می پسندد پسندیدم آنچه خدا می پسنددچرا دست یازم چرا پای کوبم مرا دوست بی دست و پا می پسندددر آخرین جمله های ابا عبدالله الحسین علیه السلام باز می بینیم انعکاس همین مفاهیم هست آنجا که آخرین تیر بر سینه ی او نشست و از روی اسب به روی زمین افتاد در همان حال عرض کرد:«الهی رضا بقضائک و تسلیما لأمرک، لا معبود سواک یا غیاث المستغیثین» [116] .«بار خدایا به قضای تو راضیم و بر امر

تو تسلیمم، غیر از تو معبودی نیست. ای پناه بی پناهان».در دایره ی قسمت ما نقطه تسلیمیم لطف آنچه تو اندیشی و حکم آنچه تو فرمائی و هنگامی که آخرین نفس خویش را تسلیم حق می نمود، عرض کرد:«پروردگارا تو نزدیکی هنگامی که فرا خوانده شوی و به آنچه [ صفحه 122] آفریده ای، احاطه داری و پذیرنده ی توبه از کسی هستی که دست انابه به درگاهت بر آورد وتوانائی بر هرچه می خواهی. ترا می خوانم در حالی که به شدت نیازمندم و ترا می جویم در حالی که تهی دستم وبه تو پناه می برم در حالی که هراسانم».هنگامی که امام حسین علیه السلام به بیان این سخن پرداخته، می خواهد در آن حال به پروردگار خویش بگوید: من بر تمامی مصائبی که بدان گرفتار آمده ام، خشنودم. و ناراضی و دلتنگ نمی باشم زیرا مرا مقصودی جز رضایت تو نیست.روز عاشورا در وداع آخر، امام حسین علیه السلام اهل بیت را هم به «رضا» به قضای الهی و تسلیم در برابر تقدیر و مشیت پروردگار دعوت فرمود و خطاب به دخترش فرمود:«فاصبری علی قضاء الله و لا تشتکی، فان الدنیا فانیه والاخره باقیه» [117] .«دخترم بر قضای الهی صبر کن و زبان به شکایت باز مکن، زیرا دنیا فانی و آخرت باقیست».در حدیثی از امام صادق علیه السلام می خوانیم: سوره ی فجر را در هر نماز واجب و مستحب بخوانید که سوره ی جدم حسین بن علی علیه السلام است، [ صفحه 123] هر کس آن را بخواند با حسین علیه السلام در قیامت در درجه ی او از بهشت خواهد بود. [118] .معرفی این سوره به عنوان سوره ی حسین بن علی علیه السلام ممکن است به خاطر این باشد که مصداق

روشن «نفس مطمئنه» که در آخرین آیات این سوره واقع شده، حسین بن علی علیه السلام است آنجا که می فرماید:(یا أیتها النفس المطمئنه ارجعی الی ربک راضیه مرضیه فادخلی فی عبادی و ادخلی جنتی).«تو ای روح آرام یافته! به سوی پروردگارت باز گرد در حالی که هم تو از او خشنودی وهم او از تو خشنود است ودر سلک بندگانم داخل شو دربهشتم وارد شود».«آری اگر بنا باشد در معرفی نهضت عاشورا از روش عرفان استفاده شود، باید طریقت عرفانی مبتنی بر کتاب و سنت و سیره ی اهل بیت علیهم السلام باشد. نه عرفان التقاطی و صوفیگری که با این حادثه ی عظیم همخوانی ندارد. در عرفان التقاطی سالک چون به حقیقت برسد، از عبادت و بندگی دست می کشد و به گرد نماز و سایر عبادات نمی گردد. در عرفان التقاطی «شریعت» وسیله ی کمال سالک است و چون سالک به مرتبه ی کمال و شهود و وصول به حق رسید، تکالیف شرعیه از او ساقط [ صفحه 124] است از اینجاست که گفته اند: «تقید به احکام شریعت وظیفه ی عوام است و حال خواص و اهل حقیقت از آن عالی تر است که به رسوم ظاهر مقید شوند».خدا را یافتم دیدم حقیقت برون رفتم من از قید شریعت ولی در سیر و سلوک خالص شرعی، برای «سالک» در همه حال و در هر مرحله و مقام که باشد، مراعات آداب شریعت واجب و لازم است و در هیچ حال و مقامی اسقاط تکلیف نمی شود. و نمونه ی بارز آن را در صحنه ی کربلا می بینیم.روز تاسوعا لشگریان کوفه مانند حلقه ای گرداگرد حسین علیه السلام را گرفتند و هنگام عصر بر او و خیامش هجوم بردند و

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه