مبانی و دیدگاههای هنری قابل استنباط از فرهنگ عاشورا صفحه 1

صفحه 1

مبانی و دیدگاههای هنری قابل استنباط از فرهنگ عاشورا

آنچه از متون تاریخی و قصص انبیا، بویژه از داستان حضرت آدم - سلام الله علیه - برمی آید آن است که همه انبیا و اوصیای برگزیده خداوندی از وقوع نهضت عاشورا آگاه بوده اند و این مسئله در واقع، نشان اهمیت قیام حسینی از بدو خلقت هستی است. بر این اساس باید طراح اصلی عاشورا را خداوند تبارک و تعالی بدانیم. به عبارت دیگر، می توان طرح عاشورا را جامع تمام زمانها و همه روزگاران پیش از خود به شمار آورد.جامعیت و حضور نهضت عاشورا در تاریخ حیات انسان، مفهوم بسیار گسترده ای دارد و در اصل، عاشورا به معنای رویارویی انسان با شیطان و تسلط ظاهری شیطان بر انسان است.در طراحی نهضت عاشورا، زمان، مکان، شخصیتهای الهی و دیگر عوامل و قواعد و قوانین به عنوان یک «هنر» واقعی مورد توجه قرار گرفته است. اگر بخواهیم به زبانی ساده تر و روشن تر به مسئله بپردازیم، باید بگوییم که: طراحی نهضت عاشورا با خلقت حضرت آدم - علیه السلام - آغاز و با قیام قیامت پایان می یابد.قوانین و قواعد مستحکم و جامعی در نهضت عاشورا وجود دارد که پایه های اصلی و نگه دارنده آن در طول تاریخ - پیش و پس از خود - به حساب می آید. گزینش بهترین و پاکترین شخصیتها، انتخاب بهترین مکان و مناسب ترین زمان، چگونگی وقوع حادثه و کیفیت حرکتها به گونه ای شایسته و صدها عامل دیگر که تشریح و تبیین آن در این مقال مقدور و میسر نیست، همه و همه از طراحی هنرمندانه نهضت حکایت می کند.قیام جاوید حسینی از قواعد و مبانی یک نمایش قدرتمند، بهره می جوید.

وجود و حضور قواعد دراماتیک، عوامل تلطیف کننده روح انسان، ایثار جان و مال در راه اعتلای ارزشهای بشری، نقش روحی و عاطفی شخصیتهای مختلف، مفهوم سیاسی نهضت را در زمان خود و بعد از آن در راستای قیام و اقدام برای مبارزه با حکومتهای طاغوتی بیان می کند و آن را در چارچوب قواعد هنری قرار می دهد.در نهضت عاشورا شاهد التهاب، هیجان و احساسهای فوق العاده تأثیر گذاری هستیم؛ احساسهایی که بر مقدس ترین مبانی اعتقادی تکیه کرده اند و از آنجا که قواعد ثابتی دارند، به مبانی نیرومند ایمان و جهان بینی الهی نزدیک شده اند و به دیگر سخن، روح واقعی خود را از مذهب می گیرند. این احساسها در رفتار مجموعه شخصیتهای نهضت عاشورا شکل می گیرند. رفتارها، گفتارها و همه اقدامهای شخصیتهای نهضت، همگی بیانگر قدرت ایمان و جهان بینی آنان است. شهادت و اسارت که نتیجه قطعی نهضت است، جز حلاوت، زیبایی و جلوه های شورانگیز عشق و عرفان، چیز دیگری به همراه ندارد. ترس، تسلیم و فرار در برابر دشمن، در نهضت عاشورا فاقد معنا و جایگاه است، در حالی که هیجان بیش از حد برای رسیدن به لقای خداوند، همه اهداف عاشوراییان است، و شاهد شگفت انگیزی است که اگر بدانیم شخصیتهای عاشورا و در رأس همه آنان، حضرت امام حسین (ع) در شب پیش از حادثه، شادمانه تر از همیشه به لطیفه گویی پرداختند و مرگ فردای خود را - که به آن آگاهی کامل داشتند - به تمسخر گرفتند. در اینجاست که به طرح این پرسش می پردازیم که کدامیک از صحنه های هنری از بدو خلقت جهان با نمایش هنرمندانه و الهی فرزند عزیز

علی و فاطمه - حضرت امام حسین (ع) - و یاران وفادار و از جان گذشته اش، حتی می تواند وجه تشابه داشته باشد؟فصاسازی هنری در نهضت عاشورا، مسئله ای بی همتاست. استفاده از انسانهای عاطفی و ایثارگر، ایجاد فضای روحانی - که نظیر آن را تا آن زمان در طول تاریخ به یاد نداریم - همچون برگزاری آیین دعا و نمایش، ایراد سخنرانی اباعبدالله الحسین (ع) برای یاران و نیز نیروهای دشمن و اتمام حجت برای همگان با استفاده از فرصت اندکی که وجود داشت و اقدامات دیگری از این دست و مهمتر از همه آماده شدن برای پیوستن به خدا و شتاب بیش از حد در این راه، در هیچیک از قالبهای هنری متداول آن عصر و پیش از آن نمی گنجد، همچنان که پس از نهضت عاشورا نیز نمونه ی همانندی از آن سراغ نداریم، و در یک کلام، عاشورا و حوادث و وقایع این روز مقدس، رویدادی است که از جنبه هنری، نمی تواند در هیچ عصری و به هیچ مناسبتی تکرار شود.در نهضت عاشورا با شخصیتهای مواجهیم که با رفتارهای عظیم و تکان دهنده شان، نمایش بزرگ و تاریخی و بی بدیلی را به صحنه آوردند. این رفتارها، کنشها و واکنشها همه در عشق به خداوند متعال شکل می گرفت و برآنچه تأکید می شد، ضرورت ایثار و فداکاری جانبازی و شهادت در راه دوست و در جهت کسب رضای آفریدگار بود.امام حسین - علیه السلام - شخصیت اصلی این نمایش بزرگ، با نیروی معنوی تمام یاران مخلص و ناب را به حرکت در آورد و آنان را برای رسیدن به بالاترین مراحل رشد و تعالی رهبری کرد و بین رهبریهای خداپسندانه،

آنان را به برخورداری از زیباترین ارزشهای والای انسانی موفق ساخت.شخصیت پردازی در نهضت عاشورا، ناشی از تواناییهای روحی و ارزشهای حاکم بر روح و روان شخصیتهای خاصی در صحنه های حوادث است. موقعیت اقتصادی، توانایی مالی و حتی مقام اجتماعی در شناسنامه این شخصیتها جایی ندارد، بلکه آنان تمام شرایط زیستی و اجتماعی خود را فدای آرمانهایی می کنند که بشریت در حال و آینده، شدیدا به آنها نیازمند است. آشکارتر بگوییم، شخصیت پردازی در عاشورا، مبتنی بر رابطه انسان با خداست. میزان و مراتب این ارتباط و تلاش در جهت گسترش آن، در اصل به چگونگی برخورد شخصیتهای با عاشورا و نهضت حسینی بستگی تام و تمام دارد. بر این اساس، کار به جایی می رسد که مسائل عاطفی و عشق و علاقه به خانه و خانواده و زن و فرزند و در یک کلام، دلبستگی به جهان و هر چه در آن است، برای عاشوراییان معنا و مفهوم ندارد. جهان بینی حسین (ع) و یارانش، آرمانی بودن، آرمانی زندگی کردن و آرمانی مردن بود و برای رسیدن به قرب و رضوان خداوند، به استقبال عظیم ترین خطرها شتافتند و زندگی و مافیها را به هیچ انگاشتند.اصحاب عاشورا در تمام حرکتهای گفتاری و رفتاری خود از پیامبر اکرم (ع) و آیین پاک و مقدس او الهام گرفتند و هدف خویش را دفاع از ارزشها و آرمانهای اسلام عزیز قرار دادند. آنان تحمل سختیها و رنجها را فرصتی مغتنم برای پیوستن به محبوب می دانستند و نه تنها هیچگاه تکدر خاطر نیافتند، بلکه لذت معنوی سراسر وجودشان را فراگرفته بود و ضربه های شمشیر و نیزه ها و درد ناشی از

آن، نتوانست حتی احساسی از تسلیم در رویارویی با دشمن در آنها به وجود آورد.در مجموعه شخصیتهای نهضت عاشورا، متوجه جهان بینی نیرومندی هستیم که تعریف انسان، جهان، مرگ و حیات جاودانه را نتیجه اعمال آدمی، محوری بودن خداوند، جلب رضای او و جهان و هستی را متأثر از خدا می دانستند. نگرش درست به جهان و جهان را مبتنی بر شعور تلقی کردن از ویژگیهای بارز فکری و روحی اصحاب عاشورا است.شهامت غیر قابل وصف، آمادگی برای هر نوع جانبازی، روحیه شهادت طلبی کربلاییان به تمامی متأثر از جهان بینی نیرومند آنان است و هنرمندی در رفتارهای این عاشقان خدا به گونه ای بود که تمام عواطف و احساسات بشری را تحت الشعاع خود قرار می داد و این موارد را می توان به طور روشنی در سخنان پربار حسین (ع) و یارانش مشاهده کرد.حادثه پردازی در نهضت عاشورا، مبتنی بر اندیشه های ناب سیدالشهدا (ع) و یاران او درباره فلسفه زیست انسان در جهان خاکی، جایگاه اصلی انسان و چگونگی باور او به بازگشت به سوی خداست. بنابراین، حادثه پردازی در نهضت عاشورا، معلول سوء تفاهم نیست. دست اندرکاران آن اهداف مادی و سیاسی را مد نظر نداشتند. بلکه همه آنان به اهداف مقدس و والاتری می اندیشیدند. نبرد تن به تن مبارزه ی عده ای اندک با سپاهی انبوه، به رغم آگاهی از خطر به استقبال مرگ رفتن، مبتنی بر اتکا به فلسفه ی نیرومند «شهادت» و تلاش برای رسیدن به خداوند است.در نهضت عاشورا با حضور مادر و نقش او در همه صحنه ها روبروییم. او آموزش دهنده دفاع از ارزشهای الهی و انسانی است، ضمن اینکه خود، شاهد زیباترین جلوه های

فداکاری و ایثار است و در عین حال به القای روحیه شهامت به آنانی است که جهان هستی را بدون در نظر گرفتن ارزشهای والای الهی و انسانیش به هیچ می انگارد.مادر در نهضت عاشورا با همه قدرت روحی متکی به ایمانش به خداوند متعال، فرزندان خود را برای جانبازی در راه حق و حقیقت آماده می سازد و هنر وصل به پروردگار را به آنان می نمایاند. او در تمامی صحنه ها به تشجیع فرزندانش برای حماسه آفرینهای شگرفت می پردازد و هنرمندی خویش را نیز در تحمل رنجها و سختیهای ناشی از قربانی شدن فرزندانش نشان می دهد.نقش تربیتی مادر در نهضت عاشورا تا آن حد مهم و قابل توجه است که می توان آن را تکمیل کننده رسالت همه مردان و جوانانی دانست که برای رسیدن به اهداف مقدس خویش تا پای جان به پیش می روند. با این وجود، مادر در قیام حسینی، سمبل عاطفه ای لطیف و وصف ناشدنی است.جنگ و مبارزه فی نفسه، تهی از هر نوع لطافت است و قاعدتا مفهومی از خشونت را به همراه دارد. اما حضور زن در نهضت عاشورا، لطافتی ایجاد می کند که از جنبه های گوناگون قابل بررسی است.زن موجود لطیف هستی است و همراهی او در این نهضت و همفکری و همگامی او با حادثه سازان عاشورا به معنای ارزش گذاری به تواناییهای نیرومند زن در عرصه زندگی و مبارزه است. بدیهی است در صورتی که نهضت عاشورا از حضور زن و شخصیتهای عاطفی بی بهره بود، این نهضت لطافت و قدرت ترادیک خود را از دست می داد. تحمل درد و رنج از ناحیه بانوان کربلا، در سیمای جنگ و مبارزه، تأثیری پر

از لطف و عاطفه و احساس بر جای نهاد که بیانگر نقش هنری و لطیف زن در همه عرصه ها بود، و به دیگر سخن، زن با حضور خودش در صحنه های عشق و شهادت، به نهضت عظیم و جاوید حسینی زندگی بخشید.نمونه بارز این حضور را می توان در زیباترین و کامل ترین شکلش در وجود حضرت زینب کبری - سلام الله علیها - و نقش و رسالت بی همانندی که این بانوی قهرمان برعهده داشت، آشکار و به خوبی مشاهده و احساس کرد.امام حسین (ع) نقش اصلی نمایش صحنه های جاوید عاشورا برعهده داشت و خواهر بزرگوار و ارجمندش تداوم بخش این نقش با همه ابعاد و زمینه ها بود. دختر گرامی علی (ع) که تربیت شده مکتب والای رسالت و امامت بود، توانست با اتکا به ایمان معنوی و اتکال به خداوند بزرگ، و با آگاهی کامل، وظیفه کاروانسالاری را همراه با برادر زاده ارجمندش حضرت سجاد - علیه السلام - به خوبی ایفا کند. زینب (س) که اسوه همه زنان عالم است، در عین حال که شخصیتی عاطفی است، در صحنه های مبارزه و رویارویی با دشمن غدار نیز چهره ای شاخص و شکست ناپذیر دارد. او ضمن اینکه رهبری و نگهداری از عده ای زن و کودک و نوجوان ستمدیده و داغدار را برعهده دارد، از هر فرصتی برای احقاق حق اهل بیت عصمت و طهارت از یک سو و رسوا کردن جباران و ستمکاران از سوی دیگر استفاده می کند و این نقش را به گونه ای هنرمندانه به انجام می رساند که به عنوان نمونه بی نظیری از رشادت و شهامت و ایثار در همیشه ی تاریخ به ثبت رسید.... و اینک اگر بخواهیم

نقش «فرزند» در نهضت عاشورا را مورد بررسی قرار دهیم، بهترین و بارزترین نمونه اش، فرزند برومند و رشید سیدالشهدا، حضرت علی اکبر (ع) است. نقش هنرمندانه علی اکبر که تجسمی از جد بزرگوارش پیامبر اکرم (ص) بود و در کردار و رفتار شباهت تمامی به آن حضرت داشت، به گونه ای بود که دوست و دشمن با مشاهده منش و روش او، پیغمبر بزرگوار اسلام (ص) را به یاد می آوردند.حضور فرزندی همانند حضرت علی اکبر (ع) در کربلا بسیار تأثیر گذار است. او با تمام آگاهی، تسلیم محض پدر بود و برای هر نوع فداکاری و جانبازی در راه آرمانهای والا و مقدسش با همه وجود، آمادگی داشت. او نه تنها، سالار شهیدان را پدر، که مراد و مرشد خود می دانست و ولایت مطلقه ی او را همچون دیگر پیروان امامت و ولایت با جان و دل پذیرفته بود.عظمت وجودی حضرت علی اکبر (ع) در صحنه عاشورا بویژه در زمانی آشکارتر می شود که در پاسخ به پرسش پدر که: «فرزندم! فردا - عاشورا - در این سرزمین، سرها از بدن جدا خواهد شد و... مرگ همه را در آغوش خواهد گرفت» عرض می کند: «پدر! مگر ما بر حق نیستیم؟ و مگر نه آن است که در راه آرمانهای جدمان رسول خدا (ص) به شهادت می رسیم؛ پس اگر چنین است از کشته شدن، ما را چه باک!»در نهضت عاشورا، دختران پاک و مقدسی همچون ام کلثوم و رقیه نیز نقش آفرین بودند. حضور اینان در غمگنانه ترین لحظه ها، دلیل بارزی برحقانیت حسین (ع) و قیام مقدسش بود. دختران امام حسین (ع) که در دامنهای پاکی پرورش یافته بودند، با روح

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه