- آغاز سخن 1
- درباره ی منابع تاریخ عاشورا 3
- ابومخنف و مقتل الحسین 7
- محمد بن سعد و مقتل الحسین 10
- بلاذری و مقتل الحسین 13
- دینوری و مقتل الحسین 14
- طبری و تاریخ عاشورا 16
- احمد بن اعثم کوفی و مقتل الحسین 17
- خوارزمی و مقتل الحسین 21
- مقتل الحسین امام طبرانی 22
- آثار دیگری از قرن سوم و چهارم هجری 23
- منابع داستانی، ادبی و روضه ای 24
- تحلیلی از وضیعت قریش و جناح های داخلی آن تا کربلا 29
- سه نوع برخورد با دین اسلام پس از رحلت رسول خدا 31
- سه نوع نظام سیاسی از زمان رسول خدا تا حکومت معاویه 32
- برخورد امام علی و آل علی با مشکلات و دشواری ها 33
- چگونگی عقاید عامه ی مردم در مناطق مختلف 35
- راه های منحرف کردن عامه ی مردم توسط امویان 36
- چگونگی امر تحریف دین در این دوره 38
- گزارش نامه ی واقعه ی کربلا 42
- مخالفت امام حسین با خلافت یزید 150
- اعزام مسلم به کوفه 152
- حرکت امام به سمت عراق 158
- موضع مردم کوفه در جریان نهضت کربلا 160
- فشار ابن زیاد بر مردم کوفه 163
- ارزیابی سفر به عراق 169
- امام در برابر سپاه عراق 177
- آگاهی از شهادت در کربلا 187
- انحرافات دینی و کربلا 190
- آثار سیاسی رخداد کربلا در جامعه ی شیعه 195
- عدد چهل 197
- عدد «اربعین» در متونی دینی 198
- اربعین امام حسین 199
- بازگشت اسیران به مدینه یا کربلا 201
- میرزا حسین نوری و اربعین 202
- شهید قاضی طباطبائی و اربعین 203
- حکمت شهادت امام حسین 205
- عاطفه و برداشت سیاسی 209
- دو تجربه ی صلح و انقلاب 210
- تجربه ی سیاست یا فرهنگ 212
- مفهوم امام 213
- تأثیر غالیان 214
- حکمت شهادت و امر سیاست 216
- نگاه صوفیانه 219
- هدف و آگاهی پیشین 220
- به سوی برداشت سیاسی 226
- هدف سیاسی: شهادت 228
- سخن آخر 230
- تأثیر نهضت امام حسین در سقوط امویان 231
- قیام امام حسین یک قیام اسوه 234
- تأثیر مشخص قیام امام حسین روی قیام های پس از آن 235
- امامان شیعه و مسأله ی قیام 236
- تأثیر نهضت امام حسین بر جامعه ی شیعه 237
- بعد معنوی کربلا 238
- مروری بر کتاب کامل الزیارات ابن قولویه 240
- ابعاد شکلی و شعاری نهضت امام حسین 253
- ویژگی عمده ی این سه صورت شعاری 254
- ویژگی شعارها 255
- تغییر پذیری قالب شعائر 256
- شعائر و هنر 257
- عوارض منفی شعائر تازه یاب 258
- روضه خوانی و شعار 259
- درآمد بحث 261
- بستر تاریخی عزاداری اهل سنت برای امام حسین 261
- ابوحنیفه شیعه ی زیدی 263
- مرز تشیع و تسنن از قرن سوم به بعد 265
- عزاداری سنیان از زبان عبدالجلیل در قرن ششم هجری 270
- خراسان تیموری و عزاداری برای امام حسین 275
- برخی از آثار علمای حنفی درباره ی امام حسین 279
- خاتمه 281
- مسأله ی تحریف در نهضت عاشورا 283
- زمان رسوخ تحریف در تاریخ عاشورا 284
- انگیزه های تحریف در تاریخ عاشورا 285
- نقلهای تاریخی و عاطفی 286
- روضه الشهداء و مسأله ی تحریف 288
- حکومت ها و مسأله ی تحریف در وقایع عاشورا 289
- راه های جلوگیری از تحریف در عاشورا 292
- تحریف معنایی و معنوی در اخبار نهضت عاشورا 293
- پیشینه ی مبارزه با تحریف درباره ی عاشورا 295
- میرزا حسین نوری و مسأله ی تحریف در عاشورا 298
- استاد مطهری و مسأله ی تحریف 301
- روضه الشهداء ملاحسین کاشفی 303
- احوال کاشفی 304
- آثار کاشفی 309
- مذهب کاشفی 311
- کاشفی و تألیف روضهالشهداء 319
- منابع کاشفی در روضهالشهداء 323
- کاشفی و نقد و بررسی نقلها 330
- نفوذ دیرپای روضهالشهداء 332
- روضهالشهداء جایگزین ابومسلم نامه ها 337
- روضهالشهداء و رواج تشیع در ایران 339
- روضه ی الشهداء نخستین مقتل فارسی نیست 340
- کاشفی و رواج برداشت معنوی از کربلا 342
(2) انساب الاشراف، ج 3، ص 171؛ الفتوح، ج 5، صص
145 - 144، تاریخ الطبری، ج 4، ص 304، در عبارات دیگری نیز امام فرمود «ألا ترون أن الحق لا یعمل و ان الباطل لا یتناهی عنه» تاریخ الطبری، ج 4، ص 305، ترجمه الامام الحسین علیه السلام ابن عساکر، ص 214. همچنین امام فرموده بود «فان السنه قد أمیتت و ان البدعه قد أحییت» تاریخ الطبری، ج 4، ص 266.
(3) الفتوح، ج 4، ص 237؛ الامامه و السیاسه، ج 1، ص 183.
(4) لسان المیزان، ج 3، ص 151 (چاپ جدید: ج 3، ص 504)؛ در ترجمه الامام الحسین علیه السلام، (ص 88) عبارت چنین است: کان شمر بن ذی الجوشن الضبابی لا یکاد و لا یحضر لاصلوه معنا، فیجی ء بعد الصلوه فیصلی ثم یقول: الله اغفرلی، فانی کریم لم تلدین اللئام. قال: فقلت: له انک لسی ء الرأی یوم تسارع الی قتل ابن بنت رسول الله صلی الله علیه و آله قال: دعنا منک یا أبااسحاق فلو کنا کما تقول و اصحابک کنا شرا من الحمیر السقاءات..
(5) الفتوح، ج 5، ص 98.
(6) تاریخ الطبری، ج 4، ص 289؛ همین تبلیغات بود که بسیای از مردم، بخصوص مردم شام، امام حسین علیه السلام را خارجی (خروج بر امام) دانسته و تکفیر می کردند.
(7) همان، ص 275.
(8) همان، ص 331.
(9) ترجمه الامام الحسین علیه السلام ص 167، ابن عمر طبق گفته خود معاویه شخصی ترسو بود (ابن اعثم، ج 4، ص 260) او به امام حسین علیه السلام نیز گفت: خروج نکن و صبور باش و داخل در صلحی شو که همه ی مردم در آن داخل شدند. نک: الفتوح، ج 5، ص 39؛ ترجمه الامام الحسین علیه السلام ص 166.
(10) الکامل فی التاریخ، ج 4، ص 17.
(11) ترجمه
الامام الحسین علیه السلام ص 58.
(12) الاوائل، عسکری، ج 2، ص 125.
(13) فضل الاعتزال و طبقات المعتزله، ص 143.
(14) الامامه و السیاسه، ج 1، صص 187،183.
(15) ترجمه الامام الحسین علیه السلام ص 79.
(16) طبقات الکبری، ج 5، ص 148.
(17) ترجمه الامام الحسین علیه السلام ابن عساکر، ص 193.
(18) تاریخ اسلام، دانشگاه کمبریج، ج 1، ص 81 (متن انگلیسی) ونک: الاختلاف فی اللفظ 47-49.
آثار سیاسی رخداد کربلا در جامعه ی شیعه
آثار سیاسی رخداد کربلا در جامعه ی شیعه
واقعه ی کربلا از حوادث تعیین کننده در جریان تکوین شیعه در تاریخ است. پیش از این اشاره شد که مبانی تشیع، بویژه اساسی ترین اصل آن، یعنی امامت، در خود قرآن و سنت یافت می شود. اما جدایی تاریخی شیعه از دیگر گروه های موجود در جامعه، به تدریج صورت گرفت است. سنت و اندیشه ای که از از دوره ی خلافت امام علی به یادگار ماند، تا حدود زیادی شیعه را از لحاظ فکری انسجام بخشید. حمایت امویها از اسلام ساخته ی خودشان که سیاست گزاری های معاویه، اجازه نداده بود ماهیت و فاصله ی آن با اسلام واقعی آشکار شود، در جریان به خلافت رسیدن یزید وضوح بیشتری یافت. در جریان حادثه ی کربلا جدایی تاریخی شیعه از سایر گروههایی که تحت تأثیر اسلام مورد حمایت امویان بودند. قطعی شد. از آن پس تشخیص و تشخص شیعه از دیگر گروه ها - گروهی که پیروی از سنت و سیره ی علی علیه السلام جانشینان او می کردند - کاملا مطمئن بود.
در میان شیعیان، گروهی از هر حیث تابع ائمه علیهم السلام و آنها را وصی پیامبر صلی الله علیه وآله و منتخب او می دانستند. از سوی دیگر گروههایی از مردم عراق و بعضی از مناطق دیگر تنها برتری علویان را بر امویان
در نظر داشته و تشیع آنها در همین حد بود. افرادی که در کربلا در کنار امام حسین علیه السلام به شهادت رسیدند، از شیعیانی بودند که امامت را تنها حق علی علیه السلام و فرزندانش می دانستند. خود امام علیه السلام در موارد متعددی از مردم خواست تا حق را به اهلش بسپارند و او را یاری کنند؛ زیرا امویان غاصب این حق هستند. (1) در موردی فرمود: «أیها الناس أنا ابن بنت رسول الله و نحن أولی بولایه هذه الامور علیکم من هؤلاء المدعین ما لیس لهم. (2) و در جای دیگر فرمود: «و انا احق من غیری لقرابتی من رسول الله.» (3).
علاوه بر امام، یارانش در فرصت های مختلفی این اعتقاد را با نثر و نظم بیان کردند. مسلم به ابن زیاد گفت: به خدا سوگند، معاویه خلیفه ی به حق نیست، بلکه با