تحریف شناسی عاشورا در پرتو امام شناسی صفحه 7

صفحه 7

گمان کند که از این منع و انکار ضرری متوجه جان و یا مال او می شود، یا ضرری به یکی از مسلمانان می رسد، وجوب ساقط می شود. به این معنی شرط مذکور مرزهای امر به معروف و نهی از منکر را مشخص کرده است.ولی عمل امام نشان می دهد که ارزش امر به معروف و نهی از منکر بالاتر از اینهاست. امام برای آن اهمیتی بالاتر از جان و مال و حیثیت انسان قائل است زیرا آن حضرت با عمل حیرت انگیز خود به جهان و جهانیان نشان داد که انسان در راه امر به معروف و نهی از منکر به جائی می رسد که مال و جان و آبروی خودش را باید فدا کند و ملامت مردم را متوجه خود سازد همان طوری که امام حسین علیه السلام کرد احدی از علما و فقهای عصر امام نهضت خونین آن حضرت را تصویب نمی کرد. البته در سطحی که آنها فکر می کردند درست هم فکر می کردند ولی در سطحی می اندیشیدند که اگر این مسافرت برای به دست گرفتن حکومت است، آینده خوشی ندارد.بعضیها به خاطر همین سئوالات خود را راحت کرده و گفته اند کار امام حسین علیه السلام مخصوص خودش است و او در هر شرائط به وظیفه خود عمل کرده است به اصطلاح «قضیه فی واقعه» و قابل پی جوئی نیست! به دستورات اسلام که دستورات کلی و عمومی است، مربوط [ صفحه 73] نیست علما و فقهای آن عصر نیز از کار امام سر در نمی آوردند و منطق امام را نمی فهمیدند و آنها عموما در آن شرائط حرکت امام را به خصوص با اهل بیتش جایز نمی دانند ولی پیداست

امام چیزی را می بیند که دیگران نمی بینند، همان مثل معروف، آنچه را که دیگران در آینه نمی بینند او در خشت خام می بیند. اثر کار خودش را در طول تاریخ می بیند، او منطقی دارد ما فوق منطق علما و فقهائی که در اجتماع آن روز بودند. «ابن عباس، ابن حنفیه، عبدالله بن جعفر و ابن عمر» و عده زیادی در کمال خلوص نیت، امام را از رفتن به کربلا نهی می کردند همه متولیان عقل و دین، نصیحتگران شرع و عرف همه یکصدا مخالف حرکت امام بودند آنها روی منطق و مبنای خودشان حق داشتند ولی امام چیزی را می دید که آنها نمی دیدند. نه آنها به اندازه آنها خطر را احساس می کردند و نه می توانستند بفهمند که چنین قیامی در آینده چه آثار بزرگی دارد. اما او به طور واضح می دید و او به استناد رویایی که البته در حکم یک وحی قاطع است، فرمود: در عالم رؤیا جدم به من فرموده است «ان الله شاء أن یراک قتیلا» [59] . گفتند پس اگر این طور است، چرا اهل بیت و بچه ها را همراهتان می برید؟ فرمود: این را هم جدم فرمود: «ان الله شاء أن یراهن سبایا» [60] . «یعنی خداوند خواسته [ صفحه 74] ترا شهید و خانواده ات را اسیر ببیند».کلمه مشیت خدا یا اراده خدا در دو مورد بکار می رود که یکی را اصطلاحا اراده تکوینی و دیگری را اراده تشریعی می گویند.اراده تکوینی یعنی قضاء و قدر الهی که اگر چیزی قضا و قدر حتمی الهی به آن تعلق گرفت، معنایش این است که در مقابل قضا و قدر الهی جز تسلیم کار دیگری نمی شود

کرد و در اینجا مشیت به آن معنا نیست.معنای اراده تشریعی این است که خداوند این طور راضی است یعنی رضایت خداوند در این است. خدا خواسته است تو شهید باشی، جدم به من گفته است که رضای خدا در شهادت توست. جدم به من فرموده است اینها اسیر باشند یعنی اسارت اینها رضای خداست [61] .علما و بزرگان آن عصر همه یک جور عقیده داشتند اما امام حسین علیه السلام عقیده دیگری در سطح عالی داشت همه یک جور قضاوت می کردند اما نظر امام با آنها تفاوت داشت معلوم است که کار امام یک کار حساب شده است یک رسالت و یک مأموریت است.طرز تلقی فقهی در میان ابعاد متعدد مسأله تنها از یک بعد [ صفحه 75] می تواند در کم و چون آن به بررسی پردازد و محدوده آن از چند مسأله تجاوز نمی کند. این بعد فقط به چند مسئله محدود است و شکی نیست حادثه ای به این عظمت در چارچوب دیدگاه فقهی آن عصر نمی گنجد بدین معنی:همچنان که داستان شگفت انگیز خضر و موسی و کارهای عجیبی که خضر انجام داد که اسرار درونی این حوادث حتی بر موسی هم مشکوف نبود، با موازین فقهی و قانونی سازگار نیست [62] حادثه کربلا را هم نمی توان در چارچوب موازین فقه جا داد [63] .یکی از ابعاد عمیق حادثه کربلا، بعد اخلاقی آن است وقتی از این دیدگاه به حادثه می نگریم، می بینیم یک صحنه نمایش اخلاق اسلامی است یکی از عناصر اخلاقی موجود در این حادثه وفا و ایثار است اساسا حادثه کربلا نمایشگاه ایثار و وفاست آیا برای ایثار و وفا تجسمی بهتر از

حادثه کربلا می توان پیدا کرد؟!ایثار که یکی از باشکوهترین تجلیات عاطفی روح انسان است، [ صفحه 76] در مکتب اهل بیت علیهم السلام بسیار قوی است و می دانیم سوره «هل اتی» برای ارج نهادن به ایثار اهل بیت علیهم السلام نازل شده و سندی بزرگ برای فضیلت این خاندان است و در آن می فرماید:(و یطعمون الطعام علی حبه مسکینا و یتیما و اسیرا انما نطعمکم لوجه الله لا نرید منکم جزاء و لا شکورا)«و غذای خود را با این که آن علاقه (و نیاز) دارند، به مسکین و یتیم و اسیر می دهند (و می گویند) ما شما را برای خدا اطعام می کنیم و هیچ پاداش و تشکری از شما نمی خواهیم».کاری که خاندان وحی در اینجا انجام دادند، بالاتر از وظیفه فقهی و تکلیفی آنها بود آنها ایثار کردند و سه روز خود و فرزندانشان گرسنه ماندند غذای خود را در راه خدا به فقیر و یتیم و اسیر دادند و این یک وظیفه تکلیفی نبود، بلکه آنها به وظیفه اخلاقی و انسانی خود که بالاتر از وظیفه فقهی است، عمل کردند و در حادثه کربلا هم وظیفه فقهی و تکلیفی امام همان بود که فقها به آن اصرار داشتند ولی کار امام بالاتر از این بود او به وظیفه اخلاقی و انسانی خود عمل کرد. بهترین تجلیگاه «ایثار» این عاطفه انسانی و اسلامی حادثه کربلا است. و برای ایثار، تجسمی بهتر از داستان حضرت عباس نمی توان یافت. او بعد از آن که چهار هزار مأمور شریعه فرات را کنار زد و اسب خود را داخل آب [ صفحه 77] برد، به طوری که آب به زیر شکم اسب

رسید، مشکش را پر از آب کرد و چون خود به شدت تشنه بود، مقداری آب برداشت و جلوی دهانش آورد تا بنوشد، دیگران از دور ناظر بودند آنها همین قدر گفته اند ما دیدیم که آب ننوشید و آب را ریخت. تاریخ می گوید: «فذکر عطش الحسین علیه السلام» یادش افتاد که برادرش تشنه است گفت: شایسته نیست حسین در خیمه تشنه باشد و من آب بنوشم.آب شرمنده ایثار علمدار تو شد که چرا تشنه از او این همه بی تاب گذشت خطاب به خود گفت:یا نفس من بعد الحسین هونی فبعده لا کنت ان تکونی ای نفس می خواهم بعد از حسین نمانی، تو می خواهی آب بخوری و زنده بمانی؟ در حالی که حسین در خیمه تشنه است».در اینجا وظیفه تکلیفی و فقهی حضرت عباس این بود که به مجرد رسیدن به شریعه، آب بخورد و نیرو بگیرد و زنده بماند ولی حضرت عباس به وظیفه اخلاقی خود عمل کرد با این که به شدت تشنه بود، ولی آب نخورد و با لب تشنه از شریعه بیرون آمد.بدین ترتیب عباس در «جهاد اکبر» یعنی «جهاد با نفس» نیز پیروز گردید. [ صفحه 78] امام صادق علیه السلام فرمود: «رحم الله عمی العباس لقد آثر و ابلی بلاء حسنا» [64] .«خدا رحمت کند عمویم عباس را، عجب نیکو امتحان داد، ایثار کرد و حداکثر آزمایش را انجام داد برای عمویم عباس مقامی در نزد خدا است که تمام شهیدان غبطه مقام او را می خورند».یا این که می خوانیم به هنگامی که امام مشغول نماز گردید، یکی از یاران او، خودش را سپر امام کرد و آنقدر تیر به بدن او خورد که

دیگر یارای مقاومت از دست داد و بر زمین افتاد. در لحظات آخرش امام، خود را به بالینش رساند او تازه شک می کرد آیا به وظیفه خود عمل کرده یا نه، می گوید: «اوفیت یا ابا عبدالله؟» «آیا من توانستم وفا بکنم یا نه؟». [ صفحه 79]

کار آمدترین شیوه برای شناخت نهضت عاشورا

اشاره

شیوه های مذکور برای شناخت نهضت عاشورا کافی نیستند، جامع ترین و کار آمد ترین شیوه ای که برای تحریف شناسی عاشورا می توان به کار گرفت، اسلوب امام شناسی است. شناختن نهضت عاشورا نیاز به احاطه و توجه به جهات و حقایق و مسائل بسیاری دارد که در فهم و دریافت درست این موضوع موثر است. و هر چیزی از این حادثه که با شئون امامت سازگار نباشد، آن تحریف شده است و اسناد و مدارکی که با شئون امامت همخوانی دارند همان واقعه راستین عاشورا است. مدعای ما این است که طرح امام شناسی یکی از کارآمدترین معیارها برای تحریف شناسی حادثه عاشورا است بدیهی است نمی توان این واقعه را یک پیش آمد ساده تاریخی شمرد و روی آن نظر داد.برای اثبات این مدعا و تبیین اصول و مبانی این شیوه ذکر چند [ صفحه 80] مقدمه ضرورت دارد:

قائده لطف


1- چنانکه از راه «لطف» و عنایت الهی لازم است اشخاصی تعیین شوند که وظائف انسانی را از راه «وحی» درک نموده و به مردم ابلاغ نمایند، همچنین وظیفه لطفی پروردگار جهانیان ست که برای تداوم این راه بعد از رحلت پیامبران جانشینان معصومی برای آنان قرار دهد که جامعه بشری را در پیمودن راه کمال و سعادت کمک کنند.پس به اعتقاد شیعه «امامت» چیزی فراتر از ریاست و حکومت بر مردم و مرجعیت دینی است، بلکه تمام وظائف پیامبران (بجز دریافت وحی) برای امامان ثابت است و به همین دلیل شرط عصمت که در پیامبران می باشد، در امام نیز هست [65] .از اینرو «امامت» در نزد شیعه چنین تعریف شده است: «هی منصب الهی حائز لجمیع الشؤون
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه