تحریف شناسی عاشورا در پرتو امام شناسی صفحه 16

صفحه 16

گریه نیست. [ صفحه 180]

گریه های شوق

گریه های لایق حسین علیه السلام گریه مادری که از دیدن فرزند دلبند گمشده خویش پس از چندین سال، سرزده می شود، از شوق گریه می کند. قسمت زیادی از حماسه های کربلا شوق آفرین و شور انگیز است و به دنبال آن سیلاب اشک شوق به خاطر آن همه رشادتها، فداکاریها، شجاعتها، آزاد مردیها و سخنرانیهای آتشین مردان و زنان به ظاهر اسیر، بی اختیار از دیدگان شنونده سرازیر می گردد، آیا این گریه دلیل بر شکست است؟!8- گریه پیوند هدف: گاهی قطرات اشک پیام آور هدفهاست، آنها که می خواهند بگویند با مرام امام حسین علیه السلام همراه و با هدف او هماهنگ و پیرو مکتب او هستیم، ممکن است این کار را با دادن شعارهای آتشین، یا سرودن اشعار و حماسه ها ابزار دارند، اما گاهی ممکن است آنها ساختگی باشد ولی آن کسی که احیانا با شنیدن این حادثه جانسوز قطره اشکی از درون دل، بیرون می فرستند، صادقانه تر این حقیقت را بیان می کند. این قطره اشک اعلان وفاداری به اهداف مقدس یاران امام حسین و پیوند دل و جان با آنهاست، مسلما این نوع گریه - بدون آشنائی به اهداف پاک او - ممکن نیست [178] . [ صفحه 181] پس گریه بر حسین علیه السلام اشک ریختن بر مرده نبوده و از روی خواری و درماندگی و عجز و زبونی، غم و اندوه نیز نمی باشد، بلکه آن فقط دلیلی است که ندای حق طلبان را به گوش جهانیان رسانیده و زنگ خطر را برای باطل و اهل آن به صدا در می آورد و صاعقه هائی است که بر روی سر سرکشان و ستمگران در هر زمان

و در هر مکان فرو می ریزد و شاهد صادق و گواه زنده ای است از اخلاص در راه حق و دشمنی بر بیداد و ستم و بزرگداشتی است برای فداکاری و حق و دلیری و انجام وظیفه و نهراسیدن از مرگ و تکریمی است برای امتناع از قبول ظلم و شکیبائی در محنت و سختیها.به قول علامه مغنیه: کسانی که در مجالس تعزیه می خوانند:لا تطهر الأرض من رجس العدا ابدا ما لم یسل فوقها سیل الدم العرم [179] .«روی زمین از پلیدی دشمنان پاک نخواهد شد تا زمانی که بر روی آن سیل درهم شکننده خون روان نگردد».غرض، شیعیان بر امام حسین علیه السلام از روی خواری و درماندگی نمی گریند، بلکه از اشک دیده خویش سرود حماسه می سازند و با آه و [ صفحه 182] حسرت خود بانگ حق و عدالت را به گوش جهانیان می رسانند:همین نه گریه بر آن شاه تشنه لب کافی است اگر چه گریه، بر آلام قلب تسکین است ببین که مقصد عالی وی، چه بود ای دوست که درک آن، سبب عز و جاه و تمکین است زخاک مردم آزاده، بوی خون آید نشان شیعه و آثار شیعه و آثار پیروی، این است [180] .«ماربین» مورخ آلمانی می گوید: «هیچ چیز مانند عزاداری حسین نتوانست حس سیاسی در مسلمانان ایجاد کند» [181] .ای اشک ماتمت به رخ ملت آبرو وی از طفیل خون تو، اسلام سرخ رودین را تو زنده کردی و خود، کشته گشته ای وین یافته زفیض تو، دین نبی علوگر آب را به روی تو، بستند کوفیان آوردی آب رفته اسلام را به جو [182] .قطره های اشکی که شیعه در ماتم امام حسین

علیه السلام و یارانش [ صفحه 183] می ریزند، عهد و پیمانی است با قطره های خون شهدای کربلا که با لب تشنه و محروم از «قطره های آب» بر سر احیای دین و ارزشهای راستین مکتب جان باختند. و این اشک ها این نهضت الهی را به جانها پیوند زده و جاودان ساخته است. و این بسیار ساده اندیشی است که کسی تنها توجیهی عاطفی برای این گریه ها داشته باشد چرا که داغ، هر قدر هم شدید باشد، بالاخره گذشت زمان از حرارت آن می کاهد. در حالی که عزاداران حسینی از اول عمر تا آخر عمر پس از گذشت قرنها با شور و شوق و حرارت بیشتر در سوک سیدالشهداء می گریند. این گریه ها، فریاد مداوم و خروش بر ضد ستمگران و ابلاغ پیام خون است اگر این گریه ها تنها جنبه ی عاطفی داشت، مسلما به مرور زمان حادثه ی عاشورا از خاطره ها محو می شد و یا از طراوت و نشاط آن کاسته می شد.9- گریه کردن برای از دست دادن چیزی و یا تحمل دردی: انسان زمانی گریه می کند که چیزی را از دست بدهد یا دردی را متحمل بشود. پس عامل عمده ی گریه (سوای شوق و چند مورد نادر) درد و فقدان منفعت است ما وقتی از چیزی نفع می بریم به مجرد از دست دادن آن گریه سر می دهیم و یا دردی به ما روی می کند ناله می کنیم.در روایات می خوانیم که همه چیز بر حسین علیه السلام گریه کردند ماه و [ صفحه 184] ستارگان و خورشید شن های بیابان، و حتی بادی که می وزید و حتی الحوت فی البحر، چرا؟ شن بیابان چرا گریه کرد؟ ماهیان دریا چرا سوگواری کردند؟ ماه و

ستارگان و خورشید چرا تار شدند و بی تابی کردند؟ مسلما آنان به ظاهر متحمل درد و رنجی نشدند چون تیر و خنجرهائی که بر آن پیکر شریف وارد می شد دردش بر خورشید و ماهیان دریا نمی رسید، پس چرا آنان گریه کردند و آن هم بکاء شدیدا پس حتما آنها متضرر گردیدند و از چیزی که نفع می بردند، بی نصیب شدند و منفعتی را از دست دادند و آن منفعت چه چیزی بالاتر از امامت. همه از امام نفع می بردند و از فقدانش رنج می بینند و متضرر می شوند. امام قطب و قلب عالم است و هر که در عالم است در سایه ی اوست وقتی او را از دست می دهند، متحمل رنج و به دنبال این رنج صاحب درد می شوند این است که آن موجوداتی که ناپاکی بر آنان رخنه نکرده ونمی تواند بکند، (مثل شن های بیابان، ماهیان دریا و...) بر او می گریند و آلوده ها از انس و جن، از فقدان چنین ذی نفعی بیخبر می مانند و شادی می کنند، و این است تفسیر آن حدیثی که می فرماید: برای حسین علیه السلام در قلب مؤمنان حرارتی است که... مؤمنان اگر هم ذکر مصیبتی نشنوند، چون متوجه از دست دادن که قطب و محور عالم هستند، ناله می کنند...مرحوم علامه ی مغنیه می گوید: کسی گفت: آیا شیعه جز گریه و [ صفحه 185] اشک راهی ندارند که بدان محبت خویش را برای اهل بیت علیهم السلام بیان نمایند؟ گفتم:«آری شیعیان علاوه بر گریه برای این که مودت قلبی خود را برای اهل بیت به ثبوت رسانند، به راههای گوناگونی متوسل می شوند از جمله درود و تحیت بر اهل بیت تقدیم داشته و از فضائل

ایشان در مجالس و محافل سخن رانده و به سوی اماکن مقدس آنها بار سفر بسته و به ضریح های شریف آنان تبرک می جویند» [183] .

چرا حسین فراموش نمی شود

می گویند: شما در عصر فضا و اتم زندگی می کنید آنگاه بر کسی اشک می ریزند که صدها سال پیش در گذشته است و بر مزاراتی سفر می نمایید که چیزی جز صخره و سنگ نمی باشد؟!در پاسخ می گوئیم: «چنانکه گفته اند: «بعد زمان» را در «ابدیت» اثری نیست ابدیت را در ماورای زمان - در عرصه ای برتر از زمان - حکومت است، ابدیت همیشگی است. جاودانان، رهبران بزرگ بشریت به ابدیت تعلق دارند، از اینرو قرنها نیز در طول حیات معنوی آنها، مفهوم متداول خود را از دست می دهند» [184] . [ صفحه 186] حسین بن علی علیه السلام از زمره ی جاودانان، از رهبران بزرگ بشریت است. سخن از وی، سخن از تاریخ نیست، سخن روز است. سخنی از ابدیت است. سخن از همیشگی خروشان وش کوفان و پر فروز است.این زنده جاوید نزدیک چهارده قرن - به حساب تاریخ - پس از مرگ جسمانیش همچنان امروز نیز بر دلها حکومت می کند و هنوز پرتو وجودش، نه تنها در حیات ما، بلکه در حیات جهان معاصر و در عصر فضا و اتم «حوادث بی نظیر» ایجاد می کند و به صورت یکی از «شور انگیزترین حماسه های تاریخ بشریت» در آمده و همه ساله نیرومندترین امواج احساسات میلیونها انسان را در اطراف خود بر می انگیزد و مراسمی پر شورتر و هیجان انگیزتر از هر مراسم دیگر به وجود می آورد.راستی چرا به این حادثه ی تاریخی - که شاید در تاریخ مشابه فراوان دارد - اهمیت داده می شود؟! چرا

مراسم بزرگداشت این خاطره هر سال پرشکوهتر و پرهیجان تر از سال پیش برگزار می گردد؟ این همه تعظیم و تکریم و سپاس، این همه سوز و گداز پس از چهارده قرن، آخر برای چیست؟ آن را چه معنائی است؟!حقیقت این است که این زنده جاوید پس از قرنها، همچنان بر قلبهای انسانهای آزاده، قدرتمندانه حکومت می کند و در جامعه «موج [ صفحه 187] معنوی» ایجاد می نماید، حتی هنوز هم به طور عمیق، یک قدرت محرک معنوی و یک نیروی کنترل اجتماعی بزرگ، به شمار می رود.اما از زیارت زیارتگاههای مقدس، هرگز سنگها و صخره ها هدف و غایت نمی باشد چه اگر غرض خود آنها می بود، همین کوههای سر به فلک کشیده ی انسان را از مشقت سفر و طی راههای طولانی بی نیاز می ساخت، پس مقصود بالذات صاحب مزار است و بزرگ داشتن سنگها به جهت شرف انتساب به صاحبان آن مزارات است مانند محترم داشتن جلد قرآن کریم وسنگها و آجرهائی که خانه ی کعبه و مسجد رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم و سایر اماکن مقدس از آنها ساخته شده است.الان می بینیم که دولتها و ملتها در حفظ مقبره های شخصیتهای بزرگ خویش می کوشند و به دور آنها هاله ی قدیس می کشند.در تاریخ نوشته اند هنگامی که سر مبارک حسین علیه السلام را به نزد یزید آوردند، وی در مجلس شراب حضور داشت اتفاقا قاصدی از طرف پادشاه روم به مجلس یزید بار یافت و سر مبارک حسین علیه السلام را در مقابل یزید مشاهده کرد و چون دانست که آن سر به حسین علیه السلام تعلق دارد، عمل یزید را به شدت نکوهش نمود و گفت: ای یزید داستان

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه