- آشنایی با ابن تیمیه 1
- نظر ابن تیمیه در مورد قیام امام حسین 1
- تعصب ابن تیمیه نسبت به تشیع 1
- اشاره 1
- اندیشه ابن تیمیه 1
- اشاره 2
- یزید و دورههای پیش از حکومت 2
- کانونهای تربیتی مسیحیت 2
- شخصیت یزید 2
- بادیه 2
- اشاره 3
- یزید از نگاه نزدیکان معاویه 3
- دفاعیات ابن تیمیه از یزید بن معاویه 3
- دیدگاه ابن تیمیه در مورد انتقال سر مطهر امام حسین به شام 3
- فسق یزید 3
- دوره حکومت یزید 3
- اسارت خاندان محمد به شام از دیدگاه ابن تیمیه 4
- لعن یزید از منظر کتاب و سنت 4
- لعن یزید بن معاویه از دیدگاه ابن تیمیه 4
آشنایی با ابن تیمیه
پیش از نگرش به موضوع اصلی به دست آوردن شناخت اجمالی از ابن تیمیه چندان بی مناسبت نیست زیرا در این نوشتار، به صورت عمده افکار و عقاید او در زمینه قیام سیّد و سالار شهیدان حضرت امام «حسین (ع) به نقد کشیده میشود؛ بدین سان آشنایی با نامبرده برای خواننده لازم به نظر میرسد. سخن در مورد ابن تیمیه را در چندمحور پی میگیریم 1- آشنایی با نام و حسب و نسب ابن تیمیه 2- عقاید و افکار ابن تیمیه 3- تعصب ابن تیمیه نسبت به تشّیعنام کنیه و لقب او «احمد بن عبدالحلیم بن عبد السلام بن خضر ابوالعباس تقیالدین ابن تیمیه است «ابن تیمیه در سال 661 هجری قمری در «خزان متولد شد و در سال 728هـ.ق در «دمشق در گذشت وی از خانوادهای است که بیشتر از یک قرن پرچمدار مذهب حنبلی بودهاند.اولین آنها محمد بن خضر بن تیمیه (542 ـ 622 هـ. ق بود. پس از وی فرزندش عبدالغنی (581 ـ 639 هـ. ق ) معروف به «سیف وارث پدر خویش در برداشتن لوای مذهب حنبلی گردید تا آنگاه که نوبت این زعامت به «احمد تقی الدین ابوالعباس رسید.مادر ابن تیمه «ست النعم بنت «عبدوس الحرانی بود که در سال 716 هـ. ق در دمشق و فات کرد. بنابر گفته محدثان فرزند دختری برای او شناخته نشده ولی برای او نه پسر ضبط شده است که غیر از احمد میتوان از «بدر الدین ابوالقاسم ، «شرف الدین عبدالله» و «زین الدین عبدالرحمان به عنوان برادران دانشمند و شناخته شده ابن تیمیه (که از مادر وی متولد شدهاند) نام برد.در وجه نامگذای این خاندان به فرزندان تیمیه بزرگ آنان محمد بن خضر چنین گفته است «پدر یا جدم (شک دارم که کدام یک از آن دو بوده است به سفر حج رفته بود، درحالی که همسرش باردار بود، چون در تیماء (شهر کوچکی در اطراف شام سر راه حاجیان رسید، چشمش به جاریهای افتاد که از آشپزخانه بیرون میآمد، پس از آنکه به حرّان برگشت دید همسرش دختری به دنیا آورده که شبیه آن جاریه است سپس آن دختر را از روی محبت و دوستی به سر دستش بلند کرده و میگفت «یاتیمیه یا تیمیه یعنی این دختر شبیه همان کنیزی است که در قریه تیما، آن را دیده بود.سپس این خاندان به فرزندان تیمیه مشهور گردیدند.»
اندیشه ابن تیمیه
ابوالعباس احمد تقی الدین ابن تیمیه در بسیاری از باورهای دینی و پذیرش اندیشههای اسلامی با سایر مسلمانان همراه و هم آوا نبود. او عمدهترین شعائر دینی مسلمانان را نشانه رفته و رگههای زنده و اصلی عقاید دینی و قرآنی را کفرو «الحاد» میخواند.او، توسل به انبیای الهی و اوصیای منصوص آنان و اولیا و صلحا و استغاثه به آنان را شرک میدانست و اعتقاد به شفاعت را کفر میپنداشت ابن تیمیه زیارت اهل قبور،ساختن بنا و گنبد و بارگاه و گل دسته بر قبور را از بدعتهای جاهلی یاد میکرد.او اعتقاد به امامت اهل بیت پیامبر خدا را از آموزههای یهود میدانست و باور به عصمت امامان و اهل بیت را کفر تلقی میکرد. اما خود در مورد صفات الهی به گونهای میاندیشید که قرآن کریم ساحت رب العالمین را از آن اوصاف پاک و منزه میشمارد. و علمای اسلام از فرقهها و مذهبهای مختلف آن را کفر یاد کردهاند.ابن تیمیه در مورد خداوند، قائل به «تجسیم شده و خداوند را با خلق او تشبیه میکرد.«شیخ حنفی کوثری درباره اعتقاد ابن تیمیه به صفات خداوند گوید:«انه تجسیمی صریح ابن تیمیه با صراحت درباره خدا قائل به جسم است سپس «شیخ کوثری مثل سخن یاد شده را درباره ابن تیمیه از «ابن حجرمکّی نقل کرده که وی در کتاب خود به نام «شرح الشمائل از اعتقاد ابن تیمیه به جسم بودن خداوند سخن گفته است ابن تیمیه از بیم و هراس علمای اسلامی در بسیاری موارد میکوشید عقیده خود در مورد صفات را بپوشاند، ولی گاهی جز اظهار آن چارهای نداشت او خود مرموزانه به قصد استدلال به تجسیم خدا میگوید:«لم ینطق القرآن و السنة و الاجماع بانّ الله لیس بجسم و لم ینفی التشبیه قرآن و سنت و اجماع از نفس جسمیت خدا سخن نگفتهاند و تشبیه او را به بندگان نفی نکرده است «ابوحیان در کتاب خود به نام «النحر» گوید:«قرأت فی الکتاب العرش لأحمد بن تیمیه ما صورته بخطّه إنّ الله تعالی یجلس علی الکرسی و قد أخلی مکاناً یقعد معه فیه رسول الله»در کتاب العرش اثر ابن تیمیه دست خط او را به شرح زیر خواندم خداوند برکرسی خویش مینشیند و جایی در آن خالی است که پیامبر خدا با او در آن جایگاه قرار میگیرد.بدینسان اکثریت قریب به اتفاق صاحب نظران و پیشوایان مذاهب فقهی اهل سنت ـ اعم از حنفی شافعی حنبلی و مالکی ـ در صدد تکفیر ابن تیمیه برآمدند.«شیخ شهاب الدین ابن جهل شافعی متوفا به سال 733 هـ.ق که خود از معاصران ابن تیمیه بود، آثار و کتابهای زیادی در بیان عقاید کفرآمیز و ردّ وی نگارش کرده است و در تصنیفهایش صریحاً او را به مبارزه و گفت و گو خوانده و میگوید:«و نحن ننتظر ما یرد من تمویهه و فساده لتبیّن مدارج زیغه و عناده و جاهد فیالله حق جهاده »ما منتظریم تا فساد و انحرافهای او (ابن تیمیه یکی پشت سر دیگری آشکارگردد تا مدارج گمراهی و عناد و انحراف او را بیان کنیم و در راه خدا جهاد شایسته انجام دهیم جزیری در کتاب «الفقه علی مذاهب الاربعه عقاید او را در مورد تجسیم بر میشمارد و میگوید:«هر چه مستلزم اعتقاد به تجسیم باشد، مستوجب کفر است و کسی که به تجسیم خدا اعتقاد دارد، کافر و مشرک است »پادشاه زمان ابن تیمیه که با فتواهای قضات حنفی و مالکی و شافعی او را زندان کرد (تا آن گاه که جان سپرد) در مورد حکم صادره درباره وی گوید:«و کان الشقی ابن تیمیه فی هذه المدّة قد بسط لسان قلمه و مدَّ عنان کلمته و نص فی کلامه علی امور و منکران و انی فی ذلک بها انکره ائمة الاسلام و انعقد علی خلافه اجماع العلماء الاعلام و خالف فی ذلک علماء، عصره و فقهاء شامه و مصره و علمنا انه استخف قومه فاطاعوه حتی اتصل بنا انهم صرحوا فی حق الله باالتجسیم »ابن تیمیه شقی در این مدت زبان قلم خویش را گسترش داد و عنان سخنان خویش را آزاد گذاشت و در گفتههای خود، بر امور فراوان و منکرات بی شمار تصریح کرد و در آن امور، ائمه اسلام او را انکار کردند و اجماع علما بر خلاف او معتقد شدند.او در مسائل ضروری دین با علمای عصر خود و فقیهان شام و مصر به مخالفت برخاست و ما میدانیم که او با اینکه قوم خود را خوار کرد، از او اطاعت میکردند تا این که به ما پیوستند و گفتند: او به تجسیم درباره خدا، تصریح کرده است
تعصب ابن تیمیه نسبت به تشیع
اشاره
گرچه ابن تیمیه رگههای اصلی عقاید همه مسلمانان را نشانه رفته و به مقدّسات و ارزش هایی توهین کرده است که کتاب و سنت از آن ارزشها سخن گفته و همه مسلمانان به اجماع به آنها اعتقاد میورزند. اما در این میان پوشیده نیست که وی نسبت به «شیعه تعصب خاصی از خود نشان داده و عناد آشتی ناپذیری را نسبت به مذهب تشیع و اعتقادات شیعه ابراز کرده است ابن تیمیه تأسیس مذهب شیعه را به عبدالله بن سبأ یهودی نسبت میدهد و تفکرهای شیعه را از اندیشه یهود یاد میکند.وی ناآگاهانه واژه «خشبیه را بر شیعه استعمال میکند و دلیل این نام گذاری را اینگونه عنوان مینماید:«شیعیان را به این دلیل خشبیه مینامند که آنان معتقدند ما با شمشیر جهاد نمیکنیم جز اینکه در رکاب امام معصوم باشیم ».ابن تیمه شیعه را غالی و نیز دروغگویان معروف میشمارد.او شیعه را به نقل روایت از ابی مخنف لوط و سیروی از او متهم میکند. او شیعه راکه معتقد به امامت ائمه اهل بیت میباشند، از پیروان یهود نامیده میگوید: اعتقاد به امامت اهل بیت از اندیشههای یهود است ابن تیمیه به علمای صاحب فضیلت و دانشمند شیعه اهانتهای فراوانی کرده و آنان را ترویج کنندگان آیین یهود شمرده است او اعتقاد به عصمت اهل بیت را کفر میشمارد.وی در مواردی که به صحت اعتقادات شیعه گواهی میدهد، باز هم میکوشد که به گونه صریح از فضائل شیعه سخن نگوید.ابن تیمیه کتاب «منهاج السنه را در ظاهر علیه کتاب «منهاج الکرامه فی اثبات الامامه اثر پر ارج مرحوم علامه «حسین بن مطهر حلی تدوین کرد و تمام عقاید شیعه را زیر سؤال برد و به علاوه در مورد بسیاری از اصول و عقاید مشترک اهل سنت و شیعه اهانتهای زیادی کرد. چنانکه گفته شد، او در مورد خدا قائل به تجسیم گردیده و خدا رابه خلق او تشبیه کرد.اکثریت نزدیک به اتفاق صاحب نظران اهل سنت و جماعت با اظهارها و گفتههای ابن تیمیه در کتاب «منهاج السنه مخالف بوده و کتاب او را از کتابهای ضالّه دانستهاند. بله در میان صاحب نظران عامه تنها دو نفر در جهت مخاصمه با شیعه و شخص علامه حلّی با مطالب یاد شده در کتاب ابن تیمیه با او موافق بودند و آن دو نفر عبارتند از:1- علی بن عبد الکافی سبکی پیشوای مذهب شافعی در زمان ابن تیمیه 2- ابن حجر عسقلانی این دو نفر هم دیدگاههای او را در بسیاری از موارد، مردود شمردهاند.«سبکی کتاب منهاج السنه ابن تیمیه را پس از مرگش مطالعه کرده و دیدگاه خود را در مورد آن در قالب چند بیت شعر، بیان نموده است او در ابتدا به هجو و طرد علامه حلّی و ستایش از ابن تیمیه مبادرت نموده آن گاه به معرفی کتاب وی و بیان موارد غرضورزی او در آن کتاب پرداخته و روی نقطههای انحرافی کتاب انگشت گذاشته است ترجمه قسمتی از اشعار وی در زمینه لغرشها و انحرافهای ابن تیمیه این است «لکن او (ابن تیمیه حق آشکار را با اوهام و کدورت هایی که اندیشه او را دربرگرفته به هم مخلوط کرده حشو را سرزنش میکند، در حالیکه خود در لحظههای پریدن به مشرق و مغرب و دست و پا زدن در غرقابها [ کشنده به آن دچار است درباره خداوند ـ جلّ و علی ـ که او از آنچه میپندارد منزه است حوادثی میسازد و سخنانی میبافد (و اوصافی میتراشد) که در ذات او، راه نداشته و مبدائی برای آن نیست اگر او خود زنده میبود به روشنی میفهمید که من گفتههای او را چگونه ردّ کردهام من تلاش میکنم که نشانههای قلم او را از بین ببرم »اما «ابن حجر عسقلانی پس از مطالعه کتاب ابن تیمیه و پس از ابراز کینه به "علامه حلی در مورد روایت هایی که ابن تیمیه بر رد شیعه و علامه حلّی نوشته گوید:«روایتهای ابن تیمیه را بر رد کتاب «ابن مطهر» حلّی دیدم و همه را به تحقیق مطالعه کردم ولی بیشتر آنان جعلی است ابن حجر در قسمت دیگری از اظهارهایش خود در مورد آن کتاب گوید:«ابن تیمیه در ردّ گفتههای علامه حلّی مبالغه کرد، ولی تلاشهای مبالغهآمیز او به این خاطر بود که او علی (ع) و اندیشههایش را نقض کند.»از سخنان دوستان ابن تیمیه توانمندی وی در جعل حدیث و تلاش در تهمتزدن به شیعه و میزان عداوت او با امیرالمومنین علی (ع) و نیز «ضاله بودن کتاب «منهاج السنه وی به خوبی روشن میگردد.