خون خدا (نثر روان بازگویی حادثه کربلا) صفحه 104

صفحه 104

(2) «فتنه» به معنای نهادن طلا در کوره ی آتش است تا نیک و بد آن از هم جدا شود. (مفردات راغب).
(3) به سنت همگانی و همیشگی خداوند، در مورد آزمودن و ابتلا و امتحان مردم گرویده به یک آیین بر حق، در آیه ی 2 و 3 سوره ی عنکبوت و آیات فراوان دیگر، تصریح شده است. منتها هر کس به نحوی و هر گروهی از

راهی و به شکلی «آزمایش» می شوند. و البته آنکه ایمانش بیشتر و مسؤولیتش بزرگتر و موقعیتش مهمتر، امتحانش هم سخت تر و دردناکتر و در صورت سقوط، فاجعه آمیزتر است و به سخن امام باقر (علیه السلام): «اِنَّما یبْتَلَی الْمُؤْمِنُ فِی الدُّنیا عَلی قَدْرِ دینِهِ»، (بحار، ج 67، ص 210) و از نظر عقل و منطق هم بروز صحنه ی آزمایش برای شناساندن چهره ها ضروری می نماید تا آنکه واقعاً و به درستی معتقد و وفادار و کاری است، از آنکه فقط شعار حق می دهد و خود را مؤمن جا می زند و در مرحله ی عمل، مشتش بازمی گردد، باز شناخته شود و تا کارد، هندوانه را نبرد و داخل آن را نشان ندهد نمی توان گفت که رسیده است یا کال، و اصلاً چه رنگی است. امتحان هندوانه همان دَم کارد است و برخورد با چاقو، آزمودن بنی اسرائیل با گوساله ی طلایی ساخته ی دست سامری است و گروه دیگر با ناقه ی صالح، باید به جایی رسیده باشی که حتی اسماعیلت را هم به مذبح بکشی و به قفا بخوابانی و کارد بر حلقومش کشی تا خلوص و سره بودن خود را بنمایانی:

خوش بود گر محک تجربه آید به میان

تا سیه روی شود هر که در او غش باشد

والا تا آنجا که «حادثه» و «فتنه»ای پیش نیامده است، خیلی ها چهره ی مذهبی و موقعیت دینی و اجتماعی دارند و خود را در سنگر دفاع از اصالتهای انسانی قلمداد می کنند و شعارهای انقلابی می دهند، آن هم دو آتشه و کاسه ی از آش داغتر می شوند و سنگ شرف و شعور، به سینه می زنند، ولی وقتی در بوته ی آزمایش و کوره ی امتحان قرار می گیرند و تجربه های عینی، آنان را

می فشارد و «حق» در متن زندگی و عمل، ملاک شناخت افراد می شود نه در عالم ذهن و به صورت مجرد، آن وقت معلوم می شود که هرکس چکاره است؟

و آنکه ادعا داشته، چند مرده حلاج است و در این گیر و دار، کلاهش تا کجاها پس معرکه است؟ و ما این را در تاریخ بسی خوانده بودیم و در زمان خود چه پیش از انقلاب اسلامی و چه پس از پیروزی، نیز دیدیم که وقتی مرزبندی شد، چگونه بعضیها آن طرف خندق قرار گرفتند و همدست و همداستان با احزاب مهاجم و محاصره کننده ی مدینه.


(4) این استغاثه و یاری طلبی، به عبارتهای گوناگون در کتب تاریخ و مقتل، بیان شده است، از جمله: «هَلْ مِنْ ناصِرٍ ینْصُرُ ذُرِیتَهُ الأَطهارَ»، (ذریعه النجاه، ص 129).

: «هَلْ مِنْ ذابٍّ یذُبُّ عَنْ حَرَمِ الرَّسُولِ»، (ناسخ التواریخ، ص 224).

: «اَما مِنْ مُغیثٍ یغیثُنا لِوَجْهِ اللَّه، اَما مِنْ ذابٍّ یذُبُّ عَنْ حَرَمِ رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه وآله وسلم)»، (قمقام زخّار، ص 404).


(5) این به خوبی نشان می دهد که چگونه مردم در نظام حاکمی که مبتنی بر جور و تعدی و جهل و هوس و خودگامگی و بازیچه و ملعبه است، مسخ می شوند و کارهایی از آنان سر می زند که جز از ابزار و آلات بی روح و بی شعور و بی اراده انتظار آن نیست و مردم در این گونه نظامها، به پست ترین جایگاههایی که می توان تصورش کرد می رسند و آلت دست بی اراده ی ارتجاعی ترین عناصر ضد انسانی قرار می گیرند.
(6) مقاتل الطالبیین، ص 90. بحارالانوار، ج 45، ص 45.
(7) «اِلهی اِنْ کُنْتَ حَبَسْتَ عَنَّا النَّصْرَ فَاجْعَلْهُ لِما هُوَ خَیرٌ مِنْهُ وَانتَقِمْ لَنا مِنَ الظَّالِمینَ»، (مقتل الحسین، مقرّم، ص 273).

-8

این، مطابق نوشته ی: مناقب ابن شهر آشوب، بحارالانوار، نفس المهموم، کامل ابن اثیر، ارشاد مفید، اعلام الوری طبرسی و... است و آنچه که در زبانها مشهور است، یعنی اینکه امام کودک شیرخواری را به نام «علی اصغر» به میدان جنگ آورد و برای او از دشمن، درخواست آب کرد و در میدان او را به تیر زدند، در هیچ منابع تاریخی و روایی نیست و محققین درباره ی آن کودک شیرخوار، نظرهای متفاوتی دارند، بنا به برخی منابع، حسین بن علی، خودش آن کودک را در قبر کوچکی کنار خیمه ها دفن کرد (ابصارالعین، ص 24).


(9) بحارالانوار، ج 54، ص 50. اعیان الشیعه، ج 1، ص 609. تاریخ طبری، ج 4، ص 345. اعلام الوری، ص 243.
(10) از سی هزار تا صد هزار گفته اند.
(11) حیاه الامام الحسین بن علی، ج 3، ص 277.
(12) «اِنْ لَمْ یکُنْ لَکُمْ دینٌ و لا تَخافُونَ یوْمَ الْمَعادِ فَکُونُوا اَحْراراً فی دُنیاکُمْ...»، (کامل ابن اثیر، ج 4، ص 76. بحارالأنوار، ج 45، ص 51).
(13) «یا اَبطال الصفا، یا فُرسانَ الهیجاء...»، (ناسخ التواریخ، حالات امام حسین (علیه السلام)، ص 228).
(14) قمقام زخّار، فرهاد میرزا، ص 462. و در «مقتل الحسین مقرم»، ص 283، چنین آمده است: «صَبْراً عَلی قَضائِکَ یا رَبِّ! لا اِلهَ سِواکَ یا غِیاثَ الْمُسْتَغیثینَ...»،.
(15) المجالس السنیه، سید محسن امین، ج 1، ص 123.
(16) «تو کلاس فشرده ی تاریخی، پایان سخن، پایان من است، تو انتها نداری»، از شعر: خط خون، موسوی گرمارودی).
(17) برای اطلاع از نقض مقررات جنگی از سوی حکومت یزید در ماجرای کربلا، رجوع کنید به: انقلاب تکاملی اسلام، جلال الدین فارسی، ص 834، با عنوان: «عبور از دو میدان».

موخره

موخره

با توجه

به اینکه در این کتاب، به تحلیل کلّی نهضت امام حسین (علیه السلام) و انگیزه ها و اهداف و نتایج آن انقلاب خونین نپرداختیم، در پایان، تنها به سرفصلهای آنگونه مباحث، اشاره می شود تا برای خوانندگان عزیز، راهگشای مطالعه ی وسیعتر و کلیدی برای ردیابی حوادث «قیام عاشورا» باشد.

>علل و انگیزه های نهضت

>فسادهای رژیم بنی امیه

>اهداف نهضت امام حسین

>مراحل نهضت

علل و انگیزه های نهضت

علل و انگیزه های نهضت

1- تعهّد و مسؤولیت دینی و اجتماعی امام حسین (علیه السلام) در برابر اسلام

و مسلمین.

2- افزایش فسادها و انحرافات و ستمهای بنی امیه.

3- امر به معروف و نهی از منکر.

4- به خطر افتادن موجودیت دین و اساس اسلام.

5- حاکمیت رژیم اموی و تسلّط ناروا بر جامعه.

6- اعلام آمادگی کوفیان برای یاری امام در نهضت.

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه