- نقش امامان معصوم در معماری فرهنگ عاشورا 1
- گریستن و گریانیدن 1
- پیشگفتار 1
- معماری فرهنگ عاشورا 1
- تربت و حائر حسینی 2
- آسیب شناسی فرهنگ سیاسی عاشورا 2
- مرثیه سرایی 2
- زیارت و یاد امام حسین در هر حال 2
- نبایستههای فرهنگ عاشورا 2
- سست کردن پایههای اجتماعی مذهب و دین 3
- تحریف لفظی و معنوی عاشورا 3
- تحریفهای معنوی حادثه عاشورا 3
- ارتکاب گناه و تخلف از شرع 3
- عاشورا، کفاره گناهان مردم 3
- احیای ارزشهای انسانی- اخلاقی 4
- احیای ارزشهای دینی- اسلامی 4
- عاشورا، تکلیف خصوصی امام حسین 4
- عاشورا و تحریفهای نو 4
- بایستههای فرهنگ عاشورا 4
- احیای ارزشهای معنوی- عرفانی 5
- درباره مركز تحقيقات رايانهاي قائميه اصفهان 5
پیشگفتار
عاشورا، فرهنگی به جامعیّت اسلام دارد و ابعاد گوناگون فردی ـ اجتماعی و معنوی ـ سیاسی که در کلیّت اسلام شاهدیم، در فرهنگ عاشورا نیز متجلّی است. غفلت از ابعاد چند وجهی این فرهنگ، خسارات جبران ناپذیری به بار میآورد. چندوجهیِ فرهنگ عاشورا است که در بحث آسیبشناسی آن مورد توجّه جدّی است. عاشورا تبلور سیاست دینی است و این کلیّت و این ترکیب، در بحث آسیبشناسی باید مورد بررسی قرار گیرد.تحلیل و شناسایی آسیبهای این فرهنگ، در گرو شناخت چگونگی معماری و شناخت معماران این بنای عظیم است. از این رو نویسنده، به عنوان مقدّمه، بخشی مختصر درباره معماری فرهنگ عاشورا ارائه کرده، آنگاه به بررسی بیشتر آسیبشناسی آن پرداخته است.این بخش مقاله، به این پرسش پاسخ میدهد که نخستین معماران فرهنگ عاشورا چه کسانی بودهاند؟ مراسم و آیین عزاداری توسط چه کسانی و از چه زمانی رایج شده است؟ در این بخش مقدماتی با ارائه کلیّات و رؤوس مطالب، مشخص میگردد که معماری فرهنگ عاشورا مربوط به عصر اهل بیت(ع) است و آیین سوگواری عاشورا نیز برگرفته از آموزههای ایشان است. این بخش دو قسمت دارد:الف) نقش اسیران کربلا در معماری فرهنگ عاشورا.ب) نقش امامان معصوم(ع) در معماری فرهنگ عاشورا.بخش دوم مقاله که پیکره اصلی آن را تشکیل میدهد، به موضوع آسیب شناسی فرهنگ عاشورا و بررسی برخی نقطه ضعفها و پارهای آفتها میپردازد؛ ضمن آنکه به شیوه درمان نیز اشاره میکند، تا نقش سازنده و منزلت رفیع این فرهنگ در ساختار سیاسی اجتماعی جامعه مشخص گردد.این بخش، خود از دو قسمت تشکیل میشود: بایستهها و نبایستههای فرهنگ عاشورا.در قسمت نخست، سه عنوان کلّی مورد توجه است:1. ارتکاب گناه و تخلّف از شرع2. سست کردن پایههای دین و مذهب3. تحریف لفظی و معنوی عاشورا.طیّ این سه عنوان مشخص میشود که رعایت نکردن هر یک از اینها و انجام کارهایی که تحریف عاشورا است یا موجب تحریف عاشورا میگردد، خطر بزرگی است که موجب کم رنگ و یا بیاثر شدن این فرهنگ سازنده میشود.در قسمت دوم نیز اهداف عاشورا، در سه بعد طبقه بندی میشود:1. احیای ارزشهای انسانی،2. احیای ارزشهای اسلامی (بطور عام)،3. احیای ارزشهای عرفانی.عاشورا، این سه را، یکجا، به نحو بسیط و یگانه در خود داشت و عزاداران و سوگواران امام حسین(ع)، باید این اهداف را دقیقاً بشناسند، و هر کجا کم توجهی و غفلتی مشاهده میشود، نسبت به ترمیم آن حسّاس باشند.به اعتقاد نویسنده توجه به این بایستهها، و پرهیز از آن نبایستهها، موجب میشود، فرهنگ عاشورا، این سرمایه بزرگ اسلامی، انسانی، در جایگاه واقعی اجتماعی خود قرار گیرد و تمامی ابعاد سیاستهای کلان اجتماعی را متأثر از خود گرداند.
معماری فرهنگ عاشورا
اشاره
ابنقیس تمیمی حکایت کند: هر چیزی را فراموش کنم، سخن زینب(س) دخت فاطمه(س) را هنگام مرور بر جسم چاک چاک برادرش حسین(ع)، وقت رفتن به کوفه فراموش نمیکنم که میگفت:«یا محمداه، یا محمداه، صلی علیک ملائکة السماء هذا الحسین بالعراء مرمل بالدماء مقطّع الاعضاء، یا محمداه و بناتک سبایا، و ذریّتک مقتّلة، تسفی علیها الصبا.»زینب، با این سخنان دوست و دشمن را به گریستن واداشت.«ای جدّم، ای رسول خدا، درود فرشتگان آسمان بر تو باد، این پیکر قطعه قطعه و غلطیده در خون حسین توست. یا رسول الله، دخترانت اسیر و جگر گوشهگانت کشته و نسیم مشرق بر جسم چاک چاک آنان در بیابان میوزد.»زخم از ستاره بر تنش افزون حسین تُست دود از زمین رسانده به گردون حسین تُست این ماهی فتاده به دریای خون که هست وین صید دست و پازده در خون حسین تُست این نخلتر کز آتش جان سوز تشنگی رو در مدینه کرد یا ایها الرسول این کشته فتاده به هامون حسین تُست پس با زبان پر گله آن بضعة الرسولبا این سخنان سراسر آه و سوز زینب سلام الله علیها که در آغاز سفر اسارت به کوفه و شام بیان شد، فصلی جدید از حادثه خونبار کربلا رقم خورد. اکنون عاشورا پایان یافته بود و وظیفه پیامآوران عاشورا، اسیران دشت کربلا، به ویژه زینب(س) صیانت از آن بود. پیام شهیدان طفّ برای ابدیّت تاریخ بشری باید حفظ میشد. عاشورا حادثهای ساده و گذرا نبود، عاشورا برای جاودانگی وحی و اسلام و حفاظت از پیام آسمانی پیامبر خاتم (ص) پدید آمده بود. «حسین منّی و انا من حسین» و برای تحقق دقیق و کامل این رسالت عظیم چارهای جز تبدیل عاشورا به یک فرهنگ و مکتب نبود، فرهنگی که تا اعماق زندگی فردی و اجتماعی انسانها تا ابد نفوذ کند و مکتبی که درسهای دین خاتم را برای سعادتی جاودانه، به گوش تمامی انسانهای عاشق حقّ و شیفته انسانیّت و عدالت و توحید و آزادگی برساند و بیاموزند که: «کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا.»رسالت شاهدان مصیبت عظمای طفّ، از حضرت زینب و امام سجاد تا امامان معصوم دیگرعلیهمالسلام آن بود که اوّلاً عاشورا به فراموشی سپرده نشود، ثانیاً از خطر تحریف مصون بماند و نگذارند دست تحریفگران بر دامان پاک آن رسد. در این صورت بود که میتوانست شعارها و اهداف عاشورا تا ابد چراغی فراروی خیل عظیم مشتاقان حقّ و عدالت قرار گیرد.البته عظمت مصیبت و ژرفای رزیّه کربلا، (مصیبة ما اعظمها و اعظم رزیتها فی الاسلام و فی جمیع السماوات و الارض) به حدّی بود که در اوان پیدایش آن، هر احساسی را جریحهدار میکرد و دوست و دشمن را به تفکر و اندیشه وا میداشت و از این رو از نخستین روزهای مصیبت کربلا، قیامهای مختلف شکل میگیرد و از همین جهت است که عدّهای از بزرگان و خواصّ اسلامی و پارهای از صحابه پیامبر را وادار به روشنگری و عکسالعمل و دفاع از سیره و روش حسین بن علی(ع) و زنده نگه داشتن یاد و نام او میکند. مثلاً در مجلس ابنزیاد، هنگامی که زیدبن ارقم، جسارت عبیدالله را بر لب و دندان رأس بریده سیدالشهدا، مشاهده کرد، تاب نیاورده و شجاعانه به ابنزیاد عتاب میکند: امیر سرکش و مغرور کوفه،«اعل هذا التقضیب عن هاتین الثنیتین، فوالذی لا اله غیره لقد رأیت شفتی رسول الله صلی الله علیه و اله و سلم علی هاتین الشفتین یقبّلهما؛ چوب دستیات را از این دندانها دور کن، قسم به پروردگاری که جز او خدایی نیست، با چشمان خود، لبان رسول الله(ص) را بر این لب دیدم که بر آنها بوسه میزد.»زید بن ارقم این سخن را گفت و با گریه مجلس را ترک کرد و به آنان که بیرون مجلس، گرد آمده بودند اعلام کرد:«انتم یا معشر العرب العبید بعد الیوم، قتلتم ابنفاطمة و امّرتم ابنمرجانة فهو یقتل خیارکم و یستعبد شرارکم، فرضیتم بالذل، فبعداً لمن رضی بالذلّ؛ شما ای گروه عرب، پس از امروز بندگانی بیش نخواهید بود. فرزند فاطمه را کشتید و فرزند مرجانه را امیر خود ساختید تا خوبانتان را به قتل رساند و بدانتان را به بندگی کشاند و بدین سان به ذلّت راضی شدید، وای بر آنان که تن به ذلّت دهند.»با این جملات، زید بن ارقم با شیوایی و رسایی کامل به پیام عزتبخش و غرورآفرین عاشورا اشاره کرد.نمونه دیگر در مسیر زنده نگه داشتن نام کربلا و اباعبدالله(ع)، زیارت اربعین جابر بن عبدالله انصاری، صحابی بزرگوار پیامبر اکرم(ص) است. عطیة بن سعد بن جناده(م111ه·· ق) که همراه جابر بوده، گوید:«جابر غسل کرد و خود را شبیه مُحرمان ساخت و به سعد خوشبو کرد و چون نابینا بود دستش را گرفته و به قبر مطهر رسانیدم، پس بیهوش شد، آب بر او پاشیدم، به حال آمد و با سوز دل سخنانی جگر سوز به آن حضرت عرض کرد و آنگاه بر شهدا سلام کرد و گفت: ما نیز در ثواب این فیض بزرگ و جهاد و شهادتی که نصیب شما گشت، شریک میباشیم. چرا که نیّت من و اصحابم، همان نیت حسین(ع) و اصحاب اوست و از پیامبر اکرم(ص) شنیدم که: هر کس عمل قومی را دوست دارد، با ایشان در ثواب آن عمل شریک باشد.»اینها نمونههایی از تلاشهای مقدسی است که برای حفظ عاشورا و انتقال پیام آن به جامعه اسلامی آن روز صورت گرفت. ولی از آنجا که حوادث هر چه قدر بزرگ باشند، گذر زمان یا موجب فراموشی آنها میشود و یا لا اقل مانع انتقال اهداف و پیام واقعی آنها به نسلهای بعدی میگردد، برای صیانت از عاشورا و اهداف بلند آن، نقش اصلی و اساسی بر دوش خود اهل بیت(ع) بود. از میان اهل بیت(ع)، در مرحله نخست این نقش بر دوش حضرت زینب(س) و امام سجاد(ع) و دیگر اسیران کربلا، که خود شاهد آن صحنههای دلخراش بودند و با تمام وجود آن مصیبت عظمی را به جان خریده و تحمّل کرده بودند، واگذار شده بود که با سخنان آتشین و غرورآفرین خود در ایام اسارت و استفاده از فرصتهای مهمی که در مجلس ابنزیاد و یزید و در کوفه و شام و پس از ایام اسارت به دست میآمد، مانع از فراموشی خاطره سیدالشهدا(ع) و اهداف او شوند. زینب(س) که با آن همه داغ و مصیبت، در مجلس ابنزیاد با دنیایی از ابهت و بزرگی حاضر شد، سه بار، امیر مغرور کوفه خواستار معرفی او شد ولی پاسخی نشنید، سرانجام یکی از کنیزان، او را معرّفی کرد، ابنزیاد رو کرد به زینب و گفت: «سپاس خدایی را که رسوایتان گردانید و شما را به قتل رسانید و دروغتان را آشکار گردانید.» این سخنان نه تنها حکایت از عمق کینه امویان با خاندان وحی داشت، که حقد آنان را نسبت به پیام آسمانی و رهایی بخش آنان نیز آشکار میساخت. امّا زینب در پاسخ فرمود:«الحمدلله الذی اکرمنا بمحمد صلی الله علیه و اله و سلم و طهّرنا تطهیرا، لا کما تقول انت، انما یفتضح الفاسق و یکذّب الفاجر؛ سپاس پروردگاری را که با پیامبر خاتم(ص) اکراممان نمود و ما را پاکیزه و طاهر گردانید؛ آنچنان که تو میگویی نیست. همانا این فاسق است که رسوا میگردد و انسان فاجر است که دروغش آشکار میشود.»این سخنان و گفت و گو و اتفاقات که خوشبختانه همگی در سینه تاریخ ثبت است، به خوبی نشان میدهد که چگونه با درایت و درک درست شرایط، خاندان امامحسین(ع) از زمینههای به دست آمده، بهره میجستند برای آنکه، پیام شهیدان کربلا را به جامعه غفلت زده و خواب آلود توسط بنیامیه برسانند و با عاشورا، یک فرهنگ پدید آورند؛ فرهنگی مبتنی بر آموزههای دقیق وحیانی که در عترت طاهره(ع) به ودیعت گذارده شده بود.
نقش امامان معصوم در معماری فرهنگ عاشورا
پس از شاهدان حاضر در صحنه کربلا، نوبت به دیگرامامان معصوم(ع) میرسد تا این فرهنگ را عمق بخشند و بنیان آن را هر چقدر رفیعتر گردانند. در این ارتباط، به پارهای از مقولات و مفاهیم کلیدی میتوان اشاره داشت. و تفصیل آن را به مقالهای مستقل ارجاع میدهیم که در همین شماره ویژه نامه آمده است.
گریستن و گریانیدن
گریستن در مصیبت سیدالشهدا، به عنوان عبادتی ارزشمند که موجب تقرّب الی الله میشود، مورد تأکید، عترت طاهره(ع) بوده است. امام هشتم به ریّان بن شبیب فرمود:«یا ابنالشبیب ان کنت باکیاً لِشیء فابک للحسین بن علی بن ابیطالب؛اگر بر چیزی میگریی، بر حسین مویه کن.»در همین باب علاّمه مجلسی(ره) در بحارالانوار، با نام «ثواب البکاء علی مصیبته و....» سی و هشت روایت در فضیلت گریه بر سیدالشهدا و سایر ائمه گزارش کرده است.