فرهنگ عاشورا صفحه 201

صفحه 201

س

ساربان

روایت شده است:یکی از شتربانان کاروان حسینی پس از شهادت امام،به طمع برداشتن بند زیر جامۀ آن حضرت،دوباره به مقتل آن امام بازگشت و آن حضرت را سر بریده و خونین یافت.دست برد تا آن بند را بردارد،که دست امام بر آمد و بر دست او زد و مانع شد.کاردی در آورد و انگشت یا دست حضرت را برید تا آن بند را برگیرد.امام دست چپ را برآورد،دست چپ را هم برید. (1)این شخص،بعدا چهره اش سیاه شد و در راه مکّه فریاد بر می آورد که:«ایّها النّاس!دلّونی علی اولاد محمّد». (2)نام او را«بریده بن وائل»گفته اند.این قضیّه به صورتهای دیگر هم در برخی کتب نقل شده است، (3)از جمله دربارۀ کسی به نام ابحر بن کعب،که لباس از تن آن حضرت در آورد و او را عریان نهاد.

بعدا دستانش مثل دو چوب خشک،خشکید. (4)امّا نمی توان به صحّت آنها اطمینان یافت.

در نقلها،گاهی قضیۀ انگشت و انگشتر هم آمده است و اینکه،بجدل بن سلیم انگشت را با انگشتر قطع کرد و انگشتر را به غارت برد. (5)

-پیراهن کهنه


1- 1) -اثبات الهداه،ج 5،ص 205.
2- 2) -ناسخ التواریخ،ج 4،ص 19،به نقل از«مدینه المعاجز».
3- 3) -همچون:بحار الأنوار،ج 45،ص 311،معالی السبطین،ج 2،ص 61.
4- 4) -اثبات الهداه،ج 5،ص 201.
5- 5) -عوالم(امام حسین)،ص 302.
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه