خون خدا (نثر روان بازگویی حادثه کربلا) صفحه 58

صفحه 58

(2) «صَبْراً بَنی الکِرامِ، فَمَا الْمَوْتُ اِلَّا قَنْطَرَهٌ تَعْبِرُ بِکُمْ عَنِ البُؤْسِ وَالضَّرَّاءِ اِلَی الْجَنانِ الواسِعَهِ وَالنَّعیمِ الدَّائِمَهِ... اِنَّ الدّنیا سِجْنُ المؤمِن وَجَنَّهُ الکافر وَالموتُ جِسْرُ هؤلاءِ اِلی جَنَّاتِهِمْ وَ جِسْرُ هؤلاء الی جَحیمهم»، (معانی الاخبار، ص 289. نفس المهموم، ص 135).
(3) از: حسن حسینی.

پیران جوان

پیران جوان

ظهر عاشوراست...

دشمن فرصت نماز خواندن هم به سپاه امام نمی دهد. حسین به نماز می ایستد تا با ابراز نیاز به آستان «اللَّه»، سرود بی نیازی از هر کس جز او را بر بام بلند زمان، برخواند و زمزمه ی عشق را ترنّم کند.

سعید بن عبداللَّه (1) یکی از همراهان امام خود را سپر بلا می سازد و سینه ی خود را آماج تیرها قرار می دهد تا آن بزرگوار آسیب نبیند. هدف تیراندازها، خود «حسین» است ولی تیرها به امام نمی خورد و سراپای سعید، غرق در خون است، سعید که اینک زیر باران تیرها، از تیرگیها پاک شده

و در جوی خونی که از او جاری است «غسل شهادت» کرده است، بی رمق و بی حال بر زمین می افتد و این پیام بر لب دارد:

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه